پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | در مسیرِ پلِ خدایان

در مسیرِ پلِ خدایان





در مسیرِ پلِ خدایان

۸ بهمن ۱۴۰۲، ۲۱:۱۵

با اینکه یک دهه از ساخت فیلم «وحشی» (Wild) می‌­گذرد، اما هنوز هم روایتی انسانی برای گذر از رنج‌­ها دارد. ایدهٔ فیلم زنده است و می‌­تواند کار صدها تراپیست را در ۱۵۰ دقیقه انجام دهد و تماشاگر را دوباره عاشق زندگی کند. این یک امتیاز بسیار خوب برای یک اثر سینمایی است که توانایی بالایی در جذب مخاطب دارد و می‌­تواند با یک اقتباس خوب از داستانی زندگینامه‌­ای به یک درام جذاب برسد. فراتر از فرم و محتوا، این مفهوم والای اثر است که انسانیت را در کنار ادبیت به تصویری ختم می‌­کند که ترکیبی از عمقِ احساس و منطق است. هرچند ساخت لحظات خاص دراماتیک اولویت یک اثر سینمای و نمایشی است، اما این نکته که مخاطب بتواند با پیرنگ فیلمنامه همراه شود و از پس آن به یک فهم فرامتنی برسد، یک هنر ماندگار است.

 

این‌گونه است که مفهوم فیلم در روحِ مخاطب رسوخ می‌کند و حتی پس از گذشت یک دهه نیز می‌­تواند به‌عنوان یک اتفاقِ پایدار در ذهن او اثربخشی خود را داشته باشد. به بیانی بهتر، فیلم را می‌­توان از طریق دو دستگاه فکری نقد و بررسی کرد. نخست، از بُعد روانشناسی که سازنده به‌خوبی شرایط را برای بازگشت به زندگی فراهم کرده و اثری در ستایش زیستن آفریده است. شخصیت اصلی داستان با مرگِ مادرش کنار نیامده و در راه سوگواری، به مواد مخدر و روابط جنسی معتاد شده، اما پس از گذشت مدتی متوجه می‌شود که به خود­ویرانگری رسیده است. اینک او خانه‌ای برای بازگشت ندارد و زندگی او به‌سمتی رفته است که چیزی برای از دست دادن هم ندارد. پس تصمیم می‌گیرد برای فرار از آنچه به آن دچار شده، به توصیهٔ مادرش عمل کند و شخص دیگری شود. این‌گونه برای بازیابی خویش، به سفری می‌­رود تا دوباره به زندگی بازگردد. این سفر هرچند که برای او نقش گریز از گذشته را ایفا می‌کند، اما با گذشت زمان او به‌نوعی خودشناسی می‌رسد که نتیجه‌ٔ آن یافتن معنای واقعی زندگی است، درواقع زنِ داستان بی‌آنکه بخواهد سفرش تبدیل به یک مدیتیشنِ طبیعت‌­گرایانه می‌شود. تماشاگر تا انتها با «شریل» همراه می‌­شود تا ببیند که می‌­توان از رنج‌­های درونی گذر کرد. این یک انگیزهٔ بالا برای مخاطب است که باور کند که روزی سختی‌­های زندگی تمام می‌­شود؛ البته با تحمل یک مسیر سخت! سفری که از همان سکانس نخستین با ناخن شکسته و کفش ازدست‌رفته و نمایی از یک درهٔ عمیق اما زیبا شروع می‌­شود تا شریل همان شخصیت اصلی داستان دریابد که پای در چه راه دشواری گذاشته است؛ اما باید آن مسیر را طی کند، وگرنه در اعماق تاریکی برای همیشه دفن خواهد شد. این یک تراپی از طریق پناه‌ بردن به طبیعت است.

 

با اینکه ذات طبیعت خشن است، اما می‌تواند سبب صیقل‌خوردن یک روح ناآرام شود؛ این همان کاری است که با شریل می‌کند و مخاطب با دوربین کارگردان او را تا روی پل خدایان همراهی می‌کند. این هنر کارگردان است که با فلاش­‌بک­‌های پی‌­در­پی به گذشته، هم داستان را پیش می‌­برد و هم شخصیت را به تکامل نزدیک می‌­کند. از سوی دیگر، فیلم می‌­تواند یک بُعد دیگر هم داشته باشد و آن رویکرد فمینیسم است؛ فیلم به‌صورت آشکار این شیوه را انتخاب کرده، اما اثر نمی‌­تواند یک نسخهٔ زنانه از فیلم «به‌سوی طبیعت»، ساختهٔ «شان پن» باشد، زیرا در انتخاب میزانسن و نوع دکوپاژی که کارگردان انجام داده طبیعت در نماهای منظم در چهرهٔ بازیگر نمود پیدا می‌­کنند. کارگردان با دوربین خود اسیر لانگ‌­شات‌­های جاده‌ای و کار‌ت‌­پستالی نشده و طبیعت را در چهرهٔ بازیگر ترسیم می‌­کند. به همین دلیل، اثر کاملاً مستقل ساخته شده است و این را می‌­توان در تصویر و تدوین مشاهده کرد. اثر با ناخودآگاه شخصیت پیوند خورده است، اما این نوع پردازش سبب نمی‌­شود تا بیننده دچار سرگردانی و قضاوت یکطرفه شود که اثر فضایی زن‌­محور دارد، پس برای مخاطب خاص ساخته شده است. این یک امتیاز برجسته برای فیلم است که کارکردِ داستان، جهان­‌شمول روایت می‌­شود. از سوی دیگر نقش موسیقی ستودنی است، زیرا برای نمایش درونیات و پرداخت شخصیت به نیکی عمل می‌کند و کارگردان فیلم به‌‌خوبی از پتانسیل موسیقی آگاه است و توانسته به‌‌درستی از آن استفاده کند. فیلم بر مدارِ طبیعت می‌گردد و توالی فیلمنامه بر خرده‌روایت‌­هایی استوار است که کاملاً ارگانیک هستند. شخصیت فیلم در ابتدا یک خداناباور است، اما در انتها چنان بر روی پل خدایان گام می‌گذارد که گویی در عمق فلسفهٔ وجودی انسان غرق شده است. فیلم «وحشی»، فهم یک ایدهٔ ناب برای انسان است که ارکانِ زیستنش در طبیعت معنا می‌­یابد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *