گزارش «پیام ما» از سخنرانی جامعهشناسان به مناسبت روز علوم اجتماعی
زمان احیای جامعهشناسی «پرسشگر» و «انتقادی» است
۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۲۲:۰۷
خانوادهٔ بزرگ علوم اجتماعی ایران درحالی روز دوشنبه سیزدهم آذرماه به مناسبت روز ملی علوم اجتماعی گرد هم جمع شدند که سالن همایش خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی برایشان کوچک بود و نسلهای جوانتر آن به عملکرد خانوادهٔ خود نقدهایی داشتند. محوریت این دوره از گردهمایی خانوادهٔ بزرگ علوم اجتماعی گفتوگوی میاننسلی بود و هیئتمدیرهٔ انجمن جامعهٔ شناسی ایران سعی کرده بود فرصتی برای هماندیشی و گفتوگو دربارهٔ دستاوردها و چالشهای علوم اجتماعی، نقش و جایگاه آن در عرصهٔ عمومی و دانشگاهی کشور و همچنین راهکارهای تقویت هویت جمعی و حفظ تداوم میراث و انجمنی علوم اجتماعی ایران فراهم کند.
انجمن جامعهشناسی ایران از سال ۱۳۹۳ سالروز تولد «غلامحسین صدیقی» ۱۲ آذرماه را بهعنوان «روز علوم اجتماعی» نامگذاری کرده است و سعی میکند با مشارکت رشتههای مختلف علوم اجتماعی در این روز اعضای این خانواده را کنار هم جمع کند.
این گردهمایی با سخنرانیهای برخی پیشکسوتان و برگزاری دو پنل همراه بود و سخنرانان این پنلها بهعنوان نمایندگان قشرهای مختلف حوزهٔ علوم اجتماعی حاضر شدند و هرکدام ۱۰ دقیقه زمان داشتند تا به دو پرسش پاسخ دهند: یکی آنکه مسئلهٔ علوم اجتماعی در ایران چیست؟ و دیگری اینکه سوژگی و نقش نسلی آنان با چه تجربههایی همراه بوده است؟ که درنهایت مدت زمان کوتاه لحاظشده برای سخنرانی اعتراض سخنرانان و خندهٔ حاضران را بههمراه داشت.
علوم اجتماعی غیررسمی را به رسمیت بشناسیم
«شیوا علینقیان» بهعنوان نمایندهٔ نسل جوان حوزهٔ علوم اجتماعی یکی از سخنرانان این گردهمایی بود. او دربارهٔ موضوع این نشست گفت: «ورود به مبحث نسل برای من بحث راحتی نیست؛ چراکه به عوامل اجتماعی و تاریخی اشاره میکند که هویت و تجربهٔ یک گروه سنی را شکل میدهد و براساس مشترکات فرهنگی و دسترسی انسان به تکنولوژیهای مشابه معنا پیدا میکند و در کنار ایجاد فهمپذیری میتواند خطراتی هم داشته باشد و مشابهتهایی را سادهسازی کند. همچنین، تنوع و پیچیدگیهای گروه مختلف اجتماعی را نادیده بگیرد. درواقع میتواند یک گروه را به جریان اصلی تبدیل کند و مابقی را به حاشیه ببرد.»
او افزود: «بهنظر من یک سؤال مهم میتواند در این جلسه مطرح شود که گروههای مختلف علوم اجتماعی ایران تا امروز چقدر توانستند از موضع قدرت برابر با هم سخن بگویند و آیا همه از سهم برابری با وجود امکانات و منافع محدود این حوزه برخوردار بودند؟ بهنظر میرسد همواره، گروههایی جریان اصلیتر را تشکیل میدادند که بهلحاظ سیاسی و تئوریک محافظهکارانهتر بودند. نسل جدید هم در همین بستر محافظهکارانه در حال شکلگیری است. ما همزمان با نیمهٔ دههٔ ۸۰ وارد دانشگاه شدیم و جامعهپذیری ما با سیاستِ سیاستزُدایی از دانشگاه همراه شد. نسل جدیدتر مثل من نهتنها هویتش با بیثباتی تعریف میشود، بلکه ورودش به دانشگاه بهعنوان عضو هیئتعلمی به افسانه تبدیل شده است و از طریق یک مشارکت فرآیند استعمارکنندهٔ استاد حقالتدریسی میتوانیم به حیات دانشگاهی خود ادامه دهیم که نه هویت شغلی برای ما بهوجود میآورد و نه اندک چیزی برای گذراندن زندگی به ما میدهد.»
این مردمشناس ادامه داد: «از طرفی از سوی سیاستگذاران و دولت هم نادیده گرفته میشویم که البته این امر در طول تاریخ علوم اجتماعی وجود داشته است، با این تفاوت که این امر در حال حاضر دوسویه است و ما نیز رغبتی برای کار با سازمانهای دولتی نداریم. با بحران مهاجرت و بیکاری روبهرو هستیم و تلاش میکنیم در این بین عاملیتی برای خودمان داشته باشیم. به عقیدهٔ من یک راه برای بهدست آوردن این عاملیت وجود دارد و آنهم حرکت کردن بهسمت نوعی علوم اجتماعی غیررسمی و خارج از نهاد دانشگاه است. من فکر میکنم باید این علوم اجتماعی غیررسمی در سپهر گفتوگوی بیننسلی به رسمیت شناخته شود و باید همین انجمنها مانند انجمن جامعهشناسی به رسمیت پذیرفتن این نوع از علوم اجتماعی را در دستورکار خود قرار دهند.»
علینقیان گفت: فکر میکنم بهواسطهٔ بستر سیاسی که علوم اجتماعی در آن رشد کرده است، آنچه که بیشتر از همه خودش را با عدم قطعیت نشان میدهد، ویژگی زمانه ماست؛ ویژگیای که ما در آن اجتماعی شدیم و جوانی کردیم. از طرفی نسل متأخرتر، خودش در حال تولید سوژههای متکثرتری است که فاقد امنیت شغلی هستند، در آرزوی مهاجرت هستند و از دولت دست شستهاند. این از دست رفتن همهچیز، ما را در یک نوع همسرنوشتی ناخواسته قرار داده است که بهنظر میرسد دنبال کردن علوم اجتماعی خارج از فضای دانشگاه تنها راه ممکن است.
او همچنین به برخی از ویژگیهای علوم اجتماعی غیررسمی اشاره کرد: «علوم اجتماعی غیررسمی سعی میکند مشی غیرپوزیتیویستی را دنبال کند و نگاه متعهدترانهای به جامعه داشته باشد. زیرا قرار نیست از کسی یا جایی حقوق یا جایزهای دریافت کند. به تجربهٔ زنان، اقلیتهای قومی و زبانی توجه میکند و از همه مهمتر آسیبپذیری و بازاندیشی پیوسته در تجربهٔ زیستی دارد. سعی میکند روایتگری را پاس بدارد و دست به کنشگری بزند.»
این مردمشناس در انتهای سخنانش گفت: «اگر بخواهیم گفتوگوی نسلی در علوم اجتماعی شکل بگیرد، باید بدانیم که نسل ما و نسلهای دیگر تا چه اندازه نگاه بازاندیشانه و انعکاسانه نسبت به فعالیتهای علمی خود داشتند، چقدر خود را در معرض قضاوت قرار میدهند، از همه مهمتر تا چه اندازه به امتیازات خود معترف هستند. پرسش از جامعهشناسی و مردمشناسی که من از آن بیرون میآیم، در روزگار کنونی میتواند به پرسش از ماهیت سیاستورزانهٔ زندگی تبدیل شود.»
دامها، مانع گفتوگوی اصحاب علوم اجتماعی میشود
«عباس کاظمی»، جامعهشناس نیز موضوع دامهای جامعهشناسان دانشگاهی را مطرح کرد: «فکر میکنم وظیفهٔ اصلی جامعهشناسی در ایران داستانپردازیهای معقول بازاندیشانه در جامعه است. جامعه بهشدت دنبال داستانپردازی است که چه خواهد شد؟ اگر ما جامعهشناسان این کار را انجام ندهیم، جامعهکلاشان و روانشناسان زرد این کار را انجام میدهند که در دست نیز گرفتهاند. وقتی که از داستانپردازی صحبت میکنم، منظورم حرفهای شنیدنی عرصهٔ علوم اجتماعی برای مردم است، نه یکسری مقالات و کتابهای دانشگاهی که جزء امتیازات دانشگاهی حساب میشود. حلقههای جمعی مردمی منتظرند ببینند اصحاب علوم اجتماعی چه چیزی برای گفتن دارند که البته این اصحاب در حوادث اخیر جامعه خوب صحبت کردند، اما ما دربارهٔ وضعیت جامعه به داستانپردازی بیشتری نیاز داریم.»
او ادامه داد: «آنچه که مانع اصحاب علوم اجتماعی برای ایفای نقش خود در این زمینه شده، دامهایی است که برای اصحاب علوم اجتماعی و جامعهشناسان پهن شده است. مهمترین دام، استاد دانشگاه بودن است، ما در نقش استاد حرفهای در دانشگاه منگنه شدهایم. وقتی میخواهی در ایران استاد دانشگاه شویم باید دوندگیهای بسیاری از جمله پروسهٔ نوشتن مقاله، استاد پیمانی، استاد رسمی-آزمایشی و غیره را طی کنیم که وقتی چرتکه میاندازیم، متوجه میشویم ۳۰ سال از عمرمان گذشته است و مردم همچنان منتظرند از ما بشنوند که در جامعه چه خبر است و ما همچنان درگیر پر کردن امتیازتمان هستیم.»
این جامعهشناس از نخبگی بهعنوان دومین دام در حوزهٔ علوم اجتماعی یاد کرد و گفت: «نخبگی موجب میشود ما فکر کنیم روشنفکر هستیم، مسائل عجیب و غریب میدانیم، با زبان پیچیده حرف بزنیم که اگر دیگران هم متوجه نشدن،د برایمان مهم نباشد. سومین دام برای اصحاب علوم اجتماعی، خود جامعه است. ما از دل همین جامعه بیرون میآییم و باید توان بازاندیشی به ما بدهد، درحالیکه این بازاندیشی را انجام ندادیم. چهارمین دامی که خودم برای آن رنج بسیاری کشیدم قبیلهگرایی و گروهبندیهای این حوزه است. قبیلهگرایی بحث منافع است و ما با یکسری احساس و روابط مشترک روبهرو میشویم. چیزی که من در ایران با آن روبهرو شدم قبیلهگرایی دانشگاهی بوده است و همیشه بر سر اینکه دانشجو بتواند با چه کسی پایاننامهٔ خود را بردارد جنگ بوده است. حتی استادان حاضر نیستند اطلاعات خود را به دانشگاهی خارج از تهران به دانشجویان انتقال دهند. این دامها موجب میشود اصحاب علوم اجتماعی نتوانند با یکدیگر گفتوگو کنند؛ چراکه باند بودن و اینکه کدام طرفی هستیم، مهم است. من هم هنوز نفهمیدم طرف چه کسی هستم.»
«سارا شریعتی»، «نعمتالله فاضلی»، «شهلا کاظمپور»، «آرمان ذاکری» و «علیمحمد حاضری» جامعهشناسانی بودند که در دومین پنل این گردهمایی سخن گفتند و «ابوالفضل مرشدی» این پنل را مدیریت کرد.
چرا علوم اجتماعی نمیتواند در برابر تهاجمات از خود دفاع کند؟
«نظام منافع، مانع گفتوگو» موضوعی بود که آرمان ذاکری بهعنوان نسل جدید جامعهشناسی دربارهٔ آن صحبت کرد: من فکر میکنم مسئلهٔ اصلی علوم اجتماعی ایران مجموعهفشارهایی است که از بیرون به آن وارد میشود، اما میخواهم به این پرسش پاسخ دهم که چرا علوم اجتماعی در برابر تهاجماتی که به او وارد میشود، ساکت است و نمیتواند از خود دفاع کند؟ انجمن جامعهشناسی ایران حتی جایی برای برگزاری چنین مراسمی ندارد و اگر خانهٔ اندیشمندان نباشد مشخص نیست که باید این مراسم را کجا برگزار کند، حتی برگزاری این مراسم هم بنابر نظام منافع بوده است.
او با بیان اینکه علوم اجتماعی ایران از حیث کیفیت تدریس، رسالهها، پایاننامه، توان ارائهٔ محتوا به دانشجوهایش چندان هم قوی نیست، افزود: براساس تجربهٔ شخصی خود در دوران سه سال و اندی که در دانشگاه تدریس کردهام، باید بگویم علوم اجتماعی توان بازاندیشی درون خود را هم نداشته است و هم در بخش علمی و در بخش دفاع از خود ضعیف است. من در این مدت هیچچیزی جز نظام منافع در دانشگاه ندیدم.
این جامعهشناس افزود: «بهعقیدهٔ من علوم اجتماعی ایران در چند دههٔ گذشته بهشدت دچار فرهنگگرایی شده است، حتی علوم اجتماعی دنیا نیز دچار این مسئله شده است. تمام تحقیقات متوجه مسئلهٔ فرهنگ شده و پاسخی که این تحقیقات به مسائلی که علوم اجتماعی با آن روبهرو بوده، داده این بوده که فرهنگی جای دیگری هست که ما باید آن فرهنگ را عوض کنیم تا علوم اجتماعی بتواند در فضای دیگری که فرهنگ دیگری حاکم است، نفس بکشد و آن فرهنگ عمدتاً در ساختار قدرت و از جنس سنت است. گویی پارادایمی که در بخش بزرگی از علوم اجتماعی ایران حاکم بوده، سنت و مدرنیته بوده و گفته شده این نظامهای سنتی هستند که شکل سیاسی هم پیدا کردهاند و اشکالی از فرهنگ تولید میکنند که مداراگر نیستند و دو حرف مدام تکرار میشود: فرهنگسازی کنید، گفتوگو کنید. گویی که همهٔ مسائل در سر آدمها میگذرد و ما با دستکاری این افکار میتوانیم واقعیت را هم دستکاری کنیم. درحالیکه تجربهٔ سه دههٔ گذشته بیانگر آن است که چنین چیزی وجود ندارد. اساساً کنار گذاشتن مطالعهٔ نظام منافع، امروز نهفقط در حوزهٔ دانشگاه بلکه در حوزهٔ عمومی کشور هم ما را ناتوان کرده است، مانند نظام منافع حاکم روی صندوق بازنشستگی که صدا از علوم اجتماعی ایران درنمیآید؛ زیرا مطالعهای در این زمینه نداشته است.»
ذاکری به پنج تیپ از اساتیدی که در علوم اجتماعی حضور دارند، اشاره کرد: اگر بپذیریم که مسئلهٔ علوم اجتماعی این است که مجموعهای از فشارها، نابرابریها، تبعیضها عمدتاً بهدلیل فشارهای بیرونی است، باید پنج تیپ را در نظر بگیریم. یک تیپ عاملان هستند که عاملیت دارند تا فضا را پیش ببرند و خالصسازی کنند. دستهٔ دیگر همدستان هستند که ضرورتاً موضع روشنی ندارند، دوپهلو هستند و شناخت آنان سخت است و وضعیت هیولاواری دارند و تعدادشان هم کم نیست و بهواقع بدترین تیپ محسوب میشوند. دستهٔ بعدی، ساکتان هستند که ترجیح میدهند سکوت کنند و بیتفاوت عمل میکنند و قدرت هم کاری به آنان ندارد و مورد عزت همگان هستند. گروه دیگر معترضین خصوصی هستند و در جمعهای خصوصی حرفهای تند میزنند، اما در حوزهٔ عمومی چیزی نمیگویند و فرهنگ ریا را پیش میبرند. اقلیت کوچکی هم بهعنوان معترضان عمومی وجود دارند که در فضای عمومی حرفشان را میزنند و هزینهٔ آن را هم میپردازند.
او بیان کرد: زمانی علوم اجتماعی ایران تقویت خواهد شد که درون خود منافعی ایجاد کند بهسمت اُلیگارشی که من از آن صحبت کردم و سرمایهٔ اجتماعی خود را در اختیار آن افراد قرار دهد و اگر جمعی تشکیل میشود، علوم اجتماعی از سرمایهٔ اجتماعی خود استفاده کند. اخلاقیات جمعی خود را بسازد گرچه فقط با ساخت اخلاقیات جمعی چنین اتفاقی نمیافتد؛ چراکه بُنمایههای ساختاری علوم اجتماعی آنقدر ضعیف است که افراد تسلیم نظامهای منافع حقیر میشوند. بنابراین، تدبیر این نسل جوانی که در علوم اجتماعی وارد شده، بخش دیگری از قوی شدن این حوزه است که باید به آن توجه کرد.
چطور صدای ما به شما نمیرسد؟
سارا شریعتی، نیز مبحثی با عنوان صدایی که شنیده نشد و چرا این صدا شنیده نمیشود؟ را در این گردهمایی پیش برد: این عنوان را از کتاب محسن گودرزی و عباس عبدی وام گرفتم و سؤالی که طرح کردم این است که چرا صدا شنیده نشد؟ این کتاب هفت سالی است که منتشر شده است. عنوان صدایی که شنیده نشد، من را یاد رؤیایی از نوربرت الیاس انداخت که میگوید رؤیایی تمام عمرم من را درگیر کرد که همیشه خواب آن را میدیدم. رؤیا آن است که تلفن را برمیدارد و کسی پشت خط است و با او حرف میزند که میگوید صدایش واضح نیست و وقتی که بلندتر و واضحتر از قبل صحبت میکند، باز هم فردی که پشت خط است میگوید صدایش را نمیشنود، فریاد میزند و باز هم فرد میگوید صدایش را نمیشنود. چه کسی پشت خط است؟ در کتاب آقای گودرزی و عبدی ظاهراً کسانی که پشت خط قرار دارند، صاحبان قدرت حوزهٔ سیاسی هستند که اگر آن صدا را در همان دهه میشنیدند، شاید اتفاقات بهگونهٔ دیگری رقم میخورد.
او با بیان اینکه مقصود من اینجا نظام سیاسی نیست، افزود: «بلکه همانطور که دوستان اشاره کردند نظام منافع یا بیشترین فشارها همیشه از جانب قدرت سیاسی است که بهقول پییر بوردیو نقش یک ابرمیدان را بازی میکند و میل به تعرض به میدانهای دیگر را دارد و کارش حفظ منافع خودش است؛ درنتیجه مخاطب ما نیست. بنابراین، مخاطب ما جامعه است و کسی که پشت خط است مردم و جامعه است. بهنظر میرسد صدای ما به گوش کسی نمیرسد؛ مسئله صرفاً دو پژوهشگر زمان شاه که قدرت سیاسی صدای پژوهش آنان را نشنید، نیست. امروز هم صدای پژوهشگران ما به گوش کسی نمیرسد و این کسی، بهنظر جامعه است. جامعه از ما میخواهد بلندتر صحبت کنیم. هر بار ما جامعهشناسان در مواجهه با متن مردم و جامعه در برابر این سؤال قرار میگیریم که چرا سکوت کردید؟ موضع شما چیست؟ هربار برای گفتن اینکه جامعهشناس هستم پرهیز میکنم، چراکه ممکن است از من سؤال شود جامعهٔ ایران چگونه جامعهای است؟ تحلیل شما از این جامعه چیست و چرا صدای شما برخلاف اقشار دیگر جامعه به گوش ما نمیرسد و هربار ما تکرار میکنیم، چطور صدای ما به شما نمیرسد؟»
این جامعهشناس افزود: «ما خودمان را وقف پژوهشها، تحقیقات و پایاننامهٔ دانشجویان دانشگاههای مختلف کردیم. این تحقیقات دربارهٔ موضوعات اجتماعی ایران از جمله فقر، بیکاری، اعتیاد، تبعیضهای قومیتی و جنسیتی است. چرا صدای اینها به گوش جامعه نمیرسد؟ شاید دانشی که در دانشگاه تولید میشود، مفید نیست. بهنظر میآید که میتوان از خیر این دانش گذشت؛ چراکه به فهم پدیدههای اجتماعی کمک نمیکند. بهنظر میرسد جامعهشناسی خارج از دانشگاه هم وجود دارد. چرا الیاس تا آخر عمر فکر میکند فهمیده یا دیده نمیشود؟ برخی پژوهشگران اشاره کردند شاید بهدلیل نسل پرتکرار الیاس و یا شاید بهدلیل مفاهیم سنگین او باشد و بهنظر من پرسش مهمی این است که اگر بخش مهمی از جامعهشناسی ما مرجع فهم جامعه نیست، علتش چیست؟ که میتواند پاسخهای متفاوتی داشته باشد. بهعقیدهٔ من دانشی که مؤثر و مفید است، به درد اصلاح و بهبود نظم اجتماعی که ما نمیپذیریم، میخورد. شاید دلیل شنیده نشدن صدا گنگ بودن این دانش باشد.»
شریعتی ادامه داد: «ما درحالی گرد هم جمع شدیم که هوا آلوده است. بهدلیل آنکه اجازهٔ برگزاری در دانشگاه را به ما ندادند، در خانهٔ اندیشمندان جمع شدیم. حوزهٔ استقلال ما هر روز در نهاد دانشگاه بهعنوان نهاد علم محدود میشود. فقر و مسائل اجتماعی زنان از همین در که بیرون برویم شروع میشود. اما این موضوعات مورد بحث ما در این جلسه نیست و ما به مباحث دیگری میپردازیم. درنتیجه برای آنکه این دانش مؤثر واقع شود و صدای ما شنیده شود، نیازمندیم خصلت انتقادی و پرسشگر را که در سنت جامعهشناسی وجود داشته، فعال کنیم؛ شاید در اینصورت صدای ما شنیده شود.
برچسب ها:
انجمن جامعهشناسی ایران، جامعهشناس، مردمشناسی، مسائل اجتماعی، مهاجرت
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
تکذیب برکناری «محمد خزاعی»
درگذشت رهبر ارکستر ملی موسیقی اصفهان
چطور مدل اقتصادی «دونات» به پایداری شهرها کمک میکند؟
ساترا:
سریال «حشاشین» غیرمجاز است
موسیقی نواحی آذربایجان در «قاوال مکتبی»
روایت سرگذشت کارگران کارخانه چیتسازی بهشهر در یک نشست
مراسم بزرگداشت «حکمتالله ملاصالحی»، باستانشناس پیشکسوت برگزار شد
نگهبان باستانشناسی ایران
مدیر سابق تماشاخانه «سنگلج»:
حق ساختوساز، بدون تعیین حریم وجود ندارد
«گیتی آذرپی»، ایرانشناس مقیم آمریکا درگذشت
برگزاری هفدهمین دوره «یادمان و جایزه معماری میرمیران»
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید