پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | ایران‌شناسِ بی‌هیاهو

دربارۀ «عباس گروسی» به‌بهانۀ برگزاری مجلس بزرگ‌داشت و برپایی نمایشگاه عکس‌هایش

ایران‌شناسِ بی‌هیاهو





ایران‌شناسِ بی‌هیاهو

۲۴ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۲

بیش از چهاردهه در تاریخ، باستان‌شناسی، میراث فرهنگی، میراث کشاورزی، دام‌داری سنتی و آیین‌ها به تحقیق و تدقیق پرداخت اما آن‌طور که باید و شاید قدرش دانسته نشد و به‌تقریب ناشناخته از دنیا رفت.

«عباس گروسی» که اگر بود، چهار روز دیگر، هشتادوچهارساله می‌شد، اگرچه در دانشگاه تهران، در رشتۀ زبان و ادبیاّت عرب درس خواند و تحصیلات عالیه‌اش را نیز در مؤسسۀ آسیایی دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیرازِ کنونی) تجربه کرد اما اوج مداقّه‌های قوم‌نگارانه و مردم‌شناسانه‌اش از سال ۱۳۴۹ آغاز شد و توانست تا وقوع انقلاب، تتبّعات مهمی را به ثمر بنشاند.

 

او در آن‌سال، به «مرکز تحقیقات روستایی» در وزارت اصلاحات ارضی و تعاون‌ روستایی که یک‌سال پیش‎تر تأسیس شده بود، پیوست و چندی بعد، راهی نهادی شد که محصول اصلاحات ارضی بود و «انجمن ملّی خانه‌های فرهنگ روستایی» نام داشت و تا پاییز ۱۳۵۵ در این مجموعه ماند. در این سال امّا به‌سبب تسلّط کامل بر متون عربی و سفرنامه‌های عربی و فارسی و هم‌چنین تجربه‌ در زمینۀ تحقیقات روستایی و جغرافیای تاریخی، به دعوت نادر افشارنادری که از یک سال قبل، ریاست بنیاد تازه‌ای با نام «مؤسسۀ پژوهش‌های دهقانی و روستایی ایران» زیر نظر وزارت تعاون و امور روستاها که جایگزین مرکز تحقیقات روستایی شده بود – را عهده‌دار شده بود، به آن‌جا رفت. نتیجۀ این دوره کوتاه، سه تک‌نگاری‌ بود که هر سه در سال ۱۳۵۶ و با همکاری فرهاد ورهرام که در آن زمان مسئولیت واحد فیلم و عکس و دستیار تحقیق این مؤسسه را داشت – به انجام رسید؛  تک‌نگاری‌های «جزیرۀ هرمز» و انتشار گزارش «مطالعات اجتماعی و اقتصادی جزیرۀ هرمز» -، «بزمان، یکی از مناطق ایرانشهر» – و انتشار گزارش «الگوی سکونت در منطقۀ بزمان» – و «انگور دیم در بوشهر» و ساخت مستند «انگور دیم» در سال ۱۳۷۶ -.

پس از انقلاب، تا نیمۀ دهۀ شصت، با مؤسسۀ مطالعات هامون وابسته به سازمان برنامه و بودجه در مطالعات چند طرح جامع برای «یزد»، «جازموریان» و «چهارمحال و بختیاری» همکاری کرد و دراین‌اثنا، برای چند مستند ازجمله «کاریز رویشی از باران» (با موضوع آب و آب‌‎یاری در ایران)، «دانه‌های روغنی» (با موضوع کشت دانه‌های روغنی در شمال ایران)، «هور دورق» (تالاب شادگان) برندۀ عنوان بهترین فیلم مستند سومین جشنوارۀ فیلم فجر در سال ۱۳۶۳ – پژوهش کرد که این سیر، در سال ۱۳۷۵ با مستند «سده‌سوزی» و در سال ۱۳۸۷ با مستند «غذاهای آیینی جندق» پایان یافت.

  

حاصل سفرهای تحقیقاتی او در ایران، دو کتاب «جغرافیای تاریخی ناحیۀ بمپور بلوچستان» در سال ۱۳۷۴ و «تاریخ آب و آبیاری استان کرمان» در سال ۱۳۸۲ و چندین مقاله ازجمله مدخل «پنج‌کوت‌» – یکی‌ از انواع‌ سهم‌بری‌ از محصولات‌ کشاورزی‌ در مناسباتِ تولیدیِ به‌جا مانده‌ از دوره‌ نظام‌ ارباب‌ ـ رعیتی‌ در برخی‌ از مناطق‌ ایران‌ – در جلد پنجم دانشنامۀ جهان اسلام و «بَراهویی» – اتحادیه‌ای از طایفه‌های براهویی‌زبانِ پراکنده در استان سیستان‌وبلوچستان و برخی نقاط همجوار در کشورهای پاکستان و افغانستان در جلد یازدهم دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (به‌اتفاق محمدسعید جانب‌اللهی) است.

براین‌همه باید چندین‌هزار برگ یادداشت، عکس و نگاتیو را هم علاوه کرد که حالا قرار است تعدادی از آن‌ها در نمایشگاهی در گالری تابستانِ خانۀ هنرمندان ایران، از جمعه، ۲۶ آبان تا دوشنبه، ۶ آذر به نمایش درآیند. هم‌چنین به‌همین‌بهانه، مجلس بزرگ‌داشت او که ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ در هفتادو‌پنج سالگی درگذشت با حضور مرتضی فرهادی، فرهاد ورهرام و فرهاد نظری و به‌همت مریم حیدری، جمعه ۲۶ آبان، ساعت ۱۷ در سالن استاد جلیل شهنازِ خانۀ هنرمندان ایران به‌نشانی خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی برگزار می‌شود تا بهتر و بیش‌تر ببینیم و بدانیم او چه ایران‌شناسِ ایران‌مداری بود اما بی‌سروصدا ایران را پویید و جویید و البته میراثی ماندگار به یادگار گذاشت.

 

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *