پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | غفلت از مدیریت اجتماعی جنگل‌ها

غفلت از مدیریت اجتماعی جنگل‌ها





غفلت از مدیریت اجتماعی جنگل‌ها

۱۴ فروردین ۱۴۰۳، ۲۳:۱۱

منابع طبیعی یکی از مهمترین ثروت‌های جوامع محلی محسوب می‌شود که نقش بسیار مهمی در تعادل بوم‌شناختی، درآمدزایی و توسعهٔ روستایی دارد و در یک افق بلندمدت محرک توسعهٔ ملی است. یکی از مهمترین عوامل رشد و توسعهٔ اجتماعی-اقتصادی یک جامعه به‌ویژه در جوامع محلی و روستایی نقش و حضور فعالانهٔ بومیان محلی در کارها و فعالیت‌های مربوط به زیست‌بوم‌شان است. در عصر کنونی مشارکت جمعی و دخالت همهٔ اقشار ذی‌نفع در تصمیم‌گیری‌های اصلی پذیرفته‌شده است. لذا به‌منظور ایجاد انگیزه برای بهره‌برداری از منابع محلی با اصول فنی و علمی، بهره‌گیری از مشارکت فعال جوامع محلی از طریق سازماندهی و بسیج آنها و همچنین ارتقای آگاهی، توانمندسازی و استفاده از پتانسیل‌های آنها به‌منظور مدیریت پایدار منابع محلی خودشان امری ضروری است. 

 

یک دلیل اساسی برای تخریب جنگل‌ها و مراتع، کاهش تنوع زیستی و افزایش تخریب سرزمین، فقدان رویکردهای مشارکتی و همکاری بین بهره‌برداران از منابع محلی و بخش‌ها، ادارات و وزارتخانه‌های مختلف درگیر در مدیریت زمین و جنگل درنتیجه عدم توجه به نیازهای اقتصادی-اجتماعی در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و همپوشانی بین اهداف و فعالیت‌های ادارات و وزارتخانه‌های مختلف است که درنهایت منجر به خسارات جبران‌ناپذیری می‌شود. به‌علت دنبال کردن رویکردهای بالا به پایین و عدم هماهنگی بین دانش بومی و علمی جهت توسعهٔ مدل‌های موفق و پایدار مدیریت منابع طبیعی در سطح محلی، پایداری اکثر اقدامات انجام‌شده در راستای توسعه مشاهده نمی‌شود. اگر به گذشته بازگردیم می‌بینیم که هدف اساسی تشکیل کمیته‌های توسعهٔ روستایی، بسیج اجتماعی و سازماندهی ساکنان محلی برای برنامه‌ریزی و مدیریت مشارکتی حفظ و احیای اراضی تخریب‌یافته، محیط زیست و منابع طبیعی، ایجاد معیشت‌های سازگار با محیط زیست و منابع طبیعی و انجام فعالیت‌های توسعه‌ای روستا بوده است.

 

جنگلداری محلی یا همان (Community forestry) شاخه‌ای از جنگلداری است که ساکنان محلی در مدیریت جنگل و تصمیم‌گیری دربارهٔ آن نقش ایفا می‌کنند. به‌عبارتی در این مدل مدیریت جنگل؛ مشارکت و همکاری جامعهٔ محلی با سازمان‌های غیردولتی و دولت محور تصمیم‌سازی دربارهٔ مدیریت منابع است.

این مدل مدیریت جنگل در کشورهایی مانند نپال، کره، برزیل، آمریکای شمالی، هند، اندونزی و بسیاری از کشورهای دنیا در حال اجرا است. در این مدل مدیریت جنگل‌ها چند اصل وجود دارد. ۱) حفاظت از جنگل ۲) توسعهٔ روستایی ۳) توانمندسازی جوامع محلی با هدف کاهش فقر و مهمتر از همه بهره‌گیری از ارزش زیبایی‌شناختی جنگل. سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد در تعریف این مدل مدیریت جنگل اشاره دارد که «هر موقعیتی که ساکنان محلی را به‌طور نزدیک با فعالیت‌های جنگلداری درگیر کند، مدنظر است.»

 

این مدل جنگلداری حول محور مشارکت جامعهٔ محلی در تصمیم‌سازی مرتبط با استفاده از جنگل می‌چرخد. در بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه، مانند نپال، جنگلداری اجتماعی توانسته اهداف مدیریت پایدار را در راستای برنامهٔ انطباق با تغییراقلیم و تأمین منافع اجتماعی و اقتصادی جوامع محلی پاسخگو باشد. داده‌ها از آفریقای جنوبی، آمریکای لاتین و آسیای جنوبی نشان می‌دهد جنگل‌هایی که جامعهٔ محلی اختیار تصمیم‌گیری دربارهٔ آن را دارد، از نظر حفظ اکوسیستم جنگل و تأمین نیاز زیستمندان پیرامون جنگل عملکرد بهتری نسبت به جنگل‌هایی دارد که دولت مرکزی آنها را اداره می‌کرد. مدیریت اجتماعی جنگل ازآن‌رو مهم است که به‌لحاظ حافظهٔ تاریخی، بین جنگل‌نشینان و جنگل‌ها، روابط اجتماعی-فرهنگی و اکولوژیکی در طول زمان شکل گرفته است و دانش بومی شکل‌گرفته آنها را قادر ساخت در سازگاری و تعامل سازنده با جنگل؛ زیست پایداری را تجربه کنند.

 

مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان در دنیا، سعی در جمع‌آ‌‌وری دانش شفاهی گسترده‌ای دربارهٔ این موضوع داشته‌اند که ضروری است در جامعهٔ ایران نیز به دانش شفاهی در حوزه‌های مختلف اعم از مدیریت اجتماعی جنگل، آب، مرتع و همهٔ عناصر طبیعت جمع‌آوری و مستند شود. نباید از موضوع به‌سادگی عبور کرد که جنگل‌های البرز و زاگرسی بخشی از هویت البرزنشینان و زاگرس‌نشینان ایران است و مداخلهٔ دولت در شدیدترین سطح در درازمدت آسیب جبران‌ناپذیری هم به طبیعت و هم انسان محلی وارد می‌کند. موج کوچ‌های اجباری و منازعات بر حق به سرزمین از بارزترین پیامدهای این شیوهٔ مدیریت منابع کشور است.

 

این در‌حالی‌است که سه ویژگی مهم در جنگلداری اجتماعی نهفته است که می‌تواند فرصت آگاهانه‌ای برای هموار کردن توسعه و کاهش چالش‌ها و تهدیدها به منابع طبیعی جنگلی پیش روی دولت و نظام کلان تصمیم‌سازی قرار دهد. در این مدل اجتماعی مدیریت جنگل:

۱) دولت به‌طور قانونی درجاتی از مسئولیت و اختیارات جنگل را به جوامع محلی واگذار می‌کند و این باعث تقویت پیوند اجتماع محلی با دارایی‌های بومی‌اش نیز می‌شود.

۲) در مدیریت اجتماعی جنگل تأمین منافع اجتماعی و اقتصادی جنگل‌نشینان در راستای عدالت اجتماعی و محیط زیستی دنبال می‌شود که این مهم به اهداف کاهش فقر و نابرابری می‌انجامد. 

۳) استفادهٔ پایدار از جنگل از نظر اکولوژیکی یک هدف مرکزی در مدیریت جنگل محسوب خواهد شد و جوامع محلی مسئولیت حفظ و نگهداری و احیای سلامت جنگل را به برعهده دارند و تنظیم‌گری اجتماعی در مدیریت منابع امکانپذیر می‌شود.

 

متأسفانه از زمانی که دولت‌ها تنها تصمیم‌گیر صاحب قدرت در مدیریت منابع طبیعی  اعم از جنگل، آب و خاک کشور شده‌اند، شاهد زوال پایداری عناصر طبیعی چون خاک، درخت، آب و… هستیم. سال‌هاست که به شیوه‌های مختلف شاهد جنگل‌خواری، جنگل‌سوزی، جنگل‌تراشی و… هستیم که باعث از بین رفتن میراث‌های ملی و جهانی  شده است و ادامه دارد. مدیریت پایدار منابع جنگلی همانند مدیریت پایدار منابع آبی و سایر منابع ملی مورد بی‌توجهی دولت قرار گرفته است؛ غفلتی که عدالت محیط زیستی و عدالت اجتماعی را با هم نشانه رفته است. قوانین موجود برای حفاظت از منابع طبیعی ملی همواره حق ذی‌نفعان محلی را نایده گرفته و تصمیمات بر مبنای منافع صاحبان قدرت و سرمایه برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود. قطع درختان هیرکانی الیمالات مازندران و بسیاری موارد در جنگل‌های هیرکانی منطقهٔ البرز و جنگل‌های بلوط منطقهٔ زاگرس داستانی تکراری شده است؛ داستانی با انگیزه‌های اقتصادی یک عده صاحب قدرت و نفوذ در بدنهٔ تصمیم‌سازی.

 

به رسمیت شناختن مدیریت اجتماعی جنگل در سطح قانونی و توسط دولت از مسائلی است که باید در رأس مطالبات جامعهٔ محلی باشد. تمرینی اجتماعی برای عینیت بخشیدن به مدیریت مشارکتی و حکمرانی خوب که در گفتمان دولت‌ها و حاکمان بدان صحه می‌گذارند. «چمبرز»، نظریه‌پرداز جامعه‌شناسی توسعهٔ روستایی در تاریخ توسعهٔ روستایی به مبارزات گستردهٔ جوامع روستایی و مردم محلی برای دموکراسی‌سازی و دسترسی عادلانه به منابع و از بین بردن مدیریت از بالا به پایین اشاره دارد؛ اینکه چطور جوامع محلی در برابر نظام متمرکز تصمیم‌گیر دربارهٔ شیوه‌های استخراج منابع جنگلی برای چوب صنعتی یا استخراج معادن برای درآمد معدنی را به چالش کشیدند و بعدها سازمان‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی، ملل متحد، آژانس‌های توسعهٔ بین‌المللی و فائو برای کاهش غارت منابع طبیعی توسط دولت‌ها وارد عمل شدند. لازم است در مدیریت منابع طبیعی کشور تغییر مدیریتی با هدف مشارکت حداکثری جامعهٔ محلی صورت گیرد که سود آن متوجه همهٔ ذی‌نفعان خواهد بود. همچنین، توجه بیشتر انسان‌شناسی، مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی به مسائل مرتبط با دانش شفاهی در حوزهٔ منابع طبیعی مانند آب و جنگل می‌تواند در جهت‌گیری آیندهٔ مدیریت اجتماعی منابع در کشور کمک شایانی کند.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *