پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نقد خودمحوری تاریخی ایرانیان

پرویز پیران، جامعه‌شناس بر ضرورت بازنگری در مفهوم مدنیت تأکید کرد

نقد خودمحوری تاریخی ایرانیان

پرویز پیران، جامعه‌شناس‌:‌ اگر تاریخ خودمان را در دیالکتیکی عام و خاص زیر و رو کنیم، ویژگی‌هایی برای ساختن دنیای مدرن در ایران پیدا می‌کنیم





نقد خودمحوری تاریخی ایرانیان

۲۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۰

بمباران اخبار ناامیدکننده از تغییراقلیم، سیل و توفان، خشکی تالاب‌ها و از دست رفتن منابع آبی و بعد فرونشست و تخلیهٔ روستاها، همه نشان از این دارد که نه فقط انسان ایرانی که جهان در بزنگاهی تاریخی برای بقاست. نقطه‌ای که یا راهی برای بقا می‌یابیم یا سند نابودیمان را امضا می‌کنیم. این بهانهٔ پنل حدوداً ۴ ساعته‌ای بود که «پرویز پیران»، جامعه‌شناس برجستهٔ ایرانی در آن بر ضرورت بازگشت به ریشه‌های فرهنگی و مفهوم‌سازی حول محور تمدن، مدنیت و مدنی بودن تأکید کرد: «انسان ایرانی می‌تواند در روندی رفت و برگشتی از جهان بیاموزد و با تکیه بر آموزه‌های فرهنگ کهن خود به جهان بیاموزاند و الگوساز باشد.»

در دنیایی که اخبار بد دست از سرمان بر نمی‌دارد، این که از خودمان بپرسیم واقعاً چطور داریم دوام می‌آوریم نه یک پرسش دم دستی که حتی ضروری است. پیران با طرح این سوال در پنلی که با حضور کارشناسان شهرسازی و معماری و اقتصاددانان برگزار شده بود، تلاش کرد با نگاهی تکاملی و تاریخی راه نجات را در بازنگری مفهومی تمدن، مدنیت و جامعه مدنی تصویر کند. به عقیده این جامعه‌شناس انسان امروز ما در یک بزنگاه تاریخی است و بیش از هر چیزی نیاز به سازمان‌یافتگی برای بقا دارد تا بتواند با حفظ ریشه‌های فرهنگی خود با دنیای مدرن و پست مدرن دیالوگ کند.
نجات در بازگشت به ریشه‌های تاریخی
پیران در ابتدای این پنل با اشاره به اینکه فضای اجتماعی جامعه ایران به سمتی رفته که می‌شود انتظار وقوع همه چیز را داشت و به همان اندازه هم همه‌چیز غیرقابل پیش‌بینی است، توضیح داد:‌ «جامعه ایران به یک جامعه‌ لحظه‌ای تبدیل شده که امکان برنامه‌ریزی برای آینده از آن سلب شده است.» او با یادآوری این نکته که انسان ایرانی از زمینه‌های تاریخی کهنی برخاسته و حالا به ناگهان از قیدوبندهایش رها شده، ادامه داد:‌ «هر چند ایرانی امروز با خلأهای جدی مواجه است اما اگر تاریخ خودمان را در دیالکتیکی عام و خاص زیر و رو کنیم، ویژگی‌هایی برای ساختن دنیای مدرن در ایران پیدا می‌کنیم.» این جامعه‌شناس با تأکید بر این که باید از جوامع دیگر بیاموزیم و کاستی‌هایمان را با آنچه می‌آموزیم، پوشش دهیم بر این نکته صحه گذاشت که انسان ایرانی نیازمند تغییر است: «ما در دیالکتیک عام و خاص با مسئله اجبار به انسان بودن، تغییر و راهبرد سیاست سرزمینی مواجهیم. هر چند که بنا نیست هر آنچه که غرب اعمال می‌کند سرمشق ما باشد، اما در دنیای امروز دیگر نمی‌توان از سرمایه‌داری و مدرنیته فرار کرد. در نتیجه نه به سیاق تقلیدی گذشته بلکه با رویکردی نوین باید به ریشه‌هایمان بازگردیم تا با مطالعه تاریخ، از آنچه که به کار امروز ما می‌آید، بهره ببریم.»

اگر تفویض قدرت در بدنه جامعه مدنی رخ ندهد، مشارکت فقط به معنای فرمان‌بری خواهد بود

تاریخ، ایرانیان را خودمحور می‌شناسد
این جامعه‌شناس با استفاده از برهان خلف تلاش کرد بگوید که چه ویژگی‌هایی را نباید با مدنیت، مدنی بودن و تمدن اشتباه بگیریم. از این رو توضیح داد که ویژگی‌های تاریخی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیکی ایران باعث شده که همه کشورهای دنیا همیشه گوشه چشمی به این خاک داشته باشند. همین مسئله انسان ایرانی را همواره مجبور به استفاده از مکانیسم‌های دفاعی و انطباقی برای بقای خودش به هر قیمتی کرده است:‌‌ «گو اینکه شمشیر داموکلِس مثل یک تهدید حاد دائمی همیشه به یاد انسان ایرانی بیاورد که او در فضای باثباتی زندگی نمی‌کند.» به گفته پیران در همین نقطه است که به شکل تاریخی ایرانیان به دلیل استفاده از مکانیسم‌های دفاعی، خودمحور شناخته می‌شوند. او در ادامه تأکید کرد که نباید خودمحوری را برابر فردگرایی دانست:‌ «ایرانی اصلا به عنوان فرد متولد نمی‌شود بلکه به شکل تاریخی آموخته که گاهی از خود متنفر باشد و گاهی با خودبزرگ‌بینی، خودمحور باشد.» او با اشاره که تغییر باید اتفاق بیفتد، اضافه کرد:‌ «زایمان جامعه باید به سمت پر کردن خلأها با قانون و سرمایه اجتماعی باشد و این خودمحوری‌های تاریخی باید تغییر کند.»

پرویز پیران، جامعه‌شناس‌:‌ اگر تاریخ خودمان را در دیالکتیکی عام و خاص زیر و رو کنیم، ویژگی‌هایی برای ساختن دنیای مدرن در ایران پیدا می‌کنیم

عرصه عمومی، عرصه شیطان است
از دوره قاجار تا امروز، فهم تاریخی ما از مفهوم عرصه عمومی اشتباه بوده است. این تفاوت دیگری که پیران بین آنچه ما به اشتباه مدنیت معنا می‌کنیم و آنچه به واقع به معنای مدنی بودن است، قائل می‌شود. او با اشاره به اینکه ترجمه لغتنامه‌ای مفاهیم تمدن، مدنیت و مدنی بودن به این اشتباه دامن‌زده و ما را به بی‌عملی کشانده، ادامه می‌دهد:‌ «عرصه عمومی فقط به معنای عرصه‌ای برای همگان نیست بلکه ویژگی‌ مطالبه‌گری و پرسشگری از ارکان عرصه عمومی است. به علاوه عرصه عمومی و جامعه مدنی، حقوقی دارند و مشارکت اجتماعی در آنها از مسیر تفویض قدرت می‌شود. اگر تفویض قدرت در بدنه جامعه مدنی رخ ندهد، مشارکت فقط به معنای فرمان‌بری خواهد بود.» به گفته او با توجه به این ویژگی‌ها، در ایران نه از عرصه عمومی و نه از عرصه خصوصی نمی‌توانیم سخن بگوییم: «از گذشته تا امروز ما هرگز عرصه خصوصی نداشته‌ایم. ایرانی بودن همیشه به معنای زیست بین دو عرصه حکومتی و نیمه خصوصی بوده است. عرصه عمومی هم با ویژگی‌هایی که برشمردیم، در این بستر همیشه به عنوان عرصه شیطان تفسیر می‌شود. به همین دلیل نه تنها به آن بها نمی‌دهیم بلکه هیچ ارزش اجتماعی هم برایش قائل نیستیم.» به گفته پیران در این نقطه است که پای عرفان به میان می‌آید:‌ «بنیاد تمدن، مدنیت و شهروندی بر پایه عملی کردن اخلاق عرفانی و آداب و نشانه‌های دموکراسی است. ترکیب این مفاهیم، مدنی بودن را می‌سازد.»
پیران معتقد است که مدنی بودن، کنش اجتماعی در ارتباط با عرصه عمومی شکل می‌گیرد: «نشانه مدنی بودن، ادب و احترام به دیگران است. به نوعی اینکه یاد بگیریم در مقابل کسی که احساسات ما را لگدمال می‌کند، مهربان و آرام بمانیم یعنی مدنی بودن را تمرین می‌کنیم.» پیران با مثال‌هایی از تاریخ تأکید کرد که مطالعه تاریخی در شکل‌گیری مفاهیمی چون عرصه عمومی می‌تواند راه‌گشا باشد:‌ «بازنگری در دوره اشکانی، وجود شورای ریش سفیدان به ما در معنا کردن مشارکت بسیار کمک می کند. همچنین تورق در مفهوم مشارکت و حقوق اخوان ایمانی و مثال‌هایی از این دست که فراوان هستند. به این ترتیب مهم این است که ما به ریشه‌هایمان پایبند بمانیم و از آنچه داریم به نفع امروزمان استفاده کنیم.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *