پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تنها به امید زنده‌ایم

تنها به امید زنده‌ایم





تنها به امید زنده‌ایم

۱ فروردین ۱۴۰۳، ۰:۱۷

|شاهرخ جباری ارفعی|

سال ۱۴۰۲ لحظات آخر خود را می‌گذراند؛ در این سال با انبوهی از اخبار و رویدادهای منابع طبیعی و محیط زیست روبه‌رو بودیم. از مسائل گریبان‌گیر دائمی منابع طبیعی مانند آتش‌سوزی، طغیان آفات و بیماری‌ها، تغییر کاربری یا به تعبیری زمین‌خواری، دفن زباله، قاچاق چوب و… گرفته تا حاشیه‌های عزل و نصب‌ها، اظهارنظرهای نامناسب مسئولان، بازداشت کنشگران و… و از داستان‌هایی که دیگر حکم سریال پیدا کرده‌اند مانند آلودگی هوای تهران و کلانشهرها، ریزگردهایی که به شمال هم رسیده‌اند، فرونشست زمین، ترافیک، مازوت‌سوزی، خشک شدن زاینده‌رود و دریاچه ارومیه، گردشگری آشوراده، تله‌کابین ناهارخوران گرگان و کبودوال علی‌آباد، پتروشیمی میانکاله، سد فینسک، … تا موارد پرسروصدایی مانند کاشت یک میلیارد نهال، فساد چای دبش و استعفای وزیر، سایهٔ ساختمان‌های بلند بر باغ گیاه‌شناسی، صدور سند حریم رودخانه‌ها به‌نام شرکت‌های آب‌منطقه‌ای و… .
در بین ده‌ها سوژه سال سپری شده، چند موضوع انتخاب شده که در ادامه خواهد آمد.
۱- طرح مردمی کاشت یک میلیارد نهال
وعدهٔ کاشت نهال در مقیاس میلیونی در سازمان متولی جنگل‌ها و مراتع کشور سابقه دارد. در خرداد سال ۱۳۸۹ «علی اوسط منتظری» معاون این سازمان، از آغاز نهضت سبز با هدف‌گذاری کاشت سالانه ۵۰۰ میلیون اصله نهال در کشور خبر داد.
در دی‌ماه سال ۱۴۰۰ «رضا بیانی»، مشاور سازمان جنگل‌ها، گفت: کاشت ۵۰۰ میلیون اصله نهال ظرف ۱۴ سال در قالب پویش ایران سرسبز توسط سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور هدف‌گذاری شده است.
در دی‌ماه سال ۱۴۰۱ وزیر جهادکشاورزی از تشکیل ستاد مردمی کاشت یک میلیارد اصله نهال در وزارت جهادکشاورزی خبر داد و گفت: اولین جلسهٔ این ستاد با حضور بخش‌های مردمی برگزار شد.
در ۱۱ آذر سال جاری «عباسعلی نوبخت»، رئیس سازمان منابع‌طبیعی، آغاز رسمی طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت در سال را اعلام کرد و گفت: در این روز عملیات کاشت نهال‌های تولیدشده در سراسر کشور به‌طور هم‌زمان انجام می‌شود.
اگرچه هدف‌گذاری‌ سالیان قبل کاشت میلیونی نهال چندان مورد توجه و انتقاد کنشگران و رسانه‌ها قرار نگرفته بود، اما این‌بار داستان در سطح پرچالشی دنبال شد. از یک طرف تبلیغات زیادی شد، مجری طرح انتخاب و سایت و کمیتهٔ علمی تشکیل شد و از طرف دیگر مخالفت‌ها گسترده‌تر شد. تغییراقلیم، ترسیب کربن و تعهد کشورهای جهان در کاهش انتشار گاز کربنیک هم در پس‌زمینهٔ داستان خودنمایی می‌کرد.
در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ نشست علمی «چالش‌ها و فرصت‌ها در کاشت یک میلیارد نهال» در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع‌ طبیعی ساری برگزار شد. این نشست که با حضور رئیس و معاون امور جنگل سازمان منابع‌طبیعی، استادان دانشگاه، کارشناسان و روزنامه‌نگاران تشکیل شده بود، پایان مناسبی نداشت. انتقادها اعم از وارد یا ناوارد «علیزاده»، رئیس مؤسسهٔ تحقیقات جنگل‌ها و مراتع و مسئول کمیتهٔ علمی این طرح، را عصبانی و آشفته کرد؛ زیرا از این جلسه به‌ویژه از استادان دانشگاه، توقع پیشنهاد و راهکار داشت، اما بیشتر با مخالفت و همچنین اما و اگر حاضران روبه‌رو شد.
«رسول اشرفی‌پور» رئیس شورای علمی-فنی سازمان منابع‌طبیعی هم گفت: بسیاری از منتقدان طرح کاشت یک میلیارد نهال به عدم موفقیت طرح‌های قبلی اشاره می‌کنند، درحالی‌که ما باید به داشته‌های خود ارزش بدهیم و آنها را پربارتر کنیم. متأسفانه بعضی‌ها می‌گویند طرح‌های قبلی شوآف بوده،‌ اما حتی طرح‌هایی چون «از حرم تا حرم» (طرح جنات) یا «طرح درخت‌کاری جنوب تهران» نیز کاملاً شکست‌‌خورده نیست و دستاوردهای خود را داشته است.
انتقاد انجمن‌های علمی و کنشگران در طول سال ادامه داشت؛ طرفه آنکه در پایان سال مرکز پژوهش‌های مجلس هم با ارائهٔ گزارشی به این کارزار پیوست و از جمله بر سه موضوع کلیدی نحوهٔ تأمین منابع مالی، تامین آب موردنیاز و چگونگی جلب مشارکت مردمی تأکید کرد.
بدیهی است پرداختن دقیق به همهٔ نکات فنی و حاشیه‌های طرح کاشت یک میلیارد نهال از حوصلهٔ این جمع‌بندی کوتاه خارج است، اما واقعیت این است که قبل از رونمایی این طرح در سال ۱۴۰۱ سند پشتیبان آن تهیه و اطلاع‌رسانی نشده بود و سندی هم که بهار ۱۴۰۲ به‌عنوان سند پشتیبان ارائه شد، پاسخگوی پرسش‌ها و ابهامات منتقدان نبود. آنها به مواردی چون عدم وجود طرح اجرایی حاوی درآمد و هزینه، اولویت حفظ جنگل‌های موجود، پرهیز از نهال‌کاری در جنگل (استفاده از توان جنگل در زادآوری طبیعی)، عدم ظرفیت تولید نهال اعلام‌شده در کشور، هزینهٔ زیاد تولید نهال، هزینه و نحوهٔ کاشت و داشت، انتقاد از کاشت درختان مثمر، مشکل چرای دام، مشکل تأمین آب، نحوهٔ مشارکت مردمی و… نظر داشتند و دست‌اندرکاران هم در حد توان در مقاطع و مکان‌های مختلف به پاسخگویی پرداختند.
اما یکی از بحث‌انگیزترین اتفاقات، واگذاری نظارت بر همهٔ مراحل تولید نهال، کاشت و نگهداری این طرح به ۳۳ دبیرخانهٔ استانی تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی بوده است که اگرچه اقدامی مثبت و نوآورانه بود، اما مخالفانی هم داشت که نگران استفادهٔ ابزاری از سمن‌ها بودند.
باید بازهم منتظر ماند و فرجام طرح را نظاره کرد. آیا این‌بار منابع طبیعی با دست پر و روی سفید به میدان خواهد آمد یا یک سطر دیگر به ستون طرح‌های ناموفق خویش اضافه خواهد کرد؟
۲- طرح مدیریت پایدار جنگل‌های شمال کشور
طرح‌های جنگلداری در شمال کشور از آغاز (ابتدای دههٔ چهل خورشیدی) با هدف ساماندهی بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل شکل گرفت، اما متناسب با انتقاداتی که پس از سی-چهل سال اجرای طرح از درون و بیرون به آن وارد می‌شد، تحول نیافته است و با افکار عمومی که تحت‌تأثیر موج جهانی و ملی حفاظت از محیط زیست شکل گرفته بود، همراه نشد.
فشار بجا و نابه‌جا از جنبه‌ها و جایگاه‌های مختلف به این طرح‌ها سرانجام در سال ۱۳۹۲ سبب رکود و سپس در سال ۱۳۹۶ موجب توقف کامل فعالیت آنها شد، در حالی‌که عوارض بعد از جراحی و شوک توقف در هفت سال اخیر نشان داد اصلاح تدریجی و آشتی اقتصاد با اجتماع و محیط زیست بهترین گزینه بوده است.
«نقی شعبانیان»، معاون امور جنگل سازمان منابع‌طبیعی، در تازه‌ترین ارزیابی خود از وضع موجود گفت: «توقف تمام طرح‌ها در سال ۹۶ از نظر من اشتباه بود. ما باید بهره‌برداری چوب را متوقف می‌کردیم، اما سایر طرح‌ها (عملیات) نباید به این شکل متوقف می‌شد». او که از دانشگاه به دستگاه اجرایی راه یافته است، صادقانه واقعیت روی زمین را به زبان آورد، درحالی‌که مسئولانی در این سطح معمولاً برای توجیه یا به‌قولی آبروداری به رفع و رجوع قضیه می‌پردازند.
سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور از همان ابتدای داستان توقف فعالیت طرح‌های جنگلداری معتقد بود انجام اقداماتی مانند حفاظت از ناحیهٔ طرح، مراقبت از سرمایه‌گذاری انجام‌شده و انجام عملیات پرورشی در مناطق احیاشده اجتناب‌ناپذیر است و عدم انجام آن خسارت‌های زیادی به سرمایه‌گذاری انجام‌شده در جنگل اعم از احیای مناطق جنگلی و تأسیسات و جاده‌ها وارد خواهد کرد؛ سندی هم با تعیین بودجهٔ موردنیاز در این باره تهیه کرد و به سیاستگذاران ارائه داد، اما به آن توجهی نشد. حتی وقتی در سال‌های بعد جزئیات این سند با عنوان طرح فنی-حفاظتی برای حدود ۵۰۰ واحد طرح جنگلداری (با نام سری) تهیه شد، اعتبار موردنیاز برای اجرای آن تخصیص داده نشد.
البته ظاهراً نمایندگان مجلس شورای اسلامی از این اشراف برخوردار بودند که جنگل‌های شمال را با توجه به چند دهه سابقهٔ مدیریت نمی‌توان بدون برنامه‌ریزی رها کرد. ضمن آنکه این طرح‌ها علاوه‌بر حفاظت و ایجاد اشتغال، وظیفهٔ تأمین مواد اولیه برای صنایع چوب را هم به‌عهده داشتند؛ مواد اولیهٔ معمولاً کم‌قیمتی که شامل چوب‌های به‌اصطلاح هیزمی بود و واردات آن نه امکان‌پذیر بود و نه بصرفه. از‌این‌رو، سه سال به سازمان منابع‌طبیعی مهلت دادند تا طرح جایگزینی برای طرح‌های جنگلداری سابق تهیه کند.
اینک سه سال مهلت قانونگذار به هفت سال رسیده است و از طرح جایگزین اثری نیست. مسئولان سازمان منابع‌طبیعی طرح جایگزین را طرح نوین جنگلداری نام نهاده‌اند و آن را بر اصول مدیریت پایدار جنگل استوار می‌دانند، اما دستورالعمل این طرح فاقد سرفصل بیلان طرح است و دقیقاً مشخص نیست پس از انجام بررسی و آماربرداری میدانی چگونه باید داده‌های آن را جمع‌بندی و تدوین کرد؟
به‌علاوه با قطع فرایند تهیه و اجرای طرح جنگلداری، نیروهای انسانی موردنیاز برای تهیهٔ طرح نیز چه در بخش دولتی و چه در مهندسان مشاور دچار فرسایش شد. به‌این‌ترتیب، آیندهٔ نامشخصی در انتظار تهیه طرح برای تمام جنگل‌های شمال است؛ مگر آنکه شجاعت به خرج داده شود و با حمیت جمعی علمی-تجربی از آگاهان مسائل جنگل، تنظیم سیاست واقع‌بینانه و پذیراندن آن به دولت و مجلس تکمیل شود.
۳- سد، چشمه و انتقال آب
درحالی‌که مازندرانی‌ها با احداث سد بزرگ زارم‌رود از سرشاخه‌های رودخانهٔ تجن مخالفت کمتری دارند، اما ساکنان این استان و مسئولان با احداث سد نسبتاً کوچک فینسک در سرشاخهٔ رودخانهٔ تجن شهرستان ساری به‌شدت مخالف هستند! آنها معتقدند با احداث این سد، آب کافی برای سد شهید رجایی در پایین دست آن باقی نمی‌ماند ضمن اینکه انتقال آب بین حوزه‌ای صورت گرفته و آب این سد به استان سمنان منتقل خواهد شد.
اما سمنانی‌ها می‌گویند مخالفت مازنی‌ها با سد فینسک وجاهت ندارد؛ چون این مسئله‌ای درون‌استانی است. توضیح اینکه سال‌ها قبل مناطق اطراف سد فینسک علی‌رغم واقع بودن در حوزهٔ آبخیز رودخانهٔ تجن از مازندران منتزع و به استان سمنان ملحق شده است!
همین شرایط در گذشته در شهرستان سوادکوه نیز تکرار شده است. ابتدا محدودهٔ خطیرکوه از سرشاخه‌های رودخانهٔ تالار از سوادکوه به سمنان منتقل سپس آب چشمهٔ روزیه از طریق پمپاژ از ارتفاعات عبور کرده و با فشارشکن به استان سمنان هدایت شده است.
در این میان تکلیف محیط زیست، بهره‌برداران محلی آب این چشمه و زارعان پایین‌دست هم طبق معمول مبهم باقی ماند.
سدسازی اما داستان عجیبی در کشور ماست. به‌عنوان نمونه می‌توان داستان سد شفارود در گیلان را در اینترنت دنبال کرد. سدسازان در قبال نظرات محیط زیست، منابع‌طبیعی و مردم به‌آسانی ارتفاع سد و حجم مخزن را کاهش می‌دهند؛ معلوم نیست آن‌همه مطالعه و محاسبه برای چه انجام شده است؟ با این وصف، این شک به وجود می‌آید که نکند در اجرا به اصلاحات وعده‌داده‌شده وفادار نمانند و راه خود را بروند!
سخن پایانی
علی‌رغم همهٔ هشدارها هنوز محیط زیست جایگاه مناسب خود را در سیاستگذاری کشور به‌دست نیاورده است. هنوز منابع طبیعی عرصهٔ بدون صاحبی است که همهٔ بلایا در بستر آن جریان می‌یابد!
البته از اسنادی که توجه به محیط زیست و منابع طبیعی را نشان می‌دهد، از مدیرانی که در مقابل تخریب طبیعت مقاومت می‌کنند و از توجه افکار عمومی و تلاش کنشگران نمی‌توان گذشت و نام نبرد؛ اما بادشکن‌ها هنوز در مقابل توفان حوادث چندان مؤثر نیستند.
گرمایش زمین، خشکسالی، کم‌آبی، تخریب سرزمین، مهاجرت، در بستر اقتصاد ناپویا بر نگرانی دامن می‌زند؛ اما از قدیم گفته‌اند: آدمی به امید زنده است.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *