پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دست‌بافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی

کرباس، پارچهٔ سفید پنبه‌ای، با همهٔ مزایایش این روزها خریدار ندارد

دست‌بافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی

بافته‌های مدرن صنعت نساجی بر روی هنرهای دستی کهن سایه انداخته است





دست‌بافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی

۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ۱:۲۰

همزیستی با کویر و اقلیم گرم‌وخشک روستاها و آبادی‌های مرکز کشور سبک زندگی خاص خودش را به وجود آورد؛ از شیوهٔ خوردوخوراک تا هنرهای دستی. اهالی باذوق کویر برای همسو شدن با محیط پیرامون پارچه‌های پنبه‌ای بافتند تا از آفتاب سوزان در امان بمانند؛ هنری که به استناد پژوهش‌ها قدمتش به دورهٔ ایلخانی می‌رسد، حالا در سراشیبی فراموشی ایستاده؛ هنر «کرباس‌بافی».

به‌دنبال شنیده‌ شدن صدای دستگاه‌های چوبی «کرباس‌بافی» باید به سراغ خانه‌های قدیمی برویم تا شاید دستان چروکیده اما هنرمندی را ببینیم که با صبر وحوصله‌ای که ارمغان اقلیم کویر است، همچنان پای دستگاه بافندگی نشسته و با چشمان کم‌سو مشغول «کرباس‌بافی» است؛ پارچه‌ای سفید با الیاف پنبه‌ای که این روزها در هجوم بی‌امان صنایع نساجی با انواع پارچه‌های رنگارنگ بی‌دفاع مانده‌ است.

 

  «کرباس‌بافی» چیست؟

«کرباس‌بافی» یکی از قدیمی‌ترین تولیدات صنایع‌دستی در حوزهٔ بافندگی است که فقط یک محصول دارد؛ پارچهٔ سفید پنبه‌ای. مزیت کرباس هم این است که با داشتن الیاف طبیعی با پوست بدن و به‌دلیل سبکی و خنکی با آب و هوای گرم‌وخشک سازگار است.

 

 خاستگاه  «کرباس‌بافی»

خاستگاه اصلی این هنر در شهرهای مرکزی ایران است. کرباس‌بافی از مهمترین منابع درآمد مردم شهرستان نجف‌آباد اصفهان بود. اهالی خور و بیابانک اصفهان نیز به بافت کرباس شهره بودند و علاوه‌بر آنکه از کرباس‌های بافته‌شده برای خود پوشاک تهیه می‌کردند، کرباس را به شهرهای یزد، اصفهان، سمنان صادر می‌کردند و در آنجا با انجام معاملهٔ پایاپای برای خود اقلام خوراکی مثل قبیل نخود، عدس، لوبیا و … تهیه می‌کردند. ازآنجاکه دستگاه بر روی چاله‌ای به عمق ۷۰ سانتی‌متر تعبیه می‌شد و بافنده برای بافت پشت چاله می‌نشست، در برخی شهرها این هنر با نام «کارچاله» شناخته می‌شد. کربا‌س‌بافی در میان مردم نجف‌آباد هم به «کاربافی» معروف بود. در حال حاضر فقط در برخی از روستاهای، تک‌وتوک کارباف، باقی مانده‌اند که تولیدات‌شان به بافت سفره و بقچه محدود می‌شود. کاربافی در گذشته به‌حدی زیاد بود که در هر خانه‌ای دست‌کم، دو چاله کاربافی وجود داشت و محصولات این هنر دستی به سایر شهرهای کشور صادر می‌شد. بیشتر اهالی دهاقان (یکی از شهرستان‌های استان اصفهان) نیز در خانه‌های خود کارگاه  «کرباس‌بافی» داشتند. کاردون، اسم افرادی بود که نخ‌های ریسیده‌شده را مرتب می‌کردند. بعد نخ‌ها را آهار یا شو می‌دادند و به آنها شومال می‌گفتند.

بافندگان در تمام طول سال مشغول «کرباس‌بافی» بودند، مگر در مناسبت‌های ویژه و اعیاد که به‌طور موقت کار را تعطیل می‌کردند. صفر تا صد مراحل بافندگی را هم یک نفر انجام می‌داد؛ از نخ‌ریسی تا بافتن و آهار زدن. اکثر زنان و دختران به بافت این پارچهٔ نرم و لطیف مشغول بودند

در شهرستان میبد به هرگونه دستگاه داری «کار» و به عمل بافتن روی آن «کاربافی» می‌گویند؛ از جمله زیلوبافی، پتوبافی و پارچه‌بافی. هنر «کرباس‌بافی» در میبد استان یزد به «کارتوفی»، «کارششوک» و «کارکرباس» معروف است. اهالی نایین و ابیانه هم دستی در این هنر داشتند. شهر امیریهٔ دامغان در استان سمنان نیز روزگاری به مهد کرباس‌بافی ایران شناخته می‌شد و قدمت «کرباس‌بافی» در این شهر را سه قرن تخمین زده‌اند. دامنهٔ هنر «کرباس‌بافی» به چهارمحال‌وبختیاری هم کشیده شده‌ بود و هنرمندان زیادی در این خطه مشغول «کرباس‌بافی» بودند. در روزگاری که «کرباس‌بافی» برای خودش بروبیایی داشت، قسمتی از زمین‌های کشاورزی هم به کشت پنبه اختصاص داده می‌شد.

 

 شیوهٔ بافت

بافندگان در تمام طول سال مشغول «کرباس‌بافی» بودند، مگر در مناسبت‌های ویژه و اعیاد که به‌طور موقت کار را تعطیل می‌کردند. صفر تا صد مراحل بافندگی را هم یک نفر انجام می‌داد؛ از نخ‌ریسی تا بافتن و آهار زدن. اکثر زنان و دختران به بافت این پارچهٔ نرم و لطیف مشغول بودند. در روز طول علاوه‌بر بافندگی به امورات خانه و زندگی هم رسیدگی می‌کردند. «کرباس‌بافی» از حلاجی و ریسیدن پنبه آغاز می‌شود. آهار زدن کلاف‌ها و بافندگی هم مرحلهٔ بعد است. تارها معمولاً با عرض ۳۵ تا ۷۰ سانتی‌متر و به طول دلخواه که تا ۸۰ متر در نوسان بود، چله‌دوانی می‌شود. تارهای قرارگرفته بر روی دستگاه «کرباس‌بافی» بعد از مدتی تمام شده است و نیاز به پیوند زدن یا اضافه کردن تارهای جدید دارد. بافنده از کلاف بزرگی که آماده شده است و کنار دستگاه بافندگی قرار دارد، دسته‌ای از نخ‌ها را درآورده و از وسط قیچی می‌کند. 

خاستگاه اصلی این هنر در شهرهای مرکزی ایران است. کرباس‌بافی از مهمترین منابع درآمد مردم شهرستان نجف‌آباد اصفهان بود. اهالی خور و بیابانک اصفهان نیز به بافت کرباس شهره بودند و علاوه‌بر آنکه از کرباس‌های بافته‌شده برای خود پوشاک تهیه می‌کردند، کرباس را به شهرهای یزد، اصفهان، سمنان صادر و در آنجا با انجام معاملهٔ پایاپای برای خود اقلام خوراکی تهیه می‌کردند

سپس برای چسباندن تارهای جدید به سر تارهای قبلی به روی دستگاه از مادهٔ چسبنده‌‌ای که جوشاندهٔ پوست گوسفند است، استفاده می‌کند. دستگاه کرباس‌بافی هم روی گودالی قرار می‌گیرد. در اصطلاح و گویش محلی به آن چالهٔ کاربافی گفته می‌شود. این گودال معمولاً در گوشهٔ ایوان یا جایی که محل مناسبی برای نشستن دارد، قرار می‌گیرد تا پاهای بافنده هنگام بافتن به‌راحتی روی پدال‌های دستگاه قرار گیرد و حرکت کند. ابزار و وسایل موردنیاز برای دستگاه «کرباس‌بافی» نیز شامل نی، نورد و سیخ نورد، شانه، سرکچک، سوزنی، چوب میان کار، ماکو و میخ چاله (دو چوبی که در فاصلهٔ مشخصی با دستگاه قرار دارند) است. پارچهٔ کرباس مرغوب هم برای خودش نشانی‌هایی دارد که از چشم استادکاران پنهان نمی‌ماند. محکم بودن و صاف بافته شدن، داشتن کناره‌های تمیز، نداشتن نقص و به‌اصطلاح زده نداشتن.

 

 کرباس به چه کار می‌آید؟

ازآنجاکه الیاف «کرباس‌بافی» از پنبه است، کرباس معمولاً به رنگ سفید بافته می‌شد. بعد از آن چاپ قلمکار می‌شد. گاهی هم با نخ‌های رنگی در طرح‌های مختلف بافته می‌شد. کرباس قلمکار، کرباسی است که برای چاپ قلمکار مورد استفاده قرا می‌گرفت، از سوی چیت‌سازها و به رنگ سفید خریداری می‌شد. پارچه‌های قلمکار معمولاً برای سفرهٔ غذاخوری و رویهٔ لحاف کرسی استفاده می‌شد. کرباس مینایی، پارچه‌های سفید بافته‌شده از سوی رنگرز به رنگ‌های آبی و سورمه‌ای رنگرزی می‌شد و در دوخت لباس مورد استفاده قرار می‌گرفت. کرباس نقش‌دار، برای بافت این نوع کرباس، نخ‌های کلاف‌شده قبل از شروع کار، رنگرزی و سپس ماسوره می‌شد و درنهایت نقش‌ها را با توجه به عبور ماکو از بین تارها ایجاد می‌کردند. رنگ‌های متداول آن آبی، صورتی، سورمه‌ای و قرمز بودند. ناگفته نماند که مواد رنگ‌دار هم کاملاً طبیعی و گیاهی از قبیل پوست انار، گردو و برگ مو بودند. مصارف این نوع پارچه در رویهٔ رختخواب و بقچه بود. از دیگر مصارف پارچهٔ کرباس در تخت گیوه‌های معروف به گیوهٔ ملکی نجف‌آباد بود که به‌صورت چندلایه در تخت گیوه دوخته می‌شد.

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *