پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ کشمکش بر سر استانداری کرمان

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ کشمکش بر سر استانداری کرمان





۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ کشمکش بر سر استانداری کرمان

بخش چهاردهم
یکی از مقاطع جنجالی و پر هیاهوی کرمان در دوره معاصر، انتخابات دوره هیجدهم مجلس شورای ملی است. این مهم به دلایلی که در خاطرات آقای محمد صنعتی آمده است، بسیار حساس بوده است. در این شماره روزنامه به این رخداد در کرمان می‌پردازیم.
انتخابات جنجالی دوره هیجدهم مجلس شورای ملی
در کرمان
یکی از جنجالی‌ترین مسایلی که در آن سال‌ها در کرمان روی داد، اتفاقات مربوط به انتخابات دوره هیجدهم مجلس شورای ملی بود که حواشی زیادی در این منطقه داشت. محمد صنعتی که خود شاهد این وقایع بوده در این مورد آورده است:
«بعد از اتفاقات 28 امرداد 1332، قتل سرگرد سخایی و سقوط مصدق، دکتر مظفر بقایی و طرف‌دارانش در کرمان، کرّ و فرّی پیدا نموده بودند و یک تاز صحنه‌ی سیاست کرمان شده بودند. اما جریان انتخابات دوره هیجدهم مجلس ریشه در قبل و به دوره هفدهم مجلس بر می‌گردد، بدین توضیح که پس از ربودن و قتل سرتیپ افشار طوس (رییس شهربانی دولت مصدق) در اوایل سال 1332، تعدادی از عوامل این کار دستگیر و پس از بازجویی، مشخص گردید که در این جریان، دکتر مظفر بقایی نیز دست داشته و به تعبیری نقشه اصلی توسط وی کشیده شده است. «…در 12 اردیبهشت [1332] فرماندار نظامی تهران اعلام کرد که بقایی و زاهدی در این جنایت دست داشته‌اند و تصمیم به قتل نیز در خانه بقایی و توسط او گرفته شده است. گفته می‌شد قاتلان قصد داشتند وزرای خارجه و دفاع را نیز بکشند و بقایی را نخست وزیر کنند … » (1).
به دنبال این واقعه، وزارت دادگستری از مجلس تقاضای سلب مصونیت پارلمانی بقایی را نمود، چرا که دکتر مظفر بقایی به عنوان نماینده در مجلس بود و مصونیت سیاسی داشت. بقایی که احساس خطر نمود، به اتفاق علی زهری (نماینده مجلس و دوست نزدیکش) در مجلس متحصن شدند و عده‌ای از نمایندگان موافق او نیز با جنجال مانع از سلب مصونیت پارلمانی بقایی شدند. در این گیرودار، علی زهری دولت مصدق را استیضاح کرد (2). این امر باعث شد تا دولت از اکثریت مجلس که هوادارش بودند، بخواهد که استعفا کنند، که در نهایت منجر به انحلال مجلس هفدهم گردید.
با انحلال مجلس هفدهم، مصونیت پارلمانی بقایی نیز خود به خود لغو و وی و علی زهری در اواخر امرداد همان سال دستگیر و به زندان عشرت آباد افتادند. هر چند روز بعد علی زهری آزاد شد اما دکتر بقایی تا چند روز بعد از کودتا 28 امرداد در زندان بود و بعد از کودتا، بنا به اسناد موجود (3) ، از آنجایی که در تخریب دولت دکتر مصدق نقشی اساسی داشت در جریان کودتا نیز حزب زحمتکشان فعالیت‌های زیادی در این راستا در تهران و دیگر شهرهای ایران، به ویژه کرمان داشتند، از وی تقدیر به عمل آمد:

«وزارت دفاع ملی ستاد ارتش ـ رکن دوم ـ شعبه 7
جناب آقای دکتر بقایی
به فرمان مطاع شاهانه به پاس فداکاری‌های که در قیام 28 مرداد ابراز داشته‌اید، به اعطاء یک قطعه نشان رستاخیز درجه یک مفتخر می‌گردید.
[امضا]: رییس ستاد ارتش سرلشکر باتمانقلیچ» (4).
به هر تقدیر، همان گونه که همگان می‌دانند، پس از کودتای مرداد 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، سرتیپ زاهدی که از دوستان دکتر بقایی و در جریان ربودن و قتل سرتیپ افشار طوس نیز نقشی مهم داشت، به نخست وزیری انتخاب شد. وی تصمیم داشت انتخابات دوره هیجدهم مجلس شورای ملی را در اسفند همان سال انجام دهد.
شروع مبارزات انتخاباتی دوره هیجدهم مجلس در کرمان با هیاهوی شدیدی آغاز گردید و در ابتدا افرادی چون «لقمان نفیسی»، «فریدون بهمنیار»، «حسن معاصر» و «دکتر بقایی» کاندیدا شده بودند، که مطابق روال گذشته، از این لیست سهمی به خاندان ابراهیمی تعلق داشت (5).
جهت اطلاع بیشتر خوانندگان محترم بایستی به این نکته اشاره نمایم، چرا گفتم «مطابق روال گذشته»، چون با تورقی در تاریخ کرمان به ویژه در فهرست نمایندگان کرمان در مجلس شورای ملی متوجه می‌شویم که از دوره اول مجلس شورای ملی تا آخر حکومت پهلوی، به طور معمول نمایندگانی مستقیماً و یا به صورت وابسته از خاندان‌های ابراهیمی و اسفندیاری (به ویژه خاندان ابراهیمی) در مجلس حضور داشتند و این امر به صورت سنت درآمده بود (6). مثلاً خود دکتر بقایی در دوره‌های قبل چون خانواده خود و زنش (بدری ابراهیمی) وابسته به خاندان ابراهیمی بودند، مورد تأیید این خاندان بود (7) اما پس از مسایلی، رودروی این خاندان قرار گرفت، که اوج این رویارویی در انتخابات دوره هیجدهم مجلس در کرمان کاملاً به منصه‌ی ظهور رسید (8). البته پس از آن که نقش خاندان اسفندیاری (وکیلی) در کرمان کم رنگ شد، در دوره پهلوی گروه جدیدی پا به صحنه‌ی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کرمان گذاشته بودند. ریاست این گروه را که اکثراً تجّار، به ویژه تجّار یزدی ساکن این شهر تشکیل می‌دادند، که با اعتبار، نفوذ و ثروت خویش، قطب جدیدی را در جامعه کرمان به وجود آورده بودند، که از این افراد می‌توان به مرحومین ابوالقاسم هرندی، غلامرضا آگاه، محمد ارجمند و … اشاره نمود.
کرمان مابین وابستگان و طرف‌داران دو «ابول»
تقسیم شده است
تشکیل این قطب جدید و میزان اقتدار آنان در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کرمان به حدی بود که باعث به وجود آمدن جمله طنز مشهوری در نزد بسیاری از اهالی کرمان شده بود؛ «کرمان مابین وابستگان و طرف‌داران دو «ابول» تقسیم شده است». در توضیح این مطلب گفته می‌شد: شرق کرمان، متعلق به وابستگان و طرف‌داران مرحوم «ابوالقاسم ابراهیمی» (10) و غرب کرمان نیز در ید قدرت و نفوذ وابستگان و طرف‌داران مرحوم «ابوالقاسم هرندی» است. این جمله اگر چه به صورت طنز در بین مردم رواج پیدا نموده بود، اما تا حدود زیادی برگرفته از واقعیت موجود بود.
به هر تقدیر انتخابات جنجالی دوره هیجدهم مجلس شورای ملی در کرمان که باعث تغییر سه استاندار در کرمان شد، با یارکشی دو گروه مقتدر در کرمان شروع شد و همان گونه که قبلاً ذکر نمودم در ابتدا صحبت از حضور افرادی چون: دکتر بقایی، فریدون بهمنیار (11) ، لقمان نفیسی (12) و حسن معاصر (13) بود. اما در ادامه تحولات و زد و بندهای سیاسی روی داده، دکتر مظفر بقایی که گویا سر مخالفت با دولت زاهدی را داشت و نمی‌خواست انتخابات آرام برگزار شود و از طرفی با کاندیداهای دیگر نیز موافق نبود، با آمدن به شهر کرمان، بر این اختلافات افزود و در پی سخنرانی‌های تند خود، جو جامعه را ملتهب‌ و بر آتش آن افزود.
در این زمان سید مصطفی خان کاظمی برای مرتبه دوم استاندار کرمان بود. وی که سابقه‌ی استانداری کرمان در سال‌ 1310 ش. و همچنین نمایندگی کرمان در مجلس شورای ملی (دوره چهاردهم) را نیز داشت، خیلی زود فهمید که نخواهد توانست در این زمان کار مثبتی انجام دهد و بعد از چند ماه عزل و به تهران احضار گردید. هر چند در مقاله مفصلی که در مجله خواندنی‌های ـ آذر 1333 ـ به قلم «مهندس ملکوتی» منتشر گردیده است (14)، وی علت عزل کاظمی را در طرف‌داری از بقایی، اعمال نفوذ برخی از تجّار و ثروتمندان وقت و همچنین مخالفت با کاندیداهای خاندان ابراهیمی ذکر نموده است.
«همین که خبر استانداری کاظمی در کرمان منتشر شد، شایعات و نقل قول‌های فراوانی در افواه منتشر گردید. عده‌ای می‌گفتند استانداری آقای کاظمی مرهون زحمات و دوندگی‌های آقای دکتر بقایی است (15). عده دیگری عقیده برعکس داشتند که دکتر بقایی با همه سوابق ممتدی که با تیمسار زاهدی [نخست‌وزیر] دارد، مع‌هذا از او بریده و با او مخالفت شده، بنابراین چگونه ممکن است در تعیین استاندار دست داشته باشد و در این میان طرف‌داران یزدی‌ها و دکتر بقایی چاره‌ای جز ورود آقای کاظمی و رسیدن دستور از مرکز نداشتند و ایام را در خوف و رجا می‌گذراندند … آنچه مسلم است این است که در یکی از روزهای قبل از حرکت در تهران با میانجی‌گری یکی از آشنایان به ملاقات آقای ابوالقاسم خان ابراهیمی رفت. این ملاقات در یکی از خانه‌های خیابان ایران صورت گرفت و تقریباً 4 ساعت طول کشید … روز بعد کاظمی به طرف کرمان حرکت و در شب یکی از جمعه‌های اواسط دی وارد کرمان شد. به محض ورود، یزدی‌ها و دار و دسته آن‌ها دورش را گرفتند و رفت و آمدهای فراوان به استانداری شروع شد …» (16).

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *