پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | لحظاتی با فروید

لحظاتی با فروید





۸ اسفند ۱۳۹۴، ۲۲:۲۷

لحظاتی با فروید

نجمه سعیدی- زیگموند فروید پدر روان کاوی شناخته شد. نظام روان کاوی او اولین نظریه رسمی شخصیت بوده است. و هنوز هم بسیار مشهور است. تعداد زیادی از نظریه های شخصیت بعد از فروید مطرح شد که از کار او اقتباس شده یا گسترش آن بودند. او در سال 1856 به دنیا آمده و در سن 83 سالگی (1939) به دلیل بیماری سرطان، چشم از جهان فرو بست.
این که فرصتی پیدا شده است که زیگموند فروید را ببینم و ایشان این فرصت را به من داد که دقایقی در حضورشان سپری کنم، مرا بسیار خوشبخت کرده است و تمام تلاش خود را خواهم کرد که در این کوتاه فرصت او را بهتر بشناسم
در که باز شد همان طور که تصور می کردم مردی خوش لباس و ظاهراً بسیار منظم، به داخل قدم گذاشت با کمال احترام به او سلام دادم.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشته اید با کمال احترام می خواهم خود را برای آنان که با شما آشنا نیستند معرفی کنید.
من زیگموند فروید هستم که در ششم ماه مه سال 1856 در شهر فریبرگ، مورادی (جمهوری چک) به دنیا آمده ام که البته باید بگم که این شهر میدان استالین خود را به نام من تغییر داد و من آن جا میدانی به نام خود دارم، البته خانه ی ما هم در این شهر تبدیل به موزه شده است.
حالا که اسم از خانه به میان آمد در مورد خانواده ی خود بیشتر برای ما بگویید
از من اجازه خواست که سیگار برگش را روشن کند بعد اینگونه جواب من را داد. پدر من یک تاجر ناموفق پشم بود به دلیل ورشکستگی ما مجبور شدیم به اینجا یعنی وین بیاییم، وقتی من به دنیا آمده آمدم پدرم 40 ساله و مادرم 20 ساله بود پدرم مردی جدی و به شدت منضبطی بود. اگه واقعیت را بخواهید من پدرم را زیاد دوست نداشتم اما باید بگویم که عاشق مادر بودم من فرزند محبوب مادر بودم، مردی که محبوب بی چون و چرای مادرش باشد در طول زندگی یک فاتح خواهد بود، در خانواده ما هشت فرزند وجود داشت که البته رابطه ی چندان دوستانه ای با آنها نداشتم.
من شنیدم که شما ابتدا به پیشه پزشکی روی آوردید در این باره برایمان بگویید
من در مدرسه شاگرد بسیار موفقی بودم در دبیرستان چند زبان را یاد گرفتم، اما واقعاً در آن زمان نمی دانستم که چه حرفه ای را باید دنبال کنم اما دربین چند حرفه ای که دروین به روی یهودی ها گشوده شده بود پزشکی را انتخاب کردم، من علاقه ای به این رشته نداشتم اما معتقد بودم که مطالعات پزشکی به حرفه ای در پژوهش علمی منجر خواهد شد که ممکن است مرا مشهور کند، مدرک پزشکی خود را از دانشگاه وین گرفتم و تحقیقات فیزیولوژیکی هم در مورد نخاع شوکی ماهی انجام دادم که مورد توجه قرار گرفت البته باید بگم که من در سال 1881 طبابت را به عنوان متخصص اعصاب بالینی شروع کردم
– نظریه شخصیت شما شاخه ها و زیر مجموعه های زیادی دارد، یکی از مباحث بسیار گسترده و تاثیرگذار آن بحث غرایز است می خواهم در این باره از زبان خود برایمان بگویید.
از نظر من غرایز عناصر اصلی شخصیت هستند نیروهای برانگیزنده ای که رفتار را سوق می دهند و جهت آن را تعیین می کنند من معتقد هستم که همیشه انسان مقدار خاصی از تنش غریزی را تجربه می کنیم و باید همواره برای کاهش دادن آن اقدام کنیم.
– شما تقسیم بندی و نام گذاری های خاصی برای غرایز داشته اید اگر ممکن است در مورد این دسته بندی ها برایمان حرف بزنید.
غرایز را می توان به دو دسته تقسیم کرد 1- غرایز زندگی 2- غرایز مرگ. غرایز زندگی با ارضاء کردن نیاز به غذا آب هوا و میل جنسی به هدف بقای گونه و فرد خدمت می کنند غرایز زندگی به سمت رشد و نمو گرایش دارند. من غرایز مرگ را ویران گر می دانم این بدیعی است که تمام موجودات زنده، زوال یافته و می می میرند من معتقدم انسان ها میل ناهشیاری به مردن دارند مثل پرخاشگری که یکی از مولفه های غرایز مرگ است.
– احساس می کردم دهانش خشک شده است، به سمت لیوان آب می روم و آن را پر می کنم و به سمت فروید می گیرم، سری تکان می دهد و لیوان را می پذیرد و کمی می نوشد اما هم چنان به سختی سخن می گوید
شما یکی از بزرگترین نظریه پردازان شخصیت هستید و معتقد بودید که شخصیت انسانی سطوح مختلفی دارد، آیا درست می گویم؟
بله، از نظر شخصیت آدمی به 3 سطح تقسیم می شود هشیار نیمه هشیار و ناهشیار
این نام گذاری بسیار جالبی است اما راستش را بخواهید برای ما کمی کنگ است لطفا برایمان توضیح بدهید
فروید پک محکمی به سیگار زد و لبخندی زد و این چنین شروع کرد. سطح هشیار تمام احساس ها و تجربیاتی را شامل میشودکه ما در لحظه از آن آگاهیم مثل حس گرسنگی که من الان دارم یا آگاهی از سگی که در همسایگی ما واق واق می کند اما این بخش بسیار کوچکی از شخصیت ماست، ببینید اگر ما ذهن را شبیه کوه یخ بدانیم هشیار قسمت بالایی سطح آب است، فقط نوک کوه یخ .بزرگترین قسمت و اصلی ترین که از نظر من ناهشیار است زیر آب است که مخزن غرایز است و من فکر می کنم همان امیالی است که رفتار ما را هدایت می کند.
بین این دو سطح نیمه هشیار وجود دارد که مخزن خاطرات، ادراک ها و افکاری که فوراً به صورت هشیار از آن آگاه نیستیم مثل فکر کردن به دوستی که دیشب با آن شام خوردید
اگر بخواهید در انتهای مصاحبه در مورد یکی از مولفه های نظریه خود توضیح بدهید که تاکید بیشتری بر آن دارشته اید کدام را انتخاب می‌کنید؟
بی شک اضطراب را، من اضطراب را جز مهم نظریه شخصیت خود می دانم و تاکید می کنم که اضطراب اساس ایجاد رفتارهای روان رنجور و روان پریش است.
اضطراب برای دوره ای که ما زندگی می کنیم واژه ای بسیار آشناتر از دوران شما است، اما برایم جذاب است که دیدگاه خود را برایمان در این رابطه بگویید.
من معتقدم می توان اضطراب را به سه نوع تقسیم کرد 1- اضطراب واقعی و ملموس زندگی است مثل ترس از حیوانات وحشی یا ترس از حرکت سریع ماشینی که از کنار می گذرد و تا وقتی تهدید وجود داشته باشد این اضطراب هم وجود خواهد داشت و بعد از رفع تهدید خود به خود از بین می رود. اضطراب مفید و لازم است اما دو نوع اضطراب دیگری برای سلامت روانی آدمی مشکل زا هستند.2- اضطراب روان رنجور ریشه در کودکی دارد حاصل تعارض بین ارضا غریزی و واقعیت است و از یک ترس ناشی از تنبیه به وجود می آید و 3- اضطراب اخلاقی، ترس از وجدان است که همیشه ترس و احساس گناه را به وجود خواهد آورد و کارایی و سلامت روانی فرد را تحدید خواهد کرد .
با توجه به شرایط جسمانی فروید من هم مضطرب شده بودم و او هم چنان به سیگار پک می زد، از او پرسیدم ذهن و روان آدمی چگونه با این اضطراب ها برخورد می کند.
ببینید اضطراب خبر می دهد که خطر قریب الوقوعی یا تهدیدی برای انسان به وجود آمده است که با هر دلیلی امکان ایجاد آن است. و من باور دارم که ذهن برای مقابله و در امان ماندن از این اضطراب دست به مکانیزم های دفاعی می زند.
– مکانیزم های دفاعی، من فکر می کنم این یک مفهوم کلی و بسیار پیچیده است خودتان برایمان آن را قابل فهم تر کنید. مکانیزم های دفاعی زیادی وجود دارد که در بیشتر مواقع از چند تا از آنها به صورت هم زمان استفاده می شود که مقداری هم بین آنها هم پوشی وجود دارد که برای دفاع از اضطراب از آنها استفاده می شود این مکانیزم ها انکار یا تحریف واقعیت هستند و معمولاً به صورت ناهشیار اعمال می شوند یعنی با هدف و قصد نخواهند بود تعداد زیادی مکانیزم وجود دارد مثل سرکوبی- انکار- واکنش وارونه و… که توضیح و تفسیر آنها در این فرصت از توان من خارج است اما توضیح کامل آنها در کتاب های من وجود دارد
البته، فقط می خواهم در انتها برای ما از سلامت خود، از بیماری ای که گرفتارش شده یاد بگویید صورت فروید زیر دود سیگارش به سختی قابل دیدن بود پک دیگری به سیگار زد و با لبخند تلخی جواب داد. ممنون که نگران من هستید من دچار سرطان سقف دهان شده ام و تاکنون 33 عمل جراجی برای خلاص شدن از این بیماری انجام داده ام اما هیچ سودی ندارد بیماری مرا به شدت ضعیف کرده است و همواره درد می کشم البته شاید باید مصرف سیگار را کم کنم من روزی 20 سیگار برگ می کشم و پزشکان این را دلیل سرطانم می دانند.
با سپاس فراوان از شما که با توجه به شرایط جسمانی خود این وقت گران بها را به ما دادید.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *