بایگانی مطالب برچسب: صنایع دستی
کاشیهای رنگپریده
کاشیهای فیروزهای، لاجوردی و آبی در بناهای باشکوه ایرانی از شوش و تختجمشید تا مسجد کبود تبریز و مسجد جامع اصفهان هنر زبانزد ایرانیان است که بعد از ظهور اسلام در گوشهوکنار این مرزوبوم به غایت خود رسیده و درخشیده است. بااینحال، هنر کاشیکاری ایرانی یا همان کاشی هفترنگ در مهد شکوفاییاش، حال خوشی ندارد و در ورطهٔ فراموشی افتاده است.
ترمه؛ هنری به قدمت هفت قرن
انواع و اقسام دستبافتهها جزو هنرهای دستی کهن ایرانی است. روزگاری که مردم با حوصله و صبوری پای دستگاههای بافندگی یا دار قالی مینشستند، گذشته است و حالا دستگاههای بافندگی انواع و اقسام پارچهها را در چشمبههمزدنی میبافد و پارچههای دستبافت یکی پس از دیگری فراموش میشوند. یکی از قدیمیترین پارچههای ایرانی هم از گزند فراموشی در این مسیر در امان نمانده، ترمهبافی است؛ هنری که قدمتش به دوران صفوی میرسد و حالا برای یافتن کارگاههای آن و استادکاران زیردستش باید ذرهبین به دست گرفت.
دستبافتهٔ کویر در سراشیبی فراموشی
همزیستی با کویر و اقلیم گرموخشک روستاها و آبادیهای مرکز کشور سبک زندگی خاص خودش را به وجود آورد؛ از شیوهٔ خوردوخوراک تا هنرهای دستی. اهالی باذوق کویر برای همسو شدن با محیط پیرامون پارچههای پنبهای بافتند تا از آفتاب سوزان در امان بمانند؛ هنری که به استناد پژوهشها قدمتش به دورهٔ ایلخانی میرسد، حالا در سراشیبی فراموشی ایستاده؛ هنر «کرباسبافی».
چموشهایی که از پا درآمدند
گوشهنشین موزهها شده است و گاهی هم در تزئین سفرهخانههای سنتی نقش بازی میکند. «چموش» یا همان پایافزار سنتی گیلهمردان و گیلهزنان حالا دیگر مشتری ندارد. این پاپوش سنتی که روزگاری برای خودش رونقی داشت و هنرمندان به دوخت این کفش تمامچرمی مشغول بودند، حالا به سرنوشت کلاش (پاپوش سنتی کردستان) دچار شده و یکی از هنرهای دستی در آستانهٔ فراموشی است.
خداحافظی با زیور زنان عشایر سنگسر
استفاده از زیورآلات برای تزئین لباسها با دستساختههای فلزی، یکی از ویژگیهای اقوام است و در گذشتههای دور ریشه دارد. ساخت زیورآلات با الهام از نقوش هندسی و عناصر طبیعی، هنر خاصی است که عشایر ایل سنگسر استان سمنان در کنار سایر هنرهای دستی خود از جمله بافندگی حسابی در آن تبحر داشتند. «چنگوم» که حالا حتی نامش هم غریبه است، جز در چند کارگاه خانگی درست نمیشود و در آستانهٔ فراموشی قرار دارد.
توسعهٔ گردشگری علیه ایران هراسی
هفدهمین نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران با تأکید بر یک نکتهٔ مهم افتتاح شد؛ باز شدن مرزهای ایران به روی ۵۰ درصد جمعیت جهان که میتوانند بدون دریافت ویزا و فقط با یک بلیت به ایران سفر کنند. نخستین روز نمایشگاه (۲۳بهمن) بازدید عمومی نداشت و ویژهٔ متخصصان و فعالان گردشگری بود، اما از امروز از ساعت ۸ تا ۱۷ غرفهها برقرار هستند و به بازدید عمومی و مردمی اختصاص دارد. غرفههایی که ایرانیها و خارجیها را در کنار هم قرار داده است نمایندگان و فعالان صنعت گردشگری ۱۲ کشور خارجی از جمله روسیه، ترکیه، مالزی، اندونزی، ونزوئلا، تایلند، ازبکستان، ویتنام، تاجیکستان، زیمبابوه، تانزانیا و سریلانکا هم تا ۲۶ بهمن در محل دائمی نمایشگاههای تهران میزبان علاقهمندان هستند. علاوهبر رسانههای داخلی و خارجی ۲۰ فعال مجازی پربیننده (اینفلوئنسر) هم در این نمایشگاه حضور دارند. نمایشگاه چندان هم بیسروصدا نیست و گروههای موسیقی آئینی و سنی استانها هر روز پنج اجرا خواهند داشت. گردشگری خوراک، اقامتگاههای بومگردی و چادرهای عشایری، کمپرها و خودروهای کلاسیک هم از دیگر ظرفیتهای نمایشگاه هستند. از حاشیههای جالب افتتاحیه این بود که بالاخره پای دو لوح جهانی به ایران رسید. لوح ثبت جهانی شهر یزد بهعنوان پایتخت کشورهای عضو مجمع گفتوگوهای همکاری آسیایی و لوح کندوان بهعنوان روستای برتر گردشگری همزمان با این مراسم به استاندار یزد و آذربایجانشرقی اعطا شد.
آینهدانی که به خاطرهها پیوست
هنرهای دستی عشایر که یکی پس از دیگری رو به فراموشی میروند، کم نیستند. نمونهاش «نیچیتبافی» یا «گچمهبافی» که پیشتر به آن پرداختهایم. ظرافت و هنر عشایر در صنایعدستی بهقدری است که برای نگهداری از وسایل کوچک و ارزشمند مثل آینه و قرآن، دستبافتهٔ خاصی داشتند و «چنتهبافی» هم بر همین اساس شکل گرفت.
سپردن توسعهٔ صنایعدستی به بخش خصوصی
سالهاست که در حوزهٔ صنایعدستی همهٔ ارگانها به فکر فروش هستند؛ از دولت گرفته تا بخش خصوصی. اصل ماجرا هم همین است: رونق چرخ فروش و عرضهٔ این محصولات. اما طی سالهای گذشته این سؤال هم مطرح بود که چرا با همهٔ تلاشهای صورتگرفته در این حوزه، بازار تجاری آن توفیق چندانی نداشته و نتوانسته وضعیت مطلوبی برای فعالانش در بخش خصوصی و سیاستگذارانش در بخش دولتی رقم بزند. سؤالی که همین چندروز پیش پاسخ آن داده شد، اینکه این حوزه با همهٔ ظرفیتهایش تاکنون یک تشکل یکپارچه، قوی و منسجم نداشته و هیچ اقدامی هم برای تجمیع ظرفیتهای بخش خصوصی و سرمایهگذارانش صورت نگرفته است. چند روز پیش بود که خبر رسید شرکت توسعه صنایعدستی ایران با هدف تجمیع ظرفیتهای بخش خصوصی تشکیل میشود؛ شرکتی که قرار است به صورت تعاونی و با مشارکت عام و برای فعالسازی و تقویت ظرفیتهای مردمی و ذینفع شدن همه هنرمندان و مردم در این زمینه، به رغم وجود تقاضای ایجاد شرکت سهامی خاص، ایجاد شرکت به صورت سهامی عام فعالیت کند. بهگفتهٔ «فرزاد اوجانی»، مدیرکل دفتر تجاریسازی و بازاریابی وزارت میراثفرهنگی، «شرکت توسعهٔ صنایعدستی» بهزودی تشکیل میشود و تمامی ساختارهای تشکیلشده در آن منجر به ساماندهی و تقویت این حوزه خواهد بود. او در گفتوگو با «پیام ما» به نکات بیشتری از تشکیل این شرکت اشاره میکند.