پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | راحیل حسینیان
راحیل حسینیان

راحیل حسینیان

روزنامه نگار

«مفرش» جعبه‌ای از طرح و رنگ

راحیل حسینیان

۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

«مفرش» جعبه‌ای از طرح و رنگ

عشایر خوش ذوق و سلیقه در طول تاریخ برای تأمین مایحتاج خود ایده‌های هنری هم داشتند. مثلاً وقتی یک جعبهٔ مستطیل‌شکل که برای نگهداری یا جابه‌جایی وسایل استفاده می‌شود به عشایر می‌رسد، رنگ و شکل دیگری می‌گیرد و از یک جعبهٔ بی‌روح به یک اثر هنری تبدیل می‌شود و اسمش می‌شود «مفرش‌بافی» که حالا بیشتر به صنایع‌دستی فراموش‌شده شبیه است.
جای خالی «گره‌چینی» چوب

راحیل حسینیان

۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

جای خالی «گره‌چینی» چوب

سیر نشدن از تماشای درها و پنجره‌های مساجد قدیمی مثل مسجد نصیرالملک شیراز یا زیبایی خیره‌کنندهٔ منبرهای چوبی به لطف هنر گره‌چینی چوب است؛ آنجا که شکل‌های هندسی با آهنگی یکنواخت و نظمی حساب‌شده کنار هم چیده می‌شود. گره‌چینی چوب که با کنار هم قرار گرفتن قطعات کوچک چوب ایجاد می‌شود، هنری است که این روزها حال خوشی ندارد و چنان در سراشیبی فراموشی است که کمتر هنرمندی سراغی از آن می‌گیرد.
روزگار سپری‌شدهٔ مخمل‌

راحیل حسینیان

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

روزگار سپری‌شدهٔ مخمل‌

دهخدا دربارهٔ پارچه‌بافی مخمل‌بافی می‌گوید: «کمخا پارچه منقشی را گویند که به الوان مختلف بافته باشند و مخفف کم‌خواب است.» خواب داشتن مخصوص پارچهٔ مخمل است که پرزهای آن به یک طرف خواب دارند. در متون تاریخی و جغرافیایی از نوعی پارچه به‌نام «کمخا» یاد شده که همان مخمل است. مخمل‌بافی که حالا از راه و رسم آن کمتر نشانی یافته می‌شود.
نم‌نم‌دوزی با مهره‌های رنگارنگ

راحیل حسینیان

۲۹ فروردین ۱۴۰۳

نم‌نم‌دوزی با مهره‌های رنگارنگ

یکی از هنرهای بومی سرزمین ما سوزن‌دوزی است که بیشتر آن را با سوزن‌دوزی بلوچ می‌شناسیم. اما سوزن‌دوزی فقط به سوزن‌دوزی بلوچی محدود نمی‌شود و شهرهای دیگر مانند اصفهان، کردستان، سمنان، بندرعباس و هنرمندان ترکمن و سایر استان‌ها نیز آن را دنبال می‌کنند. این هنر وقتی به استان قزوین می‌رسد، سبک خودش را دارد و اسمش می‌شود «نم‌نم‌دوزی»‎‍‎؛ هنری که از دوران اوجش فاصله گرفته و برای احیا نیاز به آموزش دارد.
ملیله‌ دیگر نمی‌درخشد

راحیل حسینیان

۱۵ فروردین ۱۴۰۳

ملیله‌ دیگر نمی‌درخشد

فرقی نمی‌‌کند که فلز سرد و سخت دستشان بدهی یا الیاف نرم ابریشمین. هنرمندان صنایع‌دستی به‌خوبی می‌دانستند که چطور باید به اشیای بی‌جان روح ببخشند. آن را زیبا کنند و در زندگی روزمره استفاده کنند. نمونه‌اش همین صنعت ملیله‌سازی است که به‌گواه تاریخ در کشور ما قدمت دارد. هنری که از قافلهٔ سراشیبی هنرهای صنایع‌دستی جا نمانده و هر چند ثبت ملی شده، اما رمقی برای ادامه‌دادن ندارد چه برسد به اینکه مانند گذشته جلوه‌گری کند.
کاشی‌های رنگ‌پریده‌

راحیل حسینیان

۲۳ اسفند ۱۴۰۲

کاشی‌های رنگ‌پریده‌

کاشی‌های فیروزه‌ای، لاجوردی و آبی در بناهای باشکوه ایرانی از شوش و تخت‌جمشید تا مسجد کبود تبریز و مسجد جامع اصفهان هنر زبانزد ایرانیان است که بعد از ظهور اسلام در گوشه‌وکنار این مرزوبوم به غایت خود رسیده و درخشیده است. بااین‌حال، هنر کاشی‌کاری ایرانی یا همان کاشی هفت‌رنگ در مهد شکوفایی‌اش، حال خوشی ندارد و در ورطهٔ فراموشی افتاده‌ است.
ترمه؛ هنری به قدمت هفت قرن

راحیل حسینیان

۱۶ اسفند ۱۴۰۲

ترمه؛ هنری به قدمت هفت قرن

انواع و اقسام دست‌بافته‌ها جزو هنرهای دستی کهن ایرانی است. روزگاری که مردم با حوصله و صبوری پای دستگاه‌های بافندگی یا دار قالی می‌نشستند، گذشته است و حالا دستگاه‌های بافندگی انواع و اقسام پارچه‌ها را در چشم‌به‌هم‌زدنی می‌بافد و پارچه‌های دست‌بافت یکی پس از دیگری فراموش می‌شوند. یکی از قدیمی‌ترین پارچه‌های ایرانی هم از گزند فراموشی در این مسیر در امان نمانده، ترمه‌بافی است؛ هنری که قدمتش به دوران صفوی می‌رسد و حالا برای یافتن کارگاه‌های آن و استادکاران زیردستش باید ذره‌بین به دست گرفت.
دست‌بافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی

راحیل حسینیان

۱۰ اسفند ۱۴۰۲

دست‌بافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی

همزیستی با کویر و اقلیم گرم‌وخشک روستاها و آبادی‌های مرکز کشور سبک زندگی خاص خودش را به وجود آورد؛ از شیوهٔ خوردوخوراک تا هنرهای دستی. اهالی باذوق کویر برای همسو شدن با محیط پیرامون پارچه‌های پنبه‌ای بافتند تا از آفتاب سوزان در امان بمانند؛ هنری که به استناد پژوهش‌ها قدمتش به دورهٔ ایلخانی می‌رسد، حالا در سراشیبی فراموشی ایستاده؛ هنر «کرباس‌بافی».