پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | شهرهای کوچک با آرزوهای بزرگ

چرا گردشگری فرهنگی برای شهرها حیاتی است؟

شهرهای کوچک با آرزوهای بزرگ

در یک قرن اخیر، هویت بسیاری از شهرها به مفهومی با نام گردشگری فرهنگی گره خورده است





شهرهای کوچک با آرزوهای بزرگ

۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۳۶

شهرها همواره صحنه­‌هایی از اتفاقات مهم تاریخی، جریان­‌های هنری و اجتماعی بوده‌­اند و همین موضوع به رشد اعتبار و جذابیت آنها در طول قرن­‌ها کمک کرده‌­است، اما در یک قرن اخیر، هویت بسیاری از شهرها به مفهومی با نام گردشگری فرهنگی گره خورده است. بر اساس آمار ارائه شده از سوی سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) در سال 2018‌، گردشگری فرهنگی سهم 40 درصدی از کل سفرهای بین­‌المللی را به خود اختصاص داده‌­است که در این میان شهرها نقش عمده‌­ای در توسعه فرهنگی ایفا می‌­کنند.

گردشگری فرهنگی در ابتدا به عنوان یک شکل خاص از گردشگریِ توسعه یافته‌، فقط در اختیار افراد ثروتمند قرار داشت. اما در قرن نوزدهم با گسترش راه‌‌آهن و جابه‌‌جایی آسان‌‌تر در داخل و مراکز شهرها، حضور طبقات متوسط جامعه ​​نیز گردشگری فرهنگی را تقویت کرد. در آن زمان‌، گسترش کلانشهرهای مدرن با افزایش جمعیت، ترافیک و زیباسازی فضاهای شهری به فرهنگ تصویری شکل جدیدی بخشید. این تحرک و پویایی در شهر، درک کاملا متمایزی را برای شهروندان پدید آورد. در این دوره توسعه موزه‌‌ها، تئاترها، سالن‌‌های موسیقی و سایر محصولات جانبی رشد شهری سرعت گرفت که این اساس دموکراسی‌سازی فرهنگی شهرها یا به تعبیر «پیر لوئیجی ساکو» – تحلیلگر اقتصاد فرهنگی- «فرهنگ سطح یک» را شکل داد.
در قرن‌های ۱۹ و ۲۰، با توسعه شهرنشینی‌، دولت‌‌ها برای تقویت هویت ملی خود، سرمایه‌‌گذاری بر روی فرهنگ را آغاز کردند، و به تدریج امکانات فرهنگی باعث ایجاد سیستم گردشگری نوظهوری گشت که نیروی محرکه‌ای برای رشد اقتصادی محسوب می‌‌شد. در نتیجه به مرور زمان بخش فرهنگی به عنوان یک «صنعت» در نظر گرفته شد که همین امر نشان دهنده تغییر از « فرهنگ سطح ۱» به « فرهنگ سطح ۲» بود. در این مرحله با ایجاد مناطق یا محله‌‌های فرهنگی و خلاق در شهرها‌، فرهنگ به مولد ارزش بیرونی و بخش جدایی‌ناپذیر از نظام اقتصادی تبدیل شد.

«جی ولف رام» و «کلیر برنیل مای» – پژوهشگران حوزه ارتباطات و مدیریت فرهنگی- در مطلبی با عنوان «گردشگران استراتژیک» بیان می‌­کنند که گردشگران فرهنگی به مثابه یک عنصر شهری برای شهرها حیاتی هستند و از طریق اینترنت و رسانه‌های اجتماعی‌، تاثیر مهمی در معرفی مقاصد و نیز نحوه سفر به سایر بازدیدکنندگان خواهند داشت

فرهنگ شهری منبع الهام بسیاری از انگیزه‌‌های خلاقانه جدید در موسیقی، فیلم، ادبیات و غیره شد که به نوبه خود به جذب گردشگران به شهرها کمک کرد. تنوع ذائقه فرهنگی، پراکندگی تولیدات فرهنگی و دسترسی به فناوری‌ها و رسانه‌های جدید، «فرهنگ سطح ۳» را در حمایت از خلاقیت به وجود آورد و با بالا رفتن سطح فرهنگ و تغییر نگاه فرد به عنوان گردشگر، اپراتورهای سفر به بستر‌های فرهنگی تبدیل شدند.
گردشگری فرهنگی به‌عنوان یک بازار کاملاً تعریف شده، منجر به خلق تعاریفی مانند محله‌‌های فرهنگی‌، پایتخت‌‌های فرهنگی و شهرهای فرهنگی شد و رستوران‌ها‌، کافه‌‌ها، مراکز خرید‌، تولیدات صنایع دستی برای عرضه میراث فرهنگی‌، هنر و پرسه‌زنی در شهر به عنوان عناصر مهم در گردشگری شهری مورد توجه قرار گرفت و در نهایت، گردشگری فرهنگی به تکه‌‌هایی چون گردشگری خوراک‌، گردشگری هنر و گردشگری ادبی تقسیم شد.
هم‌زمان که معنا و شیوه‌‌های سفر در حال تغییر است‌، بخش مهمی از تمرکز بازدیدکنندگان، از آثار ملموس به رویدادهای ناملموس تغییر کرده است و گردشگر تلاش می کند که در طول سفرهایش، هر چه بیشتر خود را به زندگی روزمره مردم محلی نزدیک کند. والتر بنیامین- نظریه‌پرداز و منتقد هنری قرن بیستم- معتقد بود که کامل‌‌ترین انعکاس مدرنیته را می‌توان از طریق مطالعه فرهنگ عامه‌‌پسند شهری و زندگی روزمره در کلانشهرها یافت. پس نتیجه جستجوی گردشگر فرهنگی در یافتن راهی برای ارتباط با جامعه محلی‌، رشد ابزارهایی با هدف پیوند مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان فرهنگ بود.
اکنون با دسترسی جهانی به اینترنت و فن‌آوری‌های دیجیتال، واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده و ایجاد شکل جدیدی از تعامل و ارتباط، مرزهای سنت شکسته شده و راهی برای ورود به عصر « فرهنگ سطح ۴» مهیا می‌شود. ‌بنابراین به صراحت می‌‌توان اذعان داشت که گردشگری شهری مسیری مشابه خود فرهنگ را طی کرده‌‌است.
«جی ولف رام» و «کلیر برنیل مای»-پژوهشگران حوزه ارتباطات و مدیریت فرهنگی- در مطلبی با عنوان «گردشگران استراتژیک» بیان می‌‌کنند که گردشگران فرهنگی به مثابه یک عنصر شهری برای شهرها حیاتی هستند و از طریق اینترنت و رسانه‌های اجتماعی‌، تاثیر مهمی در معرفی مقاصد و نیز نحوه سفر به سایر بازدیدکنندگان خواهند داشت.
پس مجموعه این تغییرات در روند گردشگری فرهنگی منجر به رشد درک گردشگرانی شده است که با هدف لمس تجربه‌‌های فرهنگی سفر کرده و به حفظ و بقای خرده فرهنگ‌‌ها کمک می‌‌کنند.
به‌رغم پشت سر گذاشتن مراحل شکل‌‌گیری فرهنگ شهری در طول قرن‌‌ها و در شرایطی که شهرها با بیان پتانسیل‌‌های خود در آرزوی جذب سرمایه‌‌های حاصل از گردشگری و تبدیل شدن به شهرهای فرهنگی هستند؛ هیچ دستورالعمل ساده‌‌ای برای کمک به رونق یک شهر از طریق فرهنگ وجود ندارد.
شهرها برای رسیدن به سطحی از خلاقیت و فرهنگ، دستیابی به اهداف متعددی مانند ایجاد اقتصاد نوآورانه‌، تبدیل فرهنگ به مهد استعدادهای آینده و خلق نشاط شهری را دنبال می‌‌کنند که با اهداف راهبردی سیاسی متفاوت است. انتخاب‌های اجرایی واقعی باعث می‌شود که سیاست‌گذاران بر روی گزینه‌های متفاوتی تمرکز و سرمایه‌‌گذاری کنند و عملاً یک هدف را بر اهداف دیگر اولویت قرار دهند که منتهی به نتایج ناامیدکننده‌‌ای می‌‌شود.
امروزه این نتایج ناخواسته، ارتباط میان شهرها و متخصصان جوان، امیدوار و فرهنگی را از میان برده و منابع اصلی پویایی فرهنگی را تضعیف کرده‌‌است. شاید در این دوران، نیاز به گردشگر فرهنگی بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود. گردشگری که ارزش‌های یک شهر را به ساکنانش را یادآوری کند و پیوند دوباره‌ای میان نسل خلاق و اولویت‌‌های توسعه محور برقرار سازد.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *