پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | داستان یک شکارچی

داستان یک شکارچی





داستان یک شکارچی

۲۶ آذر ۱۴۰۲، ۲۰:۱۵

«کوپال»، نخستین فیلم بلند «کاظم ملایی» است. هفت سال پیش در جشنواره­‌های داخلی به نمایش درآمد و تحسین تماشاگران و منتقدان را به‌سمت خود جلب کرد. سپس چندسال بعد در گروه هنر و تجربه اکران و بعدتر وارد شبکهٔ خانگی شد. داستان دربارهٔ یک شکارچی و تاکسیدرمیست به‌نام «دکتر احمد کوپال» است که در واپسین روزهای سال دچار بحرانی عجیب در زندگی شخصی­‌اش می­‌شود. «ملایی» پیش از «کوپال» فیلم‌­های کوتاه موفقی ساخته بود و این‌­بار با تجربهٔ بیشتری پا به عرصهٔ حرفه‌­ای سینما گذاشت. «کوپال» تصویر و تدوین دقیقی دارد؛ کاری که نتیجهٔ یک فیلم­برداری درست با دکوپاژی مناسب است. نماهای انتخاب‌شده توانسته فضاسازی مطلوبی را به بیننده هدیه کند.

 

هرچند فیلمنامهٔ اثر می­‌توانست پیرنگ منسجم­‌تری داشته باشد، اما هرچه کارگردان کم گذاشته، بازیگر جبران کرده است. «لوون هفتوان» در سال‌های آخری که زنده بود بازی‌­های بسیار عالی از خود به‌جای گذاشت که نقش «احمد کوپال» یکی از آنهاست. فقط او می‌­توانست نقش یک شکارچی بی‌­مهر به محیط اطراف را ماندگار کند. او موجودی خودخواه و عبوس را زندگی کرده که خانواده برایش ذره‌­ای اهمیت ندارد؛ فقط به شکار حیوانات فکر می‌­کند و به‌نقل از همسرش به یک بشکهٔ چربی تبدیل شده است!

 

فیلم را می‌­توان از چند جهت مورد نقد و بررسی قرار داد؛ اینکه بعد از هفت سال به سراغ این اثر رفته‌­ایم، داشتن ایدهٔ همچنان خوب فیلم است. ایده‌­ای که خلاقانه به تصویر کشیده شده و در تمامی این سال‌ها شاهد تکرار آن در فیلم‌­های کوتاه داستانی بوده‌­ایم. اتفاقی که سبب ضربه‌زدن به روایت طبیعت­گرایی شده و بکرزایی را از بین برده است. در این سال‌ها شاهد رشد بی­‌دلیل و بی‌­جهت آثاری بوده‌­ایم که مثلاً در طبیعت می‌گذرند، اما هیچ‌گونه دغدغه­‌ای در درون آنها نیست. پرداختن به یک محیطبان عاشق و یا شکارچی حشرات و خزندگان شاید سبب تشویق شود، اما اثری ماندگار نیست. این درحالی‌ست که اثری همچون «کوپال» توانسته به‌خوبی به یک شکارچی نزدیک شود.

لحن و میزانسی که در این فیلم به کار گرفته شده، براساس نماد پیش می‌­رود؛ از خانه که تنها لوکیشن اثر است تا «هایکو». سگ خانگی دکتر کوپال که تمام زندگی خود را وقف تاکسیدرمی و شکار کرده تا شاید عقدهٔ کودکی خود را درمان کند. همسر او با بازی «نازنین فراهانی» هم نمادی از سرکوب‌شدن و نادیده‌گرفتن زنانی ا­ست که فارغ از هیاهوی مردان، عاشق نقاشی و کتاب و از خشونت جاری در جامعه فراری هستند. 

 

روایت اصلی، نقدی است بر جامعه‌­ای که می‌­خواهد مدرن شود، اما هنوز نمی‌­داند گام‌­های اصلی برای گذر از سنت­‌ها چیست. این جامعه همچنان در خانه گیر کرده؛ حتی اگر تمام وسایل به‌روز باشد و تلویزیون خانه متصل به تبلیغات خوش­رنگ و جذاب. می‌­توان از رویکرد اثر به جامعه بسیار نوشت، اما بهتر است در برخورد با چنین آثاری نگاه مخاطب به اثر را مبنای نقد قرار داده شود. از بین رفتن تنوع­‌زیستی و تمرکز بر غذاهای فست‌­فودی و در کل آسیبی که انسان به پایداری محیط­ زیست می‌­زند، در «کوپال» قابل مشاهده است.

اثر را می‌­توان در گذر این سال‌ها به تماشا نشست و دلیل این جمله اینجاست که هنوز هم جامعهٔ ما در این توهم این مانده که می‌­تواند به‌راحتی به جهان مدرن نزدیک شود. این درماندگی که در کوپال شاهد آن هستیم، نشانهٔ تخریب بی‌­وقفهٔ طبیعت و از بین رفتن خانواده و واپسگرایی جامعه است. در سکانس آخر می‌­توانیم انتقام طبیعت را به چشم ببینیم؛ کلیدی رهایی در شکم هایکوست و کوپال مجبور می‌شود برای فرار از خانه دست به کاری بزند که برخلاف میل اوست؛ آری، طبیعت با هیچ­کس شوخی ندارد، حتی اگر یک شکارچی ماهر باشی.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر