پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | غیبت دانش‌آموزان معلول در مدارس عادی

بررسی موانع آموزش فراگیر در گفت‌وگو با کارشناسان

غیبت دانش‌آموزان معلول در مدارس عادی

رشد همه‌جانبه شخصیت دانش‌آموزان فقط با حضور در کنار همسالانی که دارای نیازهای ویژه هستند، رخ می‌دهد





غیبت دانش‌آموزان معلول در مدارس عادی

۴ دی ۱۴۰۲، ۲۱:۱۵

با وجود ابلاغیه‌های متعدد وزارت آموزش‌و‌پرورش از دههٔ ۷۰ به مدارس و اسناد بالادستی مبنی‌بر ضرورت تحصیل همهٔ کودکان در عین تفاوت‌هایشان در کنار یکدیگر، هنوز بسیاری از دانش‌آموزان با نیاز‌های ویژه و دارای معلولیت در مدارس استثنایی‌اند و مدارس کمی پذیرای حضور آنها هستند. دانش‌آموزانی که اگر برنامه‌های آموزش فراگیر در مدارس به‌شکل اصولی اجرا شود، می‌توانند در جامعه ادغام شوند و کنار همسالانشان آموزش ببینند و به افراد توانمندی در آینده تبدیل شوند. در این راستا، صاحب‌نظران این حوزه در پاسخ به این سؤال کلیدی که چه موانعی از اجرای آموزش فراگیر جلوگیری می‌کند به «پیام ما» از کمبود نیروی آموزش‌دیده در مدارس، سلب مسئولیت وزارت آموزش‌وپرورش عمومی از اجرای برنامه‌ها آموزش فراگیر و فقدان نگرش کیفی به افراد با نیازهای ویژه در آموزش وپرورش گفتند.

آموزش عمومی، کیفیت را جایگزین کمیت کند

| سید محسن اصغرینکاح، روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد|

 

درحالی‌که سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی در فراگیرسازی امتیازاتی کسب و با شناسایی کودکان آسیب‌دیده برای آموزش رشد را تجربه کرده، اما ایجاد و توسعهٔ مدارس برای طیف‌های چندگانه‌ای از دانش‌آموزان از مقطع ابتدایی تا متوسطه و ارائهٔ خدمات توانبخشی خاص برای آنها، بزنگاهی بود که ما را متوجه جداسازی کودکان از یکدیگر کرد. این در‌حالی‌است که ما بایست به‌سمت آموزش دانش‌آموزانی که آمادگی آموزشی بیشتری داشتند، از جمله دانش‌آموزانی ناشنوا و نابینا و طیف رفتاری-حرکتی کنار هم پیش می‌رفتیم و آنها را  در اولویت فراگیرسازی در کنار دانش‌آموزان‌ آموزش عمومی قرار می‌دادیم.

 

حالا هم دیر نشده، آموزش‌وپرورش استثنایی الگوی موفق طرح سنجش را تجربه کرده است. این الگو می‌تواند راهگشای آموزش فراگیر هم باشد و در کنار  شناسایی دانش‌آموزان، آنها را به‌سمت مدارس آموزش عمومی هدایت کند.

بر این اساس، یکی از موانع برنامه‌های آموزش فراگیر در مدارس را می‌توان ناهماهنگی‌های بین آموزش‌ و‌ پرورش عمومی و آموزش‌ و‌ پرورش استثنایی دانست. درواقع، آموزش عمومی باید آمادگی پذیرش دانش‌آموزانی استثنایی و توانمند‌سازی آنها را با همراهی مدیران کلان و خرد داشته باشد، اما هنوز این هماهنگی ایجاد نشده است. همچنین، آموزش‌ و پرورش ویژه باید در شناسایی و هدایت تحصیلی دانش‌آموزان تقویت شود‌. همچنین، مانع دیگر را ناآگاهی کادر مدارس پذیرا، از نفع حضور دانش‌آموزانی با نیازهای ویژه در  کلاس‌های آنهاست. درحالی‌که حضور دانش‌آموزان با نیاز‌های ویژه به دانش‌آموزان عادی می‌آموزد چطور با هم زندگی کنند و به یکدیگر یاری برسانند. همچنین، عواطف و هیجانات دانش‌آموزان، حس مسئولیت‌پذیری آنها و نگرش آنها به زندگی رشد می‌کند و کاستی‌های فعلی نظام آموزش عمومی با اجرایی شدن این برنامه‌های کیفی پوشش داده می‌شود. به‌این‌ترتیب، باید بتوانیم دوره‌های آموزش ضمن خدمت برای مدیران، معلمان و کارشناسان به‌طور مداوم برگزار کنیم تا آنها نسبت به ضرورت حضور این دانش‌آموزان در مدارس آموزش عمومی و شیوه‌های این کار،  آگاه و توانمند شوند. 

 

مسئله‌ٔ دیگری که عامل حمایت اجرایی ناکافی از این برنامه‌ها شده، کمّی‌گرایی است. ازاین‌جهت که تعداد افراد با نیازهای ویژه در مقایسه با دانش‌آموزان آموزش عمومی کم است. به‌این‌‌ترتیب، نگرش کمّی حرکت به‌سوی عدالت آموزشی، حقوق آنها را پایمال می‌کند. پس ضروری است که با تغییر نگرش و در پیش گرفتن رویکردی کیفی از این خطاهای شناختی بگذریم و به‌سوی عدالت آموزشی حرکت کنیم تا حق دانش‌آموز کم‌بینا، ناشنوا و… ادا شود.

ضلع دیگر اجرای آموزش فراگیر در مدارس، خود والدین هستند. اگر والدین بدانند که چقدر مهارت‌های اجتماعی، هیجانی، معنای زندگی و مسئولیت‌پذیری در دانش‌آموزان مهم است و این مهارت‌ها چقدر در تعامل با دانش‌آموزانی با نیازهای ویژه افزایش پیدا می‌کند، آنها فرزندانشان را به ایجاد ارتباط با دانش‌آموز با نیاز ویژه ترغیب می‌کنند. لازمه‌ٔ این تغییر نگرش دانش‌آموز عادی و حساس‌سازی آنها، آموزش خانواده، ساخت فیلم و برگزاری رویدادهای فرهنگی و اجتماعی در مدرسه و جامعه، فعالیت‌های مدرسه‌محور و محله‌محور برای افزایش آگاهی و ایجاد فضای گفت‌وگوی والدین کودکان با نیاز ویژه با والدین دانش‌آموزان آموزش عمومی است. اما خلاف والدین، دانش‌آموزان با هم به‌راحتی کنار می‌آیند. اگر والدین هم تمرکزشان را از کمیت‌گرایی بر رشد همه‌جانبهٔ شخصیت فرزندشان بگذارند، پذیرش اجتماعی و شناخت و آگاهی برای حضور و ادغام دانش‌آموزان با نیاز ویژه بیشتر می‌شود.

 

به‌جای جداسازی ظرفیت‌های محیطی را افزایش دهیم

| مهدیه مهدویان، استاد بازنشستهٔ گروه آموزشی تلفیقی-فراگیر سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی|

 

اولین چالشی که برای حضور افراد دارای معلولیت در مدارس پذیرا وجود دارد، این است که معلم‌ها آگاهی کافی برای آموزش به این افراد ندارند. برای مثال معلمی که سر کلاس تدریس می‌کند، ازآنجاکه اطلاعات کافی دربارهٔ این افراد ندارد، از روی محبت اقداماتی از جمله نمره دادن انجام می‌دهد. به‌این‌ترتیب، کاری که باید دراین‌باره انجام شود، آموزش به معلمان در این زمینه است. این آموزش هم باید از مقطع ابتدایی شروع شود؛ چراکه باید از بدو ورود دانش‌آموزان به مدارس پذیرا انجام شود تا برای سال‌های بالاتر بچه‌ها بتوانند خود را با شرایط محیطی وفق دهند و شرایط بهتری کسب کنند. یکی دیگر از چالش‌ها، مناسب نبودن فضای آموزشی برای افراد دارای نیازهای ویژه است. بعضی از این افراد ناتوانی در حرکت دارند و از ویلچر یا واکر استفاده می‌کنند که کلاس‌های آنها در طبقات بالا است. همان رمپ اولیه هم برای ورود به مدرسه و سالن وجود ندارد و گاهی می‌بینیم که والدین بچه‌ها را در آغوش می‌گیرند و به کلاس می‌برند. این دو چالش دربارهٔ فضای آموزش است، اما چالش‌های قانونی هم داریم که باید با تأیید وزارت آموزش‌وپرورش تغییر کند. به‌طور مثال اینکه براساس شیوه‌نامهٔ آموزش تلفیقی-فراگیر موظف هستیم به‌ازای هر دانش‌آموز با نیاز ویژه در کلاس از سه دانش‌آموز سالم و سلامت بکاهیم، به این علت است که نوع آموزش برای این بچه‌ها نیاز به فعالیت و وقت بیشتری دارد. اما ازآنجاکه تعداد کلاس‌ها کم است، برای انجام این کار منع قانونی وجود دارد.

 

یکی دیگر از چالش‌های آگاهی نداشتن والدین و مدرسه نسبت به افراد دارای نیازهای ویژه است. برای مثال نگرانی بسیاری از معلمان این است که چطور با یک فرد ناشنوا در کلاس ارتباط برقرار کنند. علاوه‌بر آگاه کردن معلمان نسبت به نیازهای این دانش‌آموزان و تغییر نگرش والدین بچه‌های سالم است. بسیاری از این والدین تصور می‌کنند که اگر دانش‌آموزی با نیازهای ویژه در کلاس باشد، بر فرزندشان تأثیر می‌گذارد؛ اما در این شرایط می‌توانیم حس نوع‌دوستی را در بچه‌های سالم تقویت کنیم. برای مثال معلم می‌تواند از خود بچه‌های سالم به‌عنوان همیار استفاده کند. منتهی چگونه این تغییر نگرش را ایجاد کنیم؟ یکی از فعالیت‌هایی که می‌توانست در تمام این سال‌ها به ما کمک کند، یک رسانهٔ عمومی مثل صداوسیما است که بچه‌های با نیازهای ویژه را معرفی کند. به‌عنوان مثال در تعاریف این افراد باید گفت که این بچه‌ها در چه شرایطی می‌شنوند؟ وقتی سمعک گذاشتند، چه کاری باید انجام دهیم؟ بنابراین، وقتی تعاریف را عوض کنیم، می‌بینیم چطور می‌توانیم از سایر توانایی‌های آنها استفاده کنیم.

 

از طرف دیگر در هر جایگاهی که باشیم، علاقه به تشویق شدن داریم. باوجوداین، آنچنان که باید نتوانستیم معلمانی را که در مدارس عادی به بچه‌های استثنایی درس می‌دهند، تشویق کنیم. یکی از ماده‌های شیوه‌نامه نیز به این موضوع اشاره می‌کند که در ازای هر دانش‌آموز با نیازهای ویژه، معلمان درصد یا تشویق‌نامه بگیرند، اما این قضیه هم به فراموشی سپرده شده است.

ما نمی‌توانیم بچه‌ها را از جامعه‌مان جدا کنیم، اما مهم این است که به چه قیمت جداسازی را انجام ندهیم و باید آموزش ببینیم. در کشورهای دیگر حتی بچه‌های سندروم داون در کنار بچه‌های عادی در کلاس می‌نشینند، اما در کشور ما بعضی حتی گروه‌های تربیت‌پذیر و حمایت‌پذیر نمی‌توانند در مدارس معمولی حضور داشته باشند. چرا؟ چون معلم ما نمی‌داند شیوه‌های القای مطالب درسی و محتوای آموزشی را  چگونه باید اجرایی کند. بنابراین، هر چند هدف ما این است که جداسازی نکنیم، ولی در کنارش حتماً باید ظرفیت‌های محیطی را افزایش دهیم تا افراد دارای نیازهای ویژه هم بتوانند راحت‌تر با اجتماع ارتباط بگیرند.

 

شانه خالی کردن آموزش‌وپروش عمومی از حل چالش‌ها

|  محمد کمالی، استاد جامعه‌شناسی توانبخشی دانشکدهٔ توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران |

 

موضوع نگرش به افراد دارای معلولیت تاریخچه‌ای به اندازهٔ عمر انسان دارد. در دوران اولیهٔ زندگی بشر، برخورد با این افراد به‌صورت حذف آنها بود. با ظهور ادیان این رویه تغییر می‌کند و حفظ و بقای افراد دارای ناتوانی مورد توجه قرار می‌گیرد. در دورهٔ جنگ جهانی اول و دوم که تعداد زیادی از افراد دارای معلولیت را باقی می‌گذارد، توانبخشی رشد می‌کند و مؤسسات ویژه‌ای برای ارائهٔ خدمات توانبخشی و برگرداندن افراد به جامعه شکل می‌گیرد. از دههٔ ۶۰ و ۷۰ میلادی تفکری مبنی‌بر عادی‌سازی افراد دارای معلولیت و به‌دنبال آن هم شمول اجتماعی افراد دارای معلولیت مطرح می‌شود.

 

بعدتر هم در سال ۲۰۰۶ در سازمان ملل تلاش‌های خود این افراد باعث می‌شود کنوانسیون افراد دارای معلولیت ایجاد شود و تغییری اساسی در نگرش به این افراد به‌وجود آید. اما با‌این‌حال نمی‌توان گفت دورهٔ محو و نابودسازی این افراد از بین رفته است.

بنابراین، پدیدهٔ نگاه به افراد دارای معلولیت یک نگاه تاریخی است و راه‌حل این است که روی باورها کار شود. از آنجا که جهان برای افراد توانا ساخته شده است، معمولاً با زدن برچسب به افراد دارای ناتوانی مانع از حضور آنها می‌شوند. اما معتقدم اکنون نه‌تنها در دنیا بلکه در ایران هم تغییراتی را جسته و گریخته و به‌طور ملموس داشته‌ایم. در سال ۷۱ که معاون توانبخشی بهزیستی شدم، فقط سه انجمن غیردولتی در حوزهٔ افراد دارای معلولیت داشتیم، اما الان بیش از ۴۰۰ انجمن و گروه در این حوزه فعالیت می‌کنند که بیشتر اینها توسط خود افراد دارای معلولیت ایجاد شده است. پیشرفت‌هایی داشته‌ایم، اما آنقدر عقب هستیم که آموزش فراگیر اتفاق نمی‌افتد. کار آموزش فراگیر در ایران در دههٔ ۷۰ سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی با همکاری بهزیستی آغاز شد، درحالی‌که باید این کار را آموزش‌وپرورش عادی انجام می‌داد و الان چالش این است که آموزش‌وپرورش عادی خودش را مقاوم نشان می‌دهد. قاعدتاً اکنون باید از تعداد مدارس استثنایی کم کنیم و بر مدارس تلفیقی و مدارسی که پذیرای افراد دارای معلولیت هستند، اضافه کنیم تا این مشکل به‌گونه‌ای حل شود.

 

در پاسخ به این سؤال که چرا آموزش فراگیر آن‌طور که انتظار می‌رفته، اجرا نشده است، باید گفت مشکل ما در سیستم ادارهٔ آموزش‌وپرورش است. زمانی که آموزش‌وپرورش استثنایی ایجاد شد، آموزش‌وپرورش عادی دیگر برای خودش مسئولیتی در این زمینه نمی‌دید. در‌حالی‌که در آموزش فراگیر باید مدارس عادی‌مان پذیرای افراد دارای معلولیت شوند. چطور دانشگاه‌ها می‌توانند افراد دارای نیازهای ویژه را بپذیرند، اما مدارس خیر؟ از طرف دیگر آموزش فراگیر برخی از زیرساخت‌ها را لازم دارد. برای مثال چرا افرادی که از صندلی چرخدار استفاده می‌کنند به مدارس ویژه بروند؟ اگر یک رمپ ایجاد کنیم، کلاس آنان را در طبقهٔ همکف قرار دهیم و توالت فرنگی بگذاریم، این افراد هم می‌توانند به‌راحتی در بین دانش‌آموزان عادی تحصیل کنند. به‌عقیدهٔ من اگر ساختارها را آماده و معلمان و سیستم آموزشی را آگاه کنیم، هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت و افراد دارای معلولیت می‌توانند از آموزش‌وپرورش عادی استفاده کنند. 

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر