پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دیپلماسی عمومی نسخهٔ مناقشۀ هیرمند

اختلاف بر سر حقابهٔ ایران از هیرمند چه ابعادی دارد؟

دیپلماسی عمومی نسخهٔ مناقشۀ هیرمند

در دهه‌های اخیر وزارت نیرو به‌عنوان کمیسار عالی‌ آب در افغانستان، با نگاهی سنتی به دیپلماسی و تأکید صرف بر مذاکره، عملکرد موفقی در مسائل آبی ما با افغانستانی‌ها نداشته است





۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۵:۲۱

گسترش ابعاد مناقشهٔ ایران و افغانستان بر سر حقابهٔ سیستان و درگیری لفظی مقامات عالی دو کشور بر سر عدم رهاسازی آب به‌سمت ایران، بار دیگر نشان داد که «مسئلهٔ آب‌های فرامرزی» در کانون مسائل سیاست‌خارجی ایران با افغانستان قرار دارد. از بین چهار حوضهٔ آبریز فرامرزی در افغانستان، ایران در دو حوضهٔ آبریز «هیرمند» و «هریرود-مرغاب» با این کشور مرز مشترک آبی دارد. این نوشتار با تمرکز بر هیدروپلیتیک «حوضۀ آبریز هیرمند» تلاش دارد ضمن تشریح ابعاد اقدامات یک‌جانبهٔ افغانستان در بالادست، پیامدهای ناشی از گسترش بی‌رویۀ سازه‌های آبی بر سرشاخه‌های رودخانهٔ هیرمند و عدم رهاسازی آب به‌سمت ایران را تشریح کند.

جدیدترین داده‌های بین‌المللی حاکی از آن است که منطقهٔ غرب آسیا و خاورمیانه در کانون «تنش آبی» و «مناقشات آبی فرامرزی» قرار دارد و این چشم‌انداز در دهه‌های پیش‌رو به‌مراتب تیره‌تر خواهد شد. مطالعات مؤسسۀ منابع جهان (The World Resources Institute) نشان می‌دهد خاورمیانه از جمله مناطقی در دنیاست که «بالاترین سطح تنش آبی» را تا سال 2040 تجربه می‌کند. همچنین نتایج مطالعات مؤسسۀ پاسیفیک (The Pacific Institute) حاکی از آن است که در یک دههٔ اخیر منطقهٔ آسیای غربی و به‌ویژه خاورمیانه در مرکز «مناقشات آبی» دنیا قرار داشته‌ است. در این میان ایران با قرارگیری در همسایگی 15 کشور و داشتن مرز مشترک آبی با آنها، در کانون مناقشات آبی و به یک معنا در موقعیت هیدروپلیتیکی ویژه‌ای قرار گرفته است. چالش‌های هیدروپلیتیک ایران از این جهت ویژه است که در شرق خود موقعیت پایین‌دستی و در غرب خود موقعیت بالادستی دارد.
شرق ایران با قرارگیری در پایین‌دست افغانستان، از جمله مناطقی است که دهه‌هاست بر سر دریافت حقابهٔ خود با این کشور درگیر مناقشه است. اهمیت مناقشه تا آنجاست که بنابر گزارش‌های جهانی، حوضهٔ آبریز هیرمند به‌عنوان پرمناقشه‌ترین حوضهٔ آبریز فرامرزی در دنیا معرفی شده است. موقعیت ژئوپلیتیکی افغانستان و رقابت ابرقدرت‌ها برای افزایش نفوذ خود در این منطقه، جنگ، ‌ناامنی، عدم‌ توسعه‌یافتگی و نبود یک دولت مرکزی قوی در افغانستان همگی در ایجاد و گسترش ابعاد مناقشۀ آبی ایران و افغانستان طی دو قرن گذشته نقش مهمی داشته است. بنابه اهمیت و ضرورت فهم اقدامات افغانستان در بالادست ایران، در ادامه تلاش می‌شود اقدامات یک‌جانبۀ این کشور در دو بعد «ملی» و «بین‌المللی» مورد بررسی قرار گیرد. با این حال پیش از ورود به بحث، به‌منظور ارائۀ تصویری روشن‌تر از ابعاد مناقشه، لازم است توضیح مختصری دربارۀ موقعیت جغرافیایی رودخانۀ هیرمند و مرز مشترک آبی ایران و افغانستان ارائه شود.

به‌واسطهٔ عقیم ماندن روند ملت‌سازی در این کشور، حاکمان افغانستان در دهه‌های اخیر تلاش داشته‌اند از آب به‌عنوان ابزاری برای «هویت‌سازی» و ایجاد همبستگی ملی در برابر کشورهای پایین‌دست استفاده کنند

هیرمند از کجا می‌آید و به کجا می‌رود؟
رودخانۀ هیرمند از رشته‌کوه‌‌ بابا در امتداد ارتفاعات هندوکش در افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از طی مسیر ۱۰۵۰ کیلومتری وارد ایران می‌شود. آورد کل حوضۀ آبریز‌هیرمند ۹ میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال است که در این بین متوسط آورد رودخانه‌ٔ هیرمند در محل سد کجکی حدود شش میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده‌ است. رودخانۀ هیرمند به‌عنوان تغذیه‌کنندۀ «هامون‌ پوزک» (واقع در افغانستان)، «هامون‌ سابوری» (مشترک میان ایران و افغانستان) و «هامون‌هیرمند» (واقع در ایران) نقش کلیدی در حیات شرق ایران و افغانستان دارد. در یک روند طبیعی، سیلاب‌های رودخانۀ هیرمند پس از سرریز از پوزک و سابوری وارد هامون‌هیرمند می‌شود و به این ترتیب هامون‌ها تغذیه می‌شوند. پیش از افتتاح دو سد انحرافی «کمال‌خان» و «قلعه‌ افضل» در مرز ایران و افغانستان، رودخانۀ هیرمند پیش از ورود به ایران به دو شاخه تقسیم و به رودخانه‌های «پریان» و «سیستان» وارد می‌شد. رودخانهٔ پریان بعد از تغذیۀ هامون‌ پوزک و سابوری وارد هامون‌ِ هیرمند و رودخانهٔ سیستان، به‌طور مستقیم وارد چاه‌نیمه‌های واقع در سیستان ایران می‌شد. به این ترتیب با تغذیهٔ هامون‌ها و چاه‌نیمه‌ها حیات کل حوضه‌ٔ آبریز تأمین می‌شد.
ابعاد ملی مناقشۀ هیرمند
نگاه هویتی به آب در ادبیات عامیانهٔ افغانستان (نوکر باشی در بالادست، به از آنکه پادشاه باشی در پایین‌دست) و نیز ادبیات سیاستمداران این کشور حاکی از اهمیت آب برای جامعه و دولت در این کشور است. به‌واسطهٔ عقیم ماندن روند ملت‌سازی در این کشور، حاکمان افغانستان در دهه‌های اخیر تلاش داشته‌اند از آب به‌عنوان ابزاری برای «هویت‌سازی» و ایجاد همبستگی ملی در برابر کشورهای پایین‌دست استفاده کنند. به‌شکل مشخص «اشرف غنی» در دوران زمامداری خود تلاش کرد حول محور آب اقدام به هویت‌سازی و ایجاد همبستگی ملی در برابر همسایگان خود از جمله ایران کند. تأکید او بر «آب ما آبروی ماست و حفظ آبروی ما هدف ملی ماست» در راستای ایجاد یک «مای مشترک» با محوریت آب بود. علاوه‌براین به نظر می‌رسد پس از یک دوره‌ٔ طولانی جنگ و ناامنی، آب به محور اصلی توسعه در افغانستان تبدیل شده است و حاکمان آن تلاش دارند با وعدهٔ تأمین‌ رفاه و توسعه‌ٔ اقتصادی، از طریق ساخت کانال، بند و سدهای متعدد در حوضهٔ هیرمند به مهار آب‌های فرامرزی بپردازند.

ممانعت از ورود آب به ایران، علاوه‌بر افغانستان، بقای سرزمینی و امنیت ملی کشور را با خطرات جدی مواجه کرده است. طرف ایرانی در مذاکره با افغانستان باید توجه داشته باشد که «تأمین‌ حقابۀ محیط‌ زیستی» سیستان در کانون نیازهای آبی این منطقه قرار دارد

ابعاد بین‌المللی مناقشۀ هیرمند
افغانستان به‌عنوان کوتاه‌ترین مسیر اتصال آسیای‌مرکزی به آسیای‌جنوبی همواره محل رقابت‌ ابرقدرت‌ها بوده‌ است. با ورود به قرن بیستم اهمیت «مرزهای هیدرولوژیکی» افغانستان جایگزین مرزهای قومی شد. از آن زمان تاکنون قدرت‌های مختلف (آمریکا، اروپا، چین، هند و ترکیه) با سرمایه‌گذاری مالی و فنی در پروژه‌های آبی به‌دنبال گسترش نفوذ خود بر سیاست‌خارجی این کشور بوده‌اند. به‌عنوان‌ مثال، ترکیه با سرمایه‌گذاری‌های گسترده در زیرساخت‌های‌ آبی و ساخت نیروگاه‌های‌ برقابی در افغانستان، پشتیبانی همه‌جانبه‌ای از دولت اشرف غنی و امارت اسلامی داشته است. به‌گونه‌ای‌ که فازدوم «سد کجکی» در زمان جمهوریت افغانستان با حمایت ترکیه ساخته شد. به نظر می‌رسد ترکیه تلاش دارد در راستای پروژه‌ٔ نوعثمانی‌گری خود علاوه‌بر تقویت روابط‌ تجاری، سیاسی‌ و امنیتی با کشورهای آسیای‌میانه و جمهوری‌ آذربایجان، از طریق نفوذ در افغانستان نیز امنیت آبی، اقتصادی و سیاسی ایران را با چالش مواجه کند. بازیگر مهم دیگر هند است؛ در حالی‌که هندوستان از نظر ذخایر آبی وضعیت بحرانی دارد و مناقشات آبی فرامرزی بسیاری با همسایگان خود دارد، اقدام به تأمین‌ پروژهٔ ۳۰۰ میلیون دلاری ساخت «سد سلما» بر رودخانۀ هریرود کرده است. همچنین، این کشور در راستای جاه‌طلبی‌های هژمونیک خود در افغانستان در برابر پاکستان، برنامۀ ساخت بیش از ۶۰ سد دیگر در افغانستان را دنبال می‌کند.
پیامدهای مناقشۀ هیرمند برای ایران
ممانعت از ورود آب به ایران، علاوه‌بر افغانستان، بقای سرزمینی و امنیت ملی کشور را با خطرات جدی مواجه کرده است. طرف ایرانی در مذاکره با افغانستان باید توجه داشته باشد که «تأمین‌ حقابۀ محیط‌ زیستی» سیستان در کانون نیازهای آبی این منطقه قرار دارد. چرا که درصورت عدم‌ تأمین‌ حقابۀ محیط‌ زیستی، حجم گردوغباری که توسط «بادکندها» تولید می‌شود، کل سیستان را زیر خاک دفن می‌کند؛ مسئله‌ای که به‌معنای غیرقابل زیست‌ شدن بخش عمده‌ای از شرق کشور است. در سال‌های اخیر مقامات طالبان با تغییر مسیر رودخانۀ هیرمند به‌دنبال ایجاد ۴۹ هزارهکتار زمین‌های کشاورزی در منطقۀ «گودزره» و به‌دنبال آن کوچ خانوارهای پشتون به این منطقه (در همسایگی ایران) بوده‌اند. خالی از سکنه شدن سیستان و مجاورت با افغانستان ناامن و پشتون‌های تندرو به‌معنای شکل‌گیری چالش‌های امنیتی نوظهور برای کشور است.
نکتۀ قابل تأمل دیگر «کانال‌سازی‌های گسترده» افغانستان در حوضۀ آبریز هیرمند است. ویژگی کانال آبرسانی آن است که برخلاف سد، امکان دسترسی مستقیم مردم محلی به آب را فراهم می‌کند. نتیجۀ این اقدام آن است که در سال‌های آینده به‌واسطۀ حقی که برای مردم افغانستان از طریق دسترسی به آب کانال ایجاد می‌شود، مناقشه از سطح دولت ایران-دولت افغانستان به سطح دولت ایران-جامعۀ افغانستان کشیده می‌شود. بنابراین، در آینده‌ای نزدیک، هر گونه اقدام دولت ایران برای دریافت حقابۀ هیرمند به‌معنای مقابله با جامعۀ افغانستان تلقی می‌شود و با مقاومت جامعۀ محلی این کشور مواجه خواهد شد. مسئله‌ای که بر پیچیدگی مناقشۀ هیدروپلیتیکی دو کشور می‌افزاید.
در یک نگاه کلی می‌توان گفت در دهه‌های گذشته و به‌ویژه سال‌های اخیر افغان‌ها با کارشکنی، بهانه‌تراشی و بهره‌گیری از قدرت رسانه‌ها در حال خرید زمان برای پیشبرد سریع سدسازی و کانال‌سازی بر حوضۀ آبریز هیرمند بوده‌اند. این مسئله به‌ویژه از زمان روی‌ کار آمدن امارت‌ اسلامی شدت گرفته است. مسائلی همچون گرفتن ژست مذاکره با ایران در رسانه‌ها، بهانه‌تراشی دربارۀ تعیین میله‌های‌ مرزی و نقطۀ تحویل آب به ایران، ممانعت از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه آب‌سنجی «دهراوود» و بسیاری موارد دیگر نشان‌دهندۀ آن است که افغانستان با سوءاستفاده از انعطاف و مدارای مقامات ایرانی در حال خرید زمان برای تکمیل سازه‌های‌آبی خود است. متأسفانه دستگاه‌ دیپلماسی کشور به‌دلیل ضعف قدرت‌ رسانه‌ای خود، تاکنون نتوانسته است در سطح افکار عمومی داخلی و بین‌المللی این نکته را جا بیندازد که ساخت سازه‌های آبی در بالادست و ممانعت از بازدید از ایستگاه آب‌سنجی دهراوود توسط افغانستان، نقض صریح معاهدۀ هیرمند (۱۳۵۱) است. این درحالی‌است که افغان‌ها با گرفتن ژست مذاکره و انحراف افکار عمومی به مسائل کم‌اهمیت در این مناقشه در حال پیشبرد اهداف خود هستند.
اتخاذ یک «دیپلماسی عمومی پویا و کارآمد» ضرورتی غیرقابل‌ انکار در روابط ایران با افغانستان است. متأسفانه در دهه‌های اخیر وزارت نیرو به‌عنوان کمیسار عالی‌ آب در افغانستان، با نگاهی سنتی به دیپلماسی و تأکید صرف بر مذاکره، عملکرد موفقی در مسائل آبی ما با افغانستانی‌ها نداشته است. بنابراین، ضروری است ایران با استفادۀ حداکثری از ظرفیت‌های خود از جمله استفاده از گروه‌های فشار در مذاکره با طالبان، استفاده از مزیت‌های تجاری و ترانزیتی بندرچابهار، بهره‌گیری از ظرفیت دانشجویان افغانستانی محصل در دانشگاه‌های ایران و آگاهی‌بخشی به آنان دربارۀ بازی دو سر باخت خشک شدن هامون‌ها برای دو کشور و نیز استفاده از تیم رسانه‌ای قوی برای اقناع افکار عمومی داخلی و بین‌المللی دربارۀ نقض صریح معاهدۀ ۱۳۵۱ توسط افغانستان، مقامات این کشور را ملزم به رهاسازی حقابۀ سیستان و همکاری بر سر آب‌های فرامرزی دو کشور کند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر