پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | اثر تغییر اقلیم بر تشدید فقر در سوریه

اثر تغییر اقلیم بر تشدید فقر در سوریه





اثر تغییر اقلیم بر تشدید فقر در سوریه

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۲۲:۵۵

سیزده سال بحران و جنگ داخلی در سوریه همراه با تغییراقلیم، خشکسالی، تخریب زیرساخت‌های حیاتی، نهادهای دولتی ضعیف و کاهش شدید سطح آب رودخانهٔ فرامرزی فرات که از ترکیه به سوریه می‌ریزد، این کشور تاریخی را بیش‌ازپیش تخریب کرده است. این امر منجر به ناامنی‌های آب، غذا و انرژی در این کشور شده است و همچنان ادامه دارد. ۱۲ میلیون سوری وضعیت غذایی ناامن دارند و و ۱.۸ میلیون نفر دیگر در ریسک کمبود غذا هستند. نیمی از جمعیت ناامنی آب دارند و بیش از نیم میلیون کودک از سوءتغذیه مزمن رنج‌‌ می‌برند. ۹۰ درصد سوری‌ها در فقر زندگی‌‌ می‌کنند و ۱۵.۳ میلیون نفر به کمک‌‌‌های بشردوستانه نیاز دارند، خانواده‌ها فرزندان خود را به مدارس نمی‌فرستند و مهارت‌‌‌های مقابله‌ای ناسالم مانند حذف یا محدود کردن شدید وعده‌‌‌های غذایی را انتخاب کرده‌اند. این باعث تداوم چرخهٔ فقر‌‌ می‌شود که سرمایهٔ انسانی را تهدید‌‌ می‌کند و هرگونه شانس رفاه اقتصادی آینده را برای ملت تضعیف‌‌ می‌کند. سلامت، ایمنی و آیندهٔ آسیب‌پذیرترین اعضای جامعه، یعنی کودکان، دختران و زنان در خطر است.

 

تقویت توانایی جامعهٔ سوریه برای مقابله با اثرات تغییراقلیم و خشکسالی ضروری است، وگرنه ناامنی‌‌‌های غذایی، آب و انرژی، همراه با بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی ادامه خواهند داشت. تلاش‌ها برای بازسازی پس از جنگ باید نیاز به ایجاد ظرفیت سازگاری با تغییراقلیم را در نظر بگیرد. علاوه‌براین، ترکیه باید تشویق یا مجبور شود با توقف پروژه‌‌‌های سدسازی روی رودخانهٔ فرات و کاهش مصرف آب، به معاهدهٔ ۱۹۸۷ خود با سوریه در مورد رودخانه‌‌‌های مرزی عمل کند. این تلاش‌ها می‌تواند به جلوگیری از رنج بیشتر و افزایش احتمال آیندهٔ صلح‌آمیز برای سوری‌ها کمک‌‌ کند.

 

 خشکسالی ویران‌کننده

دمای سوریه طی قرن گذشته ۰.۸ درجه سانتی‌گراد افزایش یافته است و مدل‌های تغییراقلیم پیش‌بینی‌‌ می‌کنند تا پایان این قرن سه تا پنج درجه سانتی‌گراد بیشتر افزایش‌‌ می‌یابد. خشکسالی در حال حاضر منطقه را ویران کرده است و پیش‌بینی‌‌ می‌شود خشکسالی‌ هم از نظر فراوانی و هم از نظر مدت افزایش یابد؛ چنانکه احتمال می‌رود سطح آب فرات ۲۳ درصد کاهش خواهد یافت. درمجموع، همهٔ اینها به این معنی است که پیش‌بینی‌‌ می‌شود سوریه تا سال ۲۰۵۰ کاهش ۲۰ درصدی در عرضهٔ کلی آب خود را تجربه کند. خشکسالی ۲۰۲۰-۲۰۲۲ منجر به کمبود آب در سراسر سوریه، به‌ویژه استان‌‌‌های حسکه، دیرالزور و رقه شد. خشکسالی و الگوهای آب‌وهوایی نامنظم به از بین رفتن ۹۰ درصدی محصولات دیم منجر شد. تولید گندم سوریه که برای تأمین امنیت غذایی داخلی ضروری است، از ۲.۸ میلیون تن به یک میلیون تن کاهش یافت که ۷۵ درصد کمتر از سطوح پیش از بحران است. چنین شکستی باعث کاهش عرضهٔ غلات ضروری و خوراک دام و افزایش قیمت مواد غذایی‌‌ می‌شود و معیشت کارگران کشاورزی را نیز تهدید‌‌ می‌کند. ۱۴.۶ درصد از جمعیت سوریه در بخش کشاورزی مشغول به کار هستند و تقریباً نیمی از جمعیت در مناطق روستایی برای امرار معاش به این بخش وابسته هستند و فرصت کمی برای اشتغال جایگزین به‌جز بخش امنیتی، شبه‌نظامیان و ساخت‌وساز وجود دارد. ناامیدی مردان، زنان جوان و حتی کودکان از پیدا کردن شغل و امرار معاش، زمینهٔ مناسبی برای جنبش‌‌‌های افراطی برای جذب اعضا فراهم کرده است. قیمت بالای مواد غذایی و شرایط بد اقتصادی سازمان خواربار و کشاورزی را بر آن داشت تا سوریه را به‌عنوان «کانون گرسنگی» و محل نگرانی‌های زیاد و مداوم طبقه‌بندی کند.

 

 فروپاشی تمدن‌ها

رویدادهای اقلیمی، به‌ویژه خشکسالی‌‌‌های شدید، نقش کلیدی در فروپاشی تمدن‌ها داشته‌اند. تغییراقلیم که بر منابع‌ طبیعی و درنتیجه بر سلامت و نظام معیشتی جوامع انسانی اثر می‌گذارد،‌‌ می‌تواند به افزایش خشونت، مهاجرت، جنگ و گسترش بیماری‌‌‌های همه‌گیر منجر شود. تغییراقلیم بر رویدادهای مهم ایران اواخر عصر ساسانی نیز اثر گذاشته است. مناطق وسیع خاور نزدیک و آسیای مرکزی به‌دلیل شرایط محیطی نیمه‌خشک تا بیش‌ازحد خشک نسبت به خشکسالی آسیب‌پذیرتر بوده‌اند. از نیمهٔ دوم قرن پنجم پس از میلاد با شروع رویداد سرد اوایل قرون وسطی، وقوع خشکسالی و امواج سرد باعث قحطی و بیماری‌‌‌های همه‌گیر شد. به‌نظر می‌رسد این تنش‌ها باعث بروز بسیاری از رویدادهای اجتماعی و سیاسی در قلمرو ساسانی و مناطق مجاور شده است. این شرایط در قرن ششم و هفتم میلادی باعث افول تدریجی و درنهایت سقوط حکومت ساسانی در اثر تهاجمات اعراب شد. مطالعات تاریخی و دیرینهٔ اقلیم نشان‌‌ می‌دهد جنگ‌‌‌های پی‌درپی با مهاجمان آسیای مرکزی در دوره‌‌‌های خشک و شیوع مکرر طاعون همراه با کاهش دما، به‌ویژه پس از طغیان رودخانه‌‌‌های دجله و فرات در سال ۶۲۸ پس از میلاد، از عوامل مؤثر بر ضعف و فروپاشی این سلسله بوده است. علاوه‌بر‌این، برخی از جنگ‌ها و شورش‌های داخلی مانند جنبش مزدکی را می‌توان از اثرات غیرمستقیم تنش‌های اقلیمی دانست که به زوال تدریجی امپراتوری ساسانی کمک کرد.

 

 افزایش هزینه‌های نظامی

در شرق آسیا سلسلهٔ تانگ دوران طلایی هنر و فرهنگ چین در نظر گرفته‌‌ می‌شود. تانگ چین که از سال ۶۱۸ تا ۹۰۶ پس از میلاد در قدرت بود. از طریق بودیسم، فرهنگ خود را در بسیاری از مناطق آسیا گسترش داد. تحت حکومت تانگ، امپراتوری چین به گسترده‌ترین حد خود رسید. در ۷۶۲ ترک‌ها و دیگران به شمال چین حمله کردند و آن را به بخش‌هایی تقسیم کردند که توسط فرمانداران نظامی نیمه‌مستقل اداره می‌شد. ممکن است تغییراقلیم نیز نقش مهمی در افول امپراتوری تانگ داشته باشد.  سلطنت سلسلهٔ مینگ (۱۳۶۸-۱۶۴۴م) نیز در چین با عصر یخبندان کوچک به‌عنوان یک بحران جهانی، همزمان بوده است. «عصر یخبندان کوچک» به دوره‌ای از قرن هفدهم تا اواسط قرن نوزدهم اشاره دارد که دمای زمین کاهش قابل‌توجهی پیدا کرد. بااین‌حال، برخلاف روند فعلی گرمایش جهانی، یخبندان کوچک به‌طور یکسان در سراسر جهان توزیع نشد و اثرات مختلفی در مناطق مختلف داشت. بررسی‌ها نشان داده است شرایط نامساعد اقلیمی بر امپراتوری مینگ در عصر یخبندان کوچک اثر گذاشته است، به‌نحوی‌که اقلیم سرد‌وخشک به از بین رفتن محصول، سیل، خشکسالی، کاهش جمعیت و سایر عوامل مرتبط بوده است. تغییرات بارندگی و وقوع رویدادهای شدید اقلیمی، با وخامت وضع مالی، بحران‌های غذایی و ناآرامی‌های مردمی، شورش‌ها و جنگ‌ همزمان شده و بر آنها اثر گذاشته است. تغییراقلیم با سرد شدن، خشک شدن و بیابانزایی در یک دورهٔ سرد و از بین بردن مزارع نظامی را که سامانهٔ اصلی تدارکات برای تأمین نیروهای دولتی در مرزهای شمالی بود، به سقوط سلسلهٔ مینگ انجامید. این آثار هزینه‌‌‌های نظامی را از ۶۴ درصد کل هزینه‌‌‌های دولت در ۱۵۴۸-۱۵۶۹ به ۷۶ درصد در ۱۵۷۰-۱۵۸۹ افزایش داد و درنتیجه بحران مالی ملی را که در اواخر سلسلهٔ مینگ رخ داد، تشدید کرد. همچنین، شدت یافتن تغییراقلیم تولید سرانهٔ غلات خام در اکثر مناطق چین ۲۰ تا ۵۰ درصد کاهش یافت که منجر به بحران‌‌‌های غذایی گسترده و تشدید آسیب‌پذیری ساختارهای اجتماعی در چند دههٔ پایانی سلسلهٔ مینگ شد. خشکسالی‌های شدیدی که در سال‌های ۱۶۲۷-۱۶۴۳ رخ داد، محرک اصلی قیام دهقانان بود. این خشکسالی‌ها نقش مهمی در رشد قیام دهقانان داشت، به‌ویژه با تشدید احیای نیروهای دهقانی از طریق استخدام قربانیان قحطی در سال‌‌‌های ۱۶۳۳ و ۱۶۳۸ که باعث از بین رفتن محصول و اختلال شدید در تأمین غذا برای نیروهای دولتی شد و نهایتاً به شکست نهایی ارتش منجر. مطالعهٔ موردی تاریخ در زمینهٔ اثر تغییراقلیم در افزایش آسیب‌پذیری اجتماعی می‌تواند توانایی بشر را در پیش‌بینی تحولات بعدی افزایش‌‌ دهد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *