پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دیپلماسی محیط زیستی عقب‌مانده است

مهدی ذاکریان کارشناس و پژوهشگر روابط بین الملل در گفت‌وگو با «پیام ما»

دیپلماسی محیط زیستی عقب‌مانده است

در حوزهٔ منطقه‌ای ما داوطلب هیچ حرکت علمی برای حل چالش‌های محیط زیستی نشدیم





دیپلماسی محیط زیستی عقب‌مانده است

۱۷ دی ۱۴۰۲، ۲۱:۰۴

«محیط زیست» یکی از محورهای مهم حوزه دیپلماسی به شمار می‌رود و هر سال هم اهمیت آن بیش از پیش روشن می‌شود. از سال ۱۴۰۰ ضعف و انفعال شدید در این حوزه موجب شد تا برخی کشورها با مواضع غیرمرسوم دربارهٔ حقوق ایران اظهارنظر کنند. یک روز طالبان در ازای طلب حقابهٔ ایران از هیرمند، دبه‌های زرد انتحاری به دست گرفت و یک‌بار عراق ایران را به پیگیری مسئلهٔ «زاب کوچک» در دادگاه لاهه تهدید کرد. موضوع اما به این سطح محدود نماند و روسیه برای دوبار در یک سال گذشته تمامیت ارضی کشور ما را برای تحکیم روابطش با جهان عرب، زیر سؤال برد. آنچه در دوسال گذشته از انفعال دیپلماسی نصیب شهروندان ایران شده است، پهنه‌های مشترک آبی و رودخانه‌های مرزی بلاتکلیف است که یا حقابه‌شان تضییع شده و به تشدید وضعیت کانون‌های گرد و غبار خارج از کشور منجر شده است. به نظر می‌رسد برنامهٔ منطقه‌ای و مشترکی میان ایران و همسایگانش برای سازگاری با تغییراقلیم وجود ندارد. مهدی ذاکریان، استاد مدعو دانشکدهٔ حقوق دانشگاه پنسیلوانیا و عضو هیئت‌علمی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، چالش اصلی را در «عقب‌ماندگی» سیاست خارجه کشور می‌داند. او بزرگترین چالش دستگاه دیپلماسی کشور را ضعف علمی و عملی و دور ماندن از فضای حقیقی نظام بین‌الملل به‌جای بسط واقعیت می‌داند که نه‌فقط در مورد آب و محیط زیست بلکه در سایر حوزه‌ها هم مشکل‌ساز شده است.

رصد فضای سیاست خارجهٔ کشور ضعف عمومی را نشان می‌دهد که منجر به تضییع شدن حقوق بنیادین ملت ایران در بخش‌های آب و محیط زیست نیز شده است. به‌عنوان مثال، به‌رغم همهٔ تبلیغات دولت ما موفقیتی در زمینهٔ مذاکرات آبی یا گردوغبار با کشورهای همسایه نشده‌ایم. نمونه‌اش ورود ریزگرد و گردوغبار از صحرای قره‌قوم یا تأمین نشدن مطلقِ حقابهٔ ایران از هیرمند است. این ضعف و ناکامی از کجا نشئت می‌گیرد؟

ضعف در سیاست خارجه امری طبیعی است. همهٔ کشورها در سیاست خارجه با مشکلات و ضعف‌هایی روبه‌رو هستند. شما نمی‌توانید کشوری را پیدا کنید که سیاست خارجی کاملی داشته باشد. این مسئله حتی در کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد. همهٔ اندیشمندان و متفکران این کشورها نیز تلاش می‌کنند تا با تشکیل اتاق‌های فکر و گروه‌های فکری به مدیران بخش دیپلماسی چه در مجالس قانون‌گذاری، چه در وزارت‌ امور خارجه و حتی در دستگاه‌های قضایی کمک فکری دهند تا ضعف‌ها جبران شود و کاهش پیدا کند. اما آنچه در کشور دیده می‌شود و برداشت علمی من است، ضعف نیست بلکه عقب‌ماندگی در سیاست خارجی ماست. یعنی از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، به‌جز در یک مقطع کوتاه با این عقب‌ماندگی در سیاست خارجی روبه‌رو بودیم. قسمتی از این مقطع کوتاه در دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی بوده است که به بخشی از اصول علمی سیاست خارجی توجه شده است. در آن مقطع کارگزاران سعی می‌کردند از ایده‌های دانشگاه و دانش روابط و حقوق بین‌المللی استفاده کنند. 

 

بعد از آن، در دورهٔ ریاست‌جمهوری آقای روحانی و فقط به دلیل اینکه وزیر خارجه‌ای در رأس این دستگاه بود که این رشته را تحصیل کرده بود و تخصص و سابقهٔ حرفه‌ای داشت. البته بخشی از این موضوع نیز به ضعف در ساختار قانونی کشور برمی‌گردد که دستگاه‌های متعددی تصمیم‌گیر سیاست خارجی هستند. عوامل متعددی در سیاست خارجی ما اثرگذار و تصمیم‌گیر هستند. بنابراین، وقتی دیدگاه علمی بر آن عوامل متعدد حاکم نباشد، حتی اگر دستگاه وزارت خارجه را صرفاً به‌عنوان مجری این تصمیم‌ها علمی کنید یا از مشورت علمی بهره‌مند کنید، بازهم به نتیجهٔ مطلوب نخواهید رسید. وضعیت وقتی بحرانی‌تر می‌شود که دستگاه دیپلماسی و اجراکننده، نهاد ریاست‌جمهوری و قوه مجریه، نیز دارای ضعف علمی باشند. به این دلیل است که می‌گویم سیاست خارجی ما عقب‌مانده است. وقتی سیاست خارجی ما عقب‌مانده باشد، چطور می‌تواند به فکر آب و محیط زیست باشد. یا حتی چطور می‌تواند به فکر منافع ملی باشد؟ چنین سیاست خارجی‌ای ناگهانی دلبستهٔ یک کشور می‌شود و به همین ناگهانی نیز همان کشور می‌تواند به‌صورت خائن و بد مطرح شود. جامعهٔ دانشگاهی از همان ابتدا که با مدیران بخش دیپلماسی ارتباط پیدا کرد، چه در نوشتن مقاله‌ها و ادارهٔ مجله‌های علمی یا سایر مسئولیت‌های علمی مدام این نکته را گفته است که یک کشور، دوست و دشمن دائمی ندارد، بلکه منافع ملی دائمی دارد و فقط باید به این منافع توجه کند. نتیجهٔ تفکر غیرعلمی که پارادایمش روابط و حقوق بین‌الملل نباشد، این‌چنین است. تفکری که اعلام می‌کند ما نگرانی‌های روسیه را در حمله به اوکراین درک می‌کنیم، آسیب‌زاست. دیدیم که در اجلاس مراکش و در سایر اجلاسیه‌هایی که روسیه با اعراب دارد، تمامیت ارضی ما زیر سؤال می‌رود. برخی ممکن است بگویند که آنچه منتقدان به‌ویژه دانشگاهیان می‌گویند از روی حب و بغض است و همین حالا هم در رأس دستگاه دیپلماسی کسی است که دانش آموختهٔ دکتری روابط بین‌الملل است. مقصود من دانش است و نه صرف مدرک دانشگاهی. 

 

به طور مشخص دلیل موفق نبودن دیپلماسی آب و محیط زیست را در چه می‌دانید؟

در موضوع آب، ما در برابر کشوری به‌نام افغانستان با حکمرانی به‌نام طالبان نمی‌توانیم حقوق تصریح‌شدهٔ خودمان را احقاق کنیم. آن‌هم از کشوری با وضعیت بی‌ثبات که حکمرانان کنونی آن به‌لحاظ سیاسی، اقتصادی، حقوقی، انرژی و غیره نیازمند کشورهای همسایه هستند. این یک عبارت درست است که طالبان حالا برای حکمرانی و سامان دادن افغانستان دستش دراز است، اما ما نمی‌توانیم از این نیاز استفاده کنیم.

 

صحبت از طالبان شد. به‌نظر می‌رسد بیشتر دیدارها با حاکمان افغانستان تشریفاتی و بی‌نتیجه بوده است. گاهی شاهدیم جلسه‌های بدون دستاورد از سوی مقام‌های ایرانی خوب یا حتی عالی ارزیابی می‌شود. چرا چنین رفتاری در قبال طالبان در پیش گرفته می‌شود؟

مردم ایران با گروه‌های افراطی مانند طالبان که به دختران افغانستانی اجازهٔ رفتن به مدرسه و دانشگاه نمی‌دهند یا محدودیت‌هایی گسترده بر آنها اعمال می‌کنند، میانه‌ای ندارند. این یک واقعیت است که مردم ایران طالبان را دوست ندارند. طبعاً حکمرانان ایران نمایندگان مردم ایران هستند و باید در رفتارشان نظر و ایدهٔ مردم ایران را منعکس کنند. باید به افکار عمومی جواب بدهند. موضوع دوم هم این است که باید دید آیا از مذاکرات نتیجه‌ای به‌نفع ملت ایران گرفته شده است یا خیر. نیازی به بررسی پیچیده‌ای هم ندارد تا ببیند که وضعیت آب، امنیت، مهاجرت و حضور پناهندگان به چه صورت است. 

 

آیا از منطق سیاست خارجی ما می‌توان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که مسئولان فکر می‌کنند دوستی‌ها در منطقه را تحکیم می‌کنند؟

ممکن است بتوان این‌طور فکر کرد که منطق سیاست خارجی کشور بر این استوار است که روابط خارجی با همسایگان در اولویت است. در قانون اساسی ما هم آمده که اول رابطه با کشورهای همسایهٔ مسلمان، دوم با سایر کشورهایی که غیراستعماری و آزاد هستند، اما ممکن است مسلمان، همسایه و یا حتی آسیایی نباشند و سوم سایر کشورهایی که رابطهٔ مخاصمه‌آمیز با ایران نداشته باشند. از منظر قانون اساسی این‌طور فکر می‌کنند که چرا با یک کشور همسایه روابط نداشته باشیم و مشعوف نباشیم و چرا نتوانیم رابطهٔ خوبی با آنان برقرار کنیم. اما مشکلی که وجود دارد این است که آنها این اصول قانون اساسی را سوار بر دستگاه علمی سیاست خارجی نمی‌کنند. یعنی شما زمانی می‌توانید هر سه سطح روابط خارجی که قانون اساسی شما را مجاز به برقراری آن کرده است مفید و سودمند بدانید که خروجی آن منافعی برای ملت ایران باشد. یعنی در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ما هر رابطه‌ای را که منجر به افزایش داده یا برد برای کشور مذاکره‌کننده نشود، رابطهٔ غیرمفید می‌دانیم. درواقع، معتقد هستیم که هم شما باید از یک مذاکره بهره ببرید، هم کشور مقابل. اما این‌طور نباشد که شما بهره بدهید و او بهره ببرد و شما بازنده باشید. این منطق در مذاکره با روسیه، طالبان، چین و… باید رعایت شود.  

 

برگردیم به روسیه. ما به‌خاطر تلاش برای دوستی با روسیه می‌توانیم بیش از این متحمل چه هزینه‌هایی شویم؟ نگاهی هم به نگرش روسیه در کنوانسیون خزر داشته باشیم.

روسیه کشوری بسیار مهم در نظام بین‌المللی و عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است. روسیه کشوری است که به‌لحاظ گسترهٔ جغرافیایی از یک‌سو در اروپا و از یک‌سو در آسیا قرار دارد و از جنوب و شمال وسعت مایهٔ تعجب و حیرت است. تاریخ بسیار قابل‌ توجه و تأملی دارد. همهٔ اینها مواردی است که روسیه را برای ما به کشوری مهم تبدیل می‌کند و ما باید از اینکه روسیه همسایه ایران است خوشحال باشیم. نباید نگرانی‌ای از این موضوع داشته باشیم، اما آنچه باید نگران آن باشیم این است که با کشوری با این درجهٔ اهمیت چگونه برنامه‌ریزی و رفتار می‌کنیم که بیشترین و بهترین امتیاز را به‌دست بیاوریم. نه اینکه بیشترین و بهترین امتیاز را به‌صورت یک‌جانبه به آن اعطا کنیم. شما به دریای کاسپین نگاه می‌کنید و اینکه قرارداد مشترک ما به‌نفع چه کسی تمام شده است؟ به‌‌نفع روسیه و کشورهای اقماری روسیه. اجلاس‌ها به زبان روسی برگزار می‌شود. ما گویی غریبه هستیم و باید برای ما ترجمه شود. فقط به این دلیل که از وزنه‌هایی که می‌توانست روسیه را متعادل کند، از سیاست خارجهٔ متوازن و سیاست خارجی مبتنی‌بر موازنهٔ قوا، استفاده نکردیم. سیاست خارجهٔ موازنهٔ مثبت و موازنهٔ منفی سیاست غلطی بوده است. در دورهٔ قاجار این روال سیاست خارجه کشور بود. در دورهٔ مصدق نیز از این روش استفاده می‌شد. هر زمان کشور از این نوع سیاست خارجه استفاده کرد، ایران متضرر شد. سیاست خارجهٔ موازنهٔ مثبت این بود که یک امتیاز به روسیه می‌دادید و یک امتیاز به انگلیس. سیاست خارجهٔ موازنهٔ منفی هم اینطور بود که مصدق می‌گفت پای همهٔ بیگانگان را از کشور قطع می‌کنم. این سیاست هم که دیدیم منجر به اجماع اتحادیهٔ جماهیر شوروی و آمریکا و بریتانیا شد و دولت مصدق که مخالفان داخلی هم داشت، درنهایت سرنگون شد. اما سیاست خارجهٔ متوازن سیاست خارجی‌ای است که شما به کشورها با توجه به اهمیت و وزنشان نگاه می‌کنید و سعی می‌کنید روابط منطقی با آنان برقرار کنید، نه روابط شیفته و مرید و مرادی. 

 

سیاست خارجهٔ متوازن سیاست خارجی‌ای است که به همهٔ کشورها توجه می‌کند. ایران الان با بسیاری از کشورها قهر است. به نوع رابطهٔ ما با اتحادیهٔ اروپا، ژاپن، کره جنوبی، نیوزلند و استرالیا نگاه کنید. نوع رابطهٔ ما با آمریکا و کانادا و برخی کشورهای آفریقایی را ببیند. بروید در سازمان ملل ببینید اگر بخواهید قطعنامه‌ای را پیشنهاد دهید، چند کشور با شما همراهی می‌کنند. ایران تنهاست. وقتی ایران تنهاست نتیجه‌اش این می‌شود که روسیه به‌راحتی از شما امتیاز بگیرد؛ با متحدان یا کشورهای اقماری خود بنشینند و تصمیم بگیرند که برای دریای کاسپین چه کنند. قسمتی از دریای ساحلی که همیشه در اختیار ما بوده است را هم زیاد بداند. در مورد جزایر سه‌گانهٔ ایرانی هم همین موضعی که شاهد آن هستیم را اتخاذ کند.  

 

خروجی سیاست خارجی ما، در حوزه‌های محیط زیستی و آبی و هوا، دیپلماسی منفعلی بوده است. ورود ریزگردهای قره‌قوم، مشکلات هورالعظیم و هیرمند، ارس و حتی شط‌العرب، اروند و زاب به‌خوبی مؤید این موضوع است. اصلاح از کجا باید آغاز شود؟

این موضوع صرفاً نتیجهٔ سیاست خارجی و صرفاً نتیجهٔ عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست نیست. این نتیجهٔ مجموعه‌ای از همهٔ عوامل نهادهای فرهنگساز و تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در حوزهٔ مسائل آب و محیط زیست و تغییراقلیم است. بسیاری از این نهادها در حوزهٔ تخصص من نیست، اما در مورد دانشگاه و سیاست خارجه به‌طور دقیق می‌توانم ارزیابی کنم. در دانشگاه ببینید که از مجموع پایان‌نامه‌هایی که دانشجویان می‌نویسند و اساتید ما توصیه می‌کنند نوشته یا تألیف شود، ۹۰ درصد آن مطالعه‌ای نیست که گره‌های کشور را بررسی کند. یکی از گره‌های ما ریزگرد است، یکی مسئلهٔ آب است، مسئلهٔ رژیم حقوقی دریای کاسپین، مسئلهٔ حقوق بشر، مسئلهٔ جزایر سه‌گانه، مدارس و حق بر آموزش و … است. چقدر از این پایان‌نامه‌ها در همین دو رشته روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل معطوف به این چالش‌هاست. عموم پایان‌نامه‌ها با این موضوعات است: رابطهٔ ایران و عراق، نگاه به شرق، پیمان شانگهای و مانند آن؛ عموماً پایان‌نامه‌هایی تکراری. نمی‌گویم از روی هم نوشته شده‌اند، اما مثل هم که هستند. معمولاً هم گره‌ای باز نمی‌کنند و تأیید سیاست‌هایی است که پیشتر اتخاذ شده است. نتایجی که در بسیاری از این پایان‌نامه‌ها ارائه می‌شود، همان چیزی است که مردم غیرمتخصص هم آن را می‌دانند. درحالی‌که متخصص یا دانشجوی روابط یا حقوق بین‌الملل باید ببیند برپایهٔ این علوم چگونه می‌تواند مسئله آب در کشور را حل کند؟ چگونه می‌تواند مسیری به‌نفع حفظ منابع مهم زیستی مانند جنگل‌ها پیدا کند. چند قطعنامه در سازمان ملل متحد برپایهٔ همین چالش‌ها و معضلات محیط زیستی صادر شده است؟ دانشجوی ما دربارهٔ این موارد کار نمی‌کند، استاد دانشگاه هم از او مطالبه نمی‌کند. بنابراین، چگونه می‌توانید مبانی علمی قوی‌ای ایجاد کنید؟ در این شرایط چگونه دیپلمات ما می‌تواند در برابر دیپلمات عراقی یا افغانستانی از حقوق ملت ایران در برابر آب، هورالعظیم، هیرمند و مانند آن دفاع کند! چگونه می‌تواند در مورد پدیدهٔ ریزگردها در ترکمنستان صحبت کند! کنفرانس‌هایی که در کشور برگزار می‌شود هم همه تکراری است. آنچه که گفتم دربارهٔ وضعیت داخل است. اما در حوزهٔ منطقه‌ای هم ما داوطلب هیچ حرکت علمی برای این چالش‌ها نشدیم. اگر شدیم به‌ندرت. یعنی ما نه خوراک فکری داخل را تأمین می‌کنیم، نه بستری فراهم می‌کنیم که امکانات بین‌المللی استفاده کنیم. ما دو دسته نهاد بین‌المللی داریم. یکسری نهاد بین‌المللی حکومتی داریم، مانند سازمان ملل متحد و همهٔ سازمان‌های مجموعه‌اش که می‌توانیم از کمک آنها هم از بودجه آنها استفاده کنیم. باید تیم‌های قوی علمی در کشور باشد که هم مسئله را شناسایی و واکاوی کنند و هم میان مجریان و این سازمان‌ها پیوند ایجاد کنند. در غیر این‌صورت وضعیت ما همین است، بی‌آبی مکرر در خوزستان و سیستان‌وبلوچستان، دریاچهٔ خشک‌شدهٔ ارومیه، ریزگردها در جنوب و شمال و … ادامه می‌یابد. 

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *