پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چهره درخشان سید علی اکبر صنعتی

چهره درخشان سید علی اکبر صنعتی





۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۲۲:۵۷

چهره درخشان
سید علی اکبر صنعتی

بخش 31
پرورشگاه صنعتی کرمان که به همت حاج اکبر صنعتی در سال 1295 تاسیس شده، بزرگانی را در دامان خود پرورده است. یکی از این بزرگان«سیدعلی اکبر صنعتی» است. سید علی اکبر صنعتی نقاش و مجسمه ساز معروف ایران است. کتاب«چهره های درخشان» نوشته حبیب یوسف زاده به روایت زندگی این هنرمند شهیر پرداخته است؛
[ مجسمه های ساخته دست سید علی اکبر توسط عده ای نادان و هوچی شکسته می شود…]
تصمیم گرفتم در این ایام که پیری ناتوانم کرده؛ زور بازو و میل و رغبت ساختن آن همه مجسمه شکسته و از میان رفته را ندارم و شور و حال بازآفرینی تابلوهای پاره شده در من مرده است، با مدد از عکس هایی که روزگاری خودم از مجسمه ها برداشته ام، حتی اگر شده است با کمک موم، مجسمه هایی در ابعاد و اندازه هایی کوچک بسازم. عکس تابلوها را هم به پسرهایم بدهم تا عیناً از روی آن کپی بردارند. می خواستم، این بار مجسمه ها و تابلوهای از بین رفته نمایشگاه راه آهن را در اتاق کوچک و تاریک خانه ام برپا کنم.» استاد اهل تسلیم و شکست نبود. تنها ساقه بی ریشه خار است که با وزش بادی ملایم از جا کنده می شود. نخل های ریشه دار حتی اگر از شدت طوفان سرشاخه هایشان برخاک مالیده شود، باز قد راست می کنند و می ایستند. قطره قطره اشک هایی که در تمام عمر از چشم هایش چکیده بود در دلش دریایی پدید آورده بود که هیچ آفتاب سوزانی قادر به خشک کردن آن نبود. هر مصیبت و رویداد و سختی تنها موجب پدید آمدن ابرهایی تازه می شد تا بار دیگر ببارد و به دنیای او طراوت و شادابی ببخشد.
گاهی که دلش از تنهایی و تاریکی می گرفت، ساعتی را به قدم زدن به حاشیه تاریک خیابان پشت خانه اش می گذراند. در این قدم زدن ها با خودش خلوت می کرد ومرغ خیالش را به گذشته ها و سرزمین های آرزوهای آینده اش پرواز می داد. «…شبی بود مثل همه شب ها خیابان تاریک بود و خلوت. من در حاشیه خیابان غرق عوالم همیشگی ام قدم می زدم که یکباره نفهمیدم بر من چه گذشت. همین قدر یادم هست با فرود ضربه ای سخت بر پهلویم نقش بر زمین شدم. یک اتومبیل به سرعت آمده بود به طرف من. راننده در تاریکی شب حضور مرا تشخیص نداده بود و ناغافل به من برخورد کرده بود. باز هم خدا اجرش بدهد راننده را که با انصاف بود و انسان. همان لحظات برخورد تن زخم دیده و سرشکسته و پرخون مرا تحویل یکی از بیمارستان های شهر داده بود. شب و فردای آن روز را در بیهوشی در بیمارستان به سر برده بودم. وقتی هم به هوش آمدم به سختی شماره تلفن خانه را به کارکنان بیمارستان دادم تا خانواده ام را از حادثه باخبر سازند.
تصادف سختی بود تا آن جا که چندان امیدی به زنده ماندن من نمی رفت. اما اجل مهلت داد. خواست خدا بود که چند صباحی دیگر در این دنیا ماندگار باشم.
بعد از دو ماه بستری بودن در بیمارستان و مداوا سرانجام مرا مرخص کردند. رنجور و خسته و شکسته آمدم خانه. حسابی جان و روحم دگرگون شده بود. نه میل کشیدن تابلو داشتم، نه حوصله اندیشیدن به گذشته و حال و آینده.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

مرگ‌های تکراری

ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جان‌باخته‌اند

مرگ‌های تکراری

نگاه‌‌های منتظر به معدن فروریخته

گفت‌وگوی «پیام ما» با بستگان کارگران مفقودشدۀ معدن شازند اراک

نگاه‌‌های منتظر به معدن فروریخته

صدای جمهور آمد

چهاردهمین انتخابات ریاست‌جمهوری با مشارکت ۴۰ درصدی برگزار شد

صدای جمهور آمد

واکاوی مسئلهٔ اقدام به خودکشی درمانگران

در نشست علمی «خودکشی درمانگران: نگاهی بین‌رشته‌ای» صورت گرفت

واکاوی مسئلهٔ اقدام به خودکشی درمانگران

معمای آتشفشان «تفتان»

کارشناسان و مسئولان در مورد احتمال همیشگی فوران تفتان اتفاق‌نظر دارند

معمای آتشفشان «تفتان»

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه می‌کنند

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوری‌های نوین در صنایع خلاق

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

مسافران قطار مرگ

گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر می‌اندازند

مسافران قطار مرگ

چتر سیاه بر آسمان اهواز

دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد

چتر سیاه بر آسمان اهواز

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر