روایتی از سفر ناخدایان کهنهکار از «لافت» تا «کنگ»
راویان دوران طلایی دریا
آن سالها وقتی میرسیدیم هند و آفریقا اگر شب بود، از دور آتش و فانوسها را میدیدیم و به خودمان میگفتیم اینبار هم جان سالم بهدر بردیم، نورها قوت قلب بودند
۱۷ آبان ۱۴۰۲، ۹:۱۹
روزی که مناسبات تجاری منطقه خلیجفارس و اقیانوس هند با ظهور رقبای جدید در امر تجارت و حملونقل دریایی تغییر کرد و نامهای جدیدی سر بر آوردند، چراغ دریانوردی بندر لافت رفتهرفته خاموش شد و دریای بزرگ در خاطر نسل طلایی دریانوردان مُرد. پس از آن دیگر «ناخدا سلیمان»، «ناخدا سفاری لافتی» و «سرهنگ محمد کهور» و … بندر منگلور، دارالسلام، زنگبار و هند را هیچگاه ندیدند. وقتی دریای بزرگ را از دریانوردان بگیرید انگار نهنگی را در یک حوض کوچک انداخته باشید، نهنگ پس از مدتی تلف میشود. با از رونق افتادن حملونقل دریایی، درهای تعداد قابلتوجهی از کارگاههای لنجسازی هم بسته شد. تاریخ دریانوردی بندر لافت باید آرامآرام میپذیرفت که دیگر هیچچیز مثل گذشته نیست، تنها سفری که ممکن است، سفر ذهنیست. آخرین نسل دریانوردان دریای دور رفتهرفته پیر شدند، آداب دریانوردی در گرداب تغییرات گم شد، آوا و نواهای دریانوردی کهن در میان همهمهٔ مدرنیته ناپدید شد، امّا هنوز از میراثداران سفرهای بزرگ تعدادی باقی ماندهاند که علیرغم سن بالا به راویانِ دوران طلایی دریا و بنادر خلیجفارس بدل شدهاند.
سفری به قدمت قرن
حالا بعد از چندین دهه قرار است پیردریانوردان بندر لافت بار سفر ببندند و به دیدار برادران دریانورد خود در بندر تاریخی کنگ به آنسوی آب بروند. بندر کنگ همواره حُکم برادر یا خواهر را برای لافت داشته؛ هر دو زادهٔ خلیجفارس، هر دو از مهمترین بنادر دریانوردی تاریخ، هر دو دارای معماری منحصربهفرد و چشمنواز و هر دو دارای فرهنگی غنی و اصیل. تاریخ تجارت دریایی به این دو نام گره خورده است. بسیاری از این دریانوردان، در گذشته برای شکافتن امواج سهمگین دریای بزرگ، هممسیر بودهاند.
قرار بر این است که ساعت ۱۱ ظهر چهارشنبه ۱۰ آبان لنج «عبدالغفور» به اسکلهٔ لافت بیاید و سفر با حضور ۲۸ نفر از دریانوردان بندر لافت آغاز شود. به دعوت شهردار شهربندر تاریخی لافت و طراح سفر و مدیر این پروژه، «محمد آتشینماه»، خودم را از بندرعباس به قشم رساندم. از قشم تا بندر لافت چهل دقیقهای راه داشتم، هوا آفتابی و تا حدودی گرم است، در طول مسیر به جزئیات سفر فکر میکردم. اسکلهٔ بندر لافت درست در مقابل بافت تاریخی قرار دارد، وقتی رسیدم دریانوردان را در استراحتگاه مقابل اسکله دیدم، هنوز همه نیامده بودند. «ملوان صالح»، «ناخدا سلیمان»، «رویش دیلا»، «احمد محمد احمد» و «دلا» آمده و روی صندلیها نشسته بودند. بهتدریج باقی دریانوردان هم از کوچههای باریک با چمدانهای کوچک به جمع دوستان دریانوردانشان پیوستند.
شروع سفر تاریخی با لنج عبدالغفور
لنج پهلو گرفته است، همه آمدهاند، دریانوردان کمیجوانتر به ناخدایان کهنسال کمک میکنند که سوار بر لنج شوند، بزم دریانوردان شروع شده. «آقا طیبِ» جوان سکاندار لنج است، طیب به همه سلام میکند و خوشامد میگوید. ناخدا سلیمان امروز بهطور نمادین ناخدای سفر است، او قرار است مسیر را تعیین کند و در میانهٔ راه با ما از دوران گذشته حرف بزند.
درویش دیلا وقتی وارد لنج میشود، دمپایی خودش را از پایش درمیآورد و گوشهای میگذارد، درویش آدم کمحرفیست. از ناخدا احمد محمد میپرسم فلسفهاش چیست، میگوید تمام عرشهٔ لنج صحن نماز است، باید پاکیزه باقی بماند تا خدمه هرجا که دلشان خواست نماز بخوانند.
بوی عطر عربی در فضا پیچیده است، همه لباس سفید بلند پوشیدهاند که به آن میگویند «جیمه» یا «جومهدراز». ناخدایان میدانند که قرار است به یک مهمانی بروند که سالها انتظارش را میکشیدند.
مسیر و مقصد
لنجِ عبدالغفور قرار است طول جزیرهٔ قشم را طی کند، از میان جنگل حرا رد شود و مسیر خود را بهسمت بندر تاریخی کنگ تغییر دهد. گفتهاند سه ساعت در راهیم، اما ممکن است بیش از این طول بکشد. احتمالاً هیچیک از مسافران دوست ندارند زود برسند. هوا کمی خنکتر شد.
آن سوی دریا ناخدایان کنگ منتظرند. ناخدا «محمدعلی یونس»، «مبارک خصومی»، «عبدالله عیسی دریایی»، «سرهنگ محمد حسنزاده»، «علی بحری»، «عبدالله بشروج»، «محمد علیزاده»، «اسماعیل دریابان» و دیگر بزرگان دریا باید تا غروب برای دیدار دوستانشان صبر کنند.
کُنگیها میگویند بندرشان سرزمین سندباد بحری است. «حسین نوربخش» در کتاب «بندر کنگ؛ شهر دریانوردان و کشتیسازان» آورده که: «ادوارد توماس انگلیسی عقیده دارد که سندبادِ معروف، ایرانی بوده، در یک روایت دیگر آمده که کشتیسازان مشهور کُنگی کشتی سندباد را ساختهاند.»
عدهٔ زیادی از ساکنین بندر کنگ دارای نام فامیل مشتق از دریا و بحر هستند، از قبیل: دریاگرد، دریانشین، دریانورد، دریاورز، بحرپیما، بحری و بحریزاده. دریا اینچنین با نام مردمان کنگ پیوند خورده است. «محمد مبارکی بحری» به شوخی میگفت ما حتی اگر به کویر هم برویم دریا با ماست، روی اسم ماست، دریا هم یعنی آبادی و رزق.
روی لنج لافتی چه گذشت
هنگام نماز ظهر فرا رسیده، نماز جماعت قرار است روی عرشه برپا شود. «سیداحمد» اذان میگوید، او امامجمعهٔ بندر لافت و یکی از مبتکران این سفر است. ناخدا احمد محمد احمد بهعنوان یکی از بزرگان جمع قرار است پیشنماز باشد. عبادت روی لنج در ظل آفتاب آبان، در میان جنگلهای حرا. بعد از نماز هنگام ناهار است، در گوشهگوشهٔ لنج سفره پهن میکنند، همراهان سفر و دریانوردان در حلقههای جدا دور هم نشستهاند. «احمد سینگو» برای همه غذا و آب میآورد. غذا بوی ادویهٔ لافتی میدهد؛ برای لافتیها پختن غذا بدون ادویهٔ لافتی غیرممکن است، روح غذا در ادویه است که میگویند خاص خودمان است، البته که روح ادویهٔ لافتی متأثر از روح ادویهٔ هندی است که ناخدایان سالها قبل بهعنوان سوغاتِ سفر میآورند.
موسیقی آیینی دریانوردان بر روی دریای پارس
همه در انتظار موسیقیاند. فرشی میان لنج پهن شده تا ناخدایان روی آن بنشینند. دریانوردی کهن بدون موسیقی ممکن نبود. موسیقی سوخت حرکت بود، آوای اتحاد بود، دریای بزرگ با موسیقی سبکتر میشد وگرنه جهازِ تنها مغلوب وَهم دریا میشد، صدای موسیقی و شور دریانوردان باید بر موجهای بلند میایستاد و جهاز را به جلو میبرد.
ناخدا سلیمان میاندار گروه است، او حافظهٔ موسیقی دریانوردان است، ابیاتی در خاطرش مانده که جز خودش کسی در خاطر ندارد.
«دلا صالح جعفر»، معروف به «دِلا»، مثل نهنگ از امواج منظم دریا سر بر میآورد، شیههٔ شورانگیزی میکشید، همه را به وجد میآورد و دوباره به دریا فرومیرفت. دِلا دریا، فریاد بزن که صدایت تا خود کنگ برود؛ ما نزدیکیم، ما به هم نزدیکیم.
کنگ پیداست، ناخدایان منتظرند
لنج شش ساعت در راه بود، غروب به بندر کنگ رسیدیم، نورهای بندر تاریخی کنگ و شکوه بادگیرها از دور دیده میشوند. «محمد طیب» تنها ایستاده. حالا من تکتک آدمهای لنج را میشناسم، گفتم «صالح شیخو» چه میبینی؟ به چه فکر میکنی؟ میگفت آن سالها وقتی میرسیدیم هند و آفریقا، اگر شب بود از دور آتش و فانوسها را میدیدیم، به خودمان میگفتیم اینبار هم جان سالم بهدر بردیم، نورها قوت قلب بودند، امّا این تازه یک نیمهٔ سفر بود، چون هر رفتی، برگشتی هم در پی دارد. اسکله شلوغ به نظر میرسد. لنج پهلو میگیرد، لحظهٔ باشکوهیست، هنگام دیدار فرا رسیده. بهرسم آداب لنج، بزرگان اول باید از لنج پیاده شوند و بعد بقیهٔ خدمه و همراهان.
صدای موسیقی استقبال میآید. شهردار و مسئولان بندر کنگ در میان ناخدایان دیده میشوند. هوا تاریک شده، اما نور این دیدار همهجا را روشن کرده.
دیدار در نورهای روشن کنگ
دریانوردان قرار است یک شب در بندر کنگ بمانند و عصر پنجشنبه آمادهٔ مراسم مشترک بادبانکشی یا هوزار با دریانوردان کنگ شوند. اما پیش از آن تصمیم دارند چند برنامهٔ مشترک باهم برگزار کنند. خانهٔ مهرهسرا که از زیباترین خانههای بندر کنگ است، میزبان اولین شب است. بوی اسپند در حیاط پیچیده و مردم در پشتبام و حیاط چشمانتظارند. برای پذیرایی چای عربی و حلوای کُنگی فراهم شده، آنچه هست بو، رنگ، صدا و موسیقیست. هیچ نمیدانیم عمر ناخدایان به یک شبنشینی دیگر در آینده میرسد یا نه. گوش و جانمان را میسپاریم به این شب تمامدریایی.
باد و بادبانها و هوزار
عصر پنجشنبه است و هنگام هوزار. «هوزار» را بادبان معنا کردهاند و «هوزاری» را لنج شراعی یا بادبانی اما «ناخدا حاج یوسف صفاری» که نزدیک به ۵۰ سال تجربهٔ ناخدایی دارد، تعریف مفصلتری از این کلمه میکند: «مفهوم بعضی از واژههای محلی را نمیشود بهسادگی منتقل کرد. هوزار ترکیبی از دو عبارت هو به معنی «آب» و مشخصاً آب دریا، و زار بهمعنی تکان و لرزهای است که هنگام حرکت بادبان کشتی در آن اتفاق میافتد.» این تکان و لرزه را در ۴۰ نفری که کشتی را احاطه کردهاند هم میبینیم؛ کسانی که با ریتم طبل و دهل جلو و عقب میروند و مثل بادبانی در معرض باد میمانند.
حاج یوسف صفاری که در هفتسالگی اولین سفر دریایی خود را با پدرش رفته از قول پدر میگوید: «قدیمها هم همینطوری اجرا میشد؛ میآمدند کنار کشتی و با ساز و آواز لنگر کشتی را میکشیدند و بادبان را باز میکردند».
ناخدایان لافت و کنگ این رسم را در غروب دلانگیز و در بوم مسی کنگ به جا میآورند. این یادمان و یادبود سالها دریانوردی پرشکوه بندر لافت و کنگ است، یادمان تمام ناخدایانی که جانشان را در راه دریا از دست دادند، یادمان صلحی که میان تمامی رنگها و زبانها جاری بود، یادبود فرهنگ برادری، اتحاد و سختکوشی.
برچسب ها:
بافت تاریخی، بندر کنگ، بندرعباس، جنگلهای حرا، دریانوردی، فرهنگ، معماری، موسیقی
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
گفتوگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک
نگاههای منتظر به معدن فروریخته
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد
صدای جمهور آمد
برگزاری نکوداشت ۱۷۵۷ سال سنت آموزش عالی در دانشگاه تهران
استان تهران رکورددار ازدواج و طلاق در سال گذشته
مفتاح خبر داد؛
مناظره دونفره قطعی نیست
چهاردهمین دوره انتخابات به دور دوم کشیده شد
ممنوعیت تردد موتورسیکلتها در تونلهای تهران
نرخ تصادفات موتورسیکلتها در تونلها ۲.۵ برابر بیشتر از جادههاست
آغاز عملیات مرمت کاروانسرای کبوترخان رفسنجان
قطعاتی از موسیقی کردستان در تالار وحدت شنیدنی میشود
باستانشناسان نروژی احتمال دادند؛
مدفونشدن یک کشتی باستانی در یک مزرعه
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها
- قطار رجا؛ انتخابی امن و راحت برای سفرهای شما
- حضور خوشبخت در نمایشگاه آگروفود ۱۴۰۳
- سیگما، پلتفرم اختصاصی و آنلاین خرید و فروش محصولات کرمان موتور بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید