پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دفاع از آموزش به‌مثابه امر اجتماعی

در پیش‌نشست بیستمین همایش سالانهٔ انجمن مطالعات برنامهٔ درسی ایران مطرح شد

دفاع از آموزش به‌مثابه امر اجتماعی





دفاع از آموزش به‌مثابه امر اجتماعی

۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۲۲:۵۶

پیش نشست بیستمین همایش سالانهٔ انجمن مطالعات برنامه درسی ایران با عنوان «تنوع مدارس و عدالت» روز پنجشنبه، ۱۶ آذرماه برگزار شد. اعضای نشست «محمود مهرمحمدی» استاد بازنشستهٔ دانشگاه تربیت مدرس، «میرزین‌العابدین برخه» مشاور اسبق مدارس غیردولتی وزارت آموزش‌وپرورش، «فاطمه مقدسی» پژوهشگر در حوزهٔ فقر و عدالت آموزشی و «عباس معدن‌دار آرانی» عضو هیئت‌علمی دانشگاه لرستان بودند. در ادامه خلاصه‌ای از صحبت‌های مطرح‌شده در این نشست آمده است.

لزوم ترمیم شکاف میان مدارس دولتی و خصوصی

| محمود مهرمحمدی |

| استاد بازنشستهٔ دانشگاه تربیت مدرس |

اگر از مردم بپرسیم که آیا دوست دارید بچه‌هایتان در مدارس خصوصی درس بخوانند، پاسخ قریب‌به‌اتفاق افراد مثبت خواهد بود و تأیید می‌کنند. چون ادراک عمومی این است که این مدارس هم از نظر تحصیلی عملکرد بهتری خواهند داشت، هم فرزندانشان با نگاه به ملاک‌های فرادرسی، حال بهتری را تجربه می‌کنند.

با این ادراک، آیا پدیدهٔ مدارس خصوصی نماد تبدیل آموزش به یک کالا و خیر خصوصی است؟ آیا این مدارس بازتولید بی‌عدالتی آموزشی خواهند بود؟ آیا این مدارس نقشی در لختی و کرختی مسئولان نسبت به فقر کیفیت در مدارس دولتی نداشته است؟ به‌نظرم این موارد پرسش‌های مهمی است و شواهدی هم وجود دارد که پاسخ به آنها مثبت است.

 

ریشهٔ این ضایعه این است که مدارس دولتی فاقد کیفیت لازم هستند. اگر این فاصله کم شود و بخش قابل‌توجهی از طبقات نامرفه از تحصیل بچه‌هایشان احساس خسران نکنند، صورت‌مسئله عوض می‌شود. باید فاصله هم از نظر درسی و هم فرادرسی کمتر شود.

برای زدودن بی‌عدالتی موجود به‌خاطر وجود مدارس خصوصی، به‌جای برخورد قهرآمیز با این قبیل مدارس، باید با علت مبارزه شود نه با معلول. علت نظامی آموزشی‌ است که امکان بهره‌برداری بیزینسی و کسب‌وکاری در حوزهٔ تعلیم و تربیت را فراهم کرده است. ما محیط را به محیط کسب‌وکار آموزشی بدل کرده‌ایم. این نگاه کسب‌وکاری بر آموزش، علت است. باید با علت مبارزه کرد تا خانواده‌ها در شرایط طبیعی از این مدارس خصوصی روی برگردانند.

چاره چیست؟ باید احساس مسئولیت نظام و مداخلهٔ مؤثر نسبت به ارتقای کیفیت مدارس دولتی به سطحی برسد که به کسب‌وکارهای آموزشی پشت کنند و تقاضای اجتماعی به‌موازات افزایش ارتقای مدارس دولتی از بیزینس آموزشی کمتر شود. نکتهٔ دیگر اینکه می‌توان برای کمتر کردن احساس خسران، توسعهٔ مدارس غیردولتی را مهار کنیم. سیاست مهار، سیاست خوبی است و برای دانش‌آموزان نابرخوردار، ایجاد فرصت بیشتری می‌کند.

 

برای درمان این وضعیت و برای ارتقای کیفیت مدارس دولتی باید طرح و ایده داشته باشیم. این مطالبه جدید نیست که بگوییم چرا کیفیت این مدارس بالا نمی‌رود. مسئولان هم می‌گویند داریم کار می‌کنیم و بیشتر از این هم از عهدهٔ حاکمیت برنمی‌آید. راه‌حل این است که کسانی که دغدغهٔ عدالت دارند، سیاست‌های ابتکاری و ابداعی را پیش روی سیاستگذاران آموزشی بگذارند تا آنها بتوانند شکاف میان مدارس دولتی و خصوصی را ترمیم کنند.

 

فقط پنج درصد مدارس غیردولتی کیفیت خوبی دارند

| میرزین‌العابدین برخه |

| مشاور اسبق مدارس غیردولتی وزارت آموزش‌وپرورش |

تا زمانی که به یک برداشت مشترک از عدالت تربیتی و تنوع دسترسی پیدا نکنیم، داوری‌های ما در ارتباط با عدالت تربیتی دچار چالش خواهد بود. در این بحث چهار مفهوم را بررسی می‌کنیم. یکی مفهوم‌شناسی «عدالت تربیتی» است، دیگری دربارهٔ «تنوع» است، سوم بحث «گونه‌شناسی مدارس» است و سرآخر نیز «تبیین عدالت تربیتی در ارتباط با تنوع آموزشی» را مرور می‌کنیم.

می‌توانیم به عدالت از منظر اسناد تربیتی نگاه کنیم. در بخش اصول ناظر به تربیت، انواع شاخص‌ها و اصول مطرح شده است. عدالت تربیتی واجد مصادیقی است. باید ببینیم که انتظار ما از عدالت تربیتی چیست. این مصادیق در سند تحول هم آمده و به ما یک دورنما ارائه می‌دهد. عدالت تربیتی با این مصادیق مبنای داوری ما نسبت به تنوع خواهد بود.

 

در بحث مفهوم‌شناسی تنوع، جنبهٔ فردی حقّ بر تربیت ایجاب می‌کند که دولت حق افراد را محترم شمرد و مانع ایجاد مدارس غیردولتی نشود. اینها دورنمایی را نشان می‌دهند که اسناد بالادستی هم فرصت‌های تربیتی را با مصادیق مشخصی تبیین کرده و تنوع را در ابعاد مختلف احصا کرده است؛ حتی تأکید کرده که مدارس غیردولتی می‌توانند از جملۀ این تنوعات به‌شمار روند.

در گونه‌شناسی مدارس چهار دوره مشخص شده است. مدارس غیردولتی طیف‌های مختلفی دارد؛ از منظر مالکیت، مشارکتی یا شخصی است و یا وابسته به مؤسسات است. از منظر کیفیت، یا خاص است، یا کیفیت متوسط یا کیفیت متوسط به پایین. از نظر تأمین فضا، از منظر رویکردهای مؤسسان و… .

 

در مجموع، پنج درصد مدارس غیردولتی کیفیت خوبی دارند. پژوهش‌هایی نیز دراین‌خصوص انجام نشده که کیفیت را کنترل کند. در هیچ‌یک از مدارس غیردولتی معلم رسمی اعزام نمی‌شود و اکثراً نیروهای آزاد هستند. منابع آموزشی غیردولتی‌ها تا ۸۰ درصد غیراستیجاری است. به‌لحاظ وضعیت درآمدی، دانش‌آموزان این مدارس و ۴۰ درصد اولیای آنها کارمند دولت هستند و از این مدارس عمدتاً حمایت نمی‌شود. معتقدم در ایران، مدارس خصوصی نداریم؛ اینها عین مدارس دولتی هستند و تمام برنامه‌های درسی و نیروهای آن‌ها زیر نظر آموزش‌وپرورش است.

 

با قرائت رسمی باید پذیرفت که دولت در حد وسع خود وظیفه دارد که تنوع را تا حدی بپذیرد. در قرائت غیررسمی، غیر از مدارس خاص، بقیهٔ مدارس را می‌توان ادغام کرد و توجیهی ندارد که این حجم از تنوع را داشته باشیم. به‌جز آن درصد خاص، می‌توان مدارس دولتی و غیردولتی را ادغام کرد. همچنین با بررسی نمرات پایهٔ سوم مدارس دولتی و غیردولتی به این نتیجه رسیدیم که میانگین آن از متوسط به پایین بوده است؛ چه دولتی و چه غیردولتی.

 

کمبود بودجه دولت عامل شکل‌گیری انواع مدارس

| فاطمه مقدسی|

| پژوهشگر در حوزهٔ فقر و عدالت آموزشی|

از منظر اجتماعی کمتر به موضوع آموزش پرداخته می‌شود. آموزش باید در بستر شعارهای کلان انقلاب فرانسه، یعنی آزادی، برابری و برادری فهم شود. افراد باید بتوانند سرنوشت خود را به‌واسطهٔ آموزش انتخاب کنند و به موفقیت‌های موردنظر خود دست یابند. منظور من از برابری، ایدهٔ همبستگی اجتماعی است.

نهاد مدرسه در حداقلی‌ترین شکل ممکن آن، قرار بوده فرآیند بازتولید را به تأخیر بیندازد. قرار بوده بچه را به‌زودی وارد بازار کار نکند. همچنین فرصتی باشد برای خودشکوفایی طبقات پایین‌تر، فرصتی باشد که تحرک طبقاتی اتفاق بیفتد.

 

مسئلهٔ دیگر، آرمان برادری است. نهاد آموزش قرار بوده مسئلهٔ دربرگیرندگی و در کنار هم قرار گرفتن اعضای جامعه را محقق کند. این هم‌عنان با آرمان برابری است و هر شکلی از سیاستگذاری باید هر دوی این ارزش‌ها را در برگیرد. از منظر انصاف، باید تبعیض مثبت برای اقشار محروم‌تر در نظر گرفته شود. اما مسئله اساساً این است که سپهر آموزش را به‌گونه‌ای آرایش کنیم که بچه‌ها را با هر عنوان و موقعیتی از هم جدا نکنیم. سپهرِ آموزشیِ دربرگیرنده، پاسخ اصلی ما است.

۴.۵ درصد کودکان ایرانی کودکان مهاجرند. نزدیک به ۱۱ درصد کودکان ما مبتنی‌بر آزمون‌های تیمز و پرلز، هیچ زمانی در منزل با زبان فارسی صحبت نمی‌کنند. میانگین جهانی دراین‌خصوص پنج درصد است. ۶ درصد کودکان دیرآموز داریم. ۳۳ درصد کودکان در فقر زندگی می‌کنند. باید ببینیم تنوع پاسخ این نیازها هست یا نه؟

 

سنخی از تنوع مدارس، تنوع مدارس درون مدارس دولتی است که باید به آن پرداخته شود. آمارها و داده‌ها نشان می‌دهد که شکاف نتایج کنکور، به‌واسطهٔ همین وضعیت کاست‌گرایی درون مدارس دولتی است.

۶۷ درصد مدارس ما مدرسهٔ دولتی هستند. پنج درصد شبانه‌روزی، عشایری و… هستند که رایگان‌اند. ما هیچ سرویس رایگانی در مدارس نداریم. شکل‌گیری عمدهٔ گونه‌های مدارس ناشی از کمبود بودجهٔ آموزش‌وپرورش و تأمین مالی از طریق مردم بوده است و حتی مدارس هیئت‌امنایی نیز براساس همین ایده شکل‌ گرفته‌اند.

 

فکر می‌کنم که دولت، مسئلهٔ مدارس دولتی خاص را برای حل فشار اجتماعی پیش کشیده و در تمام این سال‌ها، امکانی برای این بوده که بگوید بخش‌هایی از طردشدگان را براساس این شرایط خاص بالا بیاوریم. آلترناتیو این است که به‌جای مدارس چندگانه، به دربرگیرندگی در همین مدارس توجه شود. معلمِ دربرگیرنده، زمانِ آموزشیِ دربرگیرنده، تخصیصِ امکاناتِ و راهبریِ آموزشِ دربرگیرنده نیاز امروز مدارس ما است.

 

آیا مدارس غیردولتی فرصتی است که کار به مردم واگذار شود؟

| عباس معدن‌دار آرانی|

| عضو هیئت‌علمی دانشگاه لرستان|

مدارس غیردولتی و جایگاه آن چهار دهه است که ادامه دارد. همهٔ مباحث حول پاک کردن صورت‌مسئله بوده نه حل مسئله و هیچ بدیل خوبی نیز برای جایگزین شدن این مدارس مطرح نشده است.

عمدتاً این بحث‌هایی که مطرح‌شده، حتی در بین متخصصان دانشگاهی بیشتر جنبه احساسی و ایدئولوژیک داشته و این جنبه احساسی حتی تا حال حاضر نیز ادامه پیدا کرده است. این نگاه به مدارس غیردولتی و خصوصی‌سازی آموزش جنبهٔ احساسی و شاعرانه پیدا کرده است درحالی‌که راه‌حل مشخص و دقیقی مطرح نشده است.

گاهی نیز این بحث با انتقال اطلاعات غلط به مخاطب همراه بوده است. می‌گویند که ۷۰ درصد مدارس در سوئد خصوصی هستند درحالی‌که سیستم سوئد و نروژ، سوسیال‌دموکرات است و چنین آماری صحیح نیست. حتی هیچ هزینه‌ای برای جداسازی از والدین در سوئد دریافت نمی‌شود.

 

برخی ادعاها نیز فاقد پشتوانه‌های تحقیقاتی است. به نظرم اکثریت مؤسسان مدارس غیردولتی در ایران خودشان معلم هستند. تحقیقی که بافت طبقاتی مؤسسان را مشخص کرده باشد ندیده‌ام یا حتی بافت طبقاتی و اجتماعی دانش‌آموزان نیز خیلی مشخص نیست. آی‌کیو هوشی دانش‌آموزان دولتی به‌عنوان فاکتور موفقیت، موردنظر قرار نگرفته است.

موضوع کنکور با مدارس غیردولتی خلط می‌شود درحالی‌که این‌ها بحث‌های مجزا هستند. در مورد کنکور در کره جنوبی کنکور را تعطیل کردند و بعد از دو سه سال باز راه‌اندازی کردند.

 

آیا مدارس غیردولتی فرصتی است که کار به مردم واگذار شود یا خیر؟ ما به دانشجو می‌گوییم که ای کاش تمرکززدایی دولتی در ایران کمتر شود. ۱۰ درصد مدارس دولتی بیشتر در تهران نیستند و بیشتر آن‌ها در کشور پخش هستند و درآمدشان مشخص نیست. شاید مبلغ بالایی را مدرسه غیردولتی در شمال تهران می‌گیرد، اما این‌گونه نیست که در کل کشور چنین باشد.

معتقدم که در میان معاونان وزارت آموزش‌وپرورش، معاونان مشارکت مردمی آن ضعیف‌تر بوده است. اگر این معاونت قوی‌تر عمل می‌کرد، محاسن مدارس دولتی در یک نظام آموزشی که تسلط دولت باعث شده با بی‌کیفیتی مواجه باشیم، به این صورت نبود. بستن مدارس غیردولتی باعث می‌شود که یک نمونه خوب را نیز از دست بدهیم. 

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *