پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | از طرح یک میلیارد نهال تقدس‌زدایی کنیم

این روزها همه جا سخن از پروژه کاشت میلیاردی نهال است

از طرح یک میلیارد نهال تقدس‌زدایی کنیم

درباره مباحث فنی کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال، که بارها از سوی کارشناسان بیان شده است یا استدلال‌­های غیر‌منسجم مدیران سازمان در توجیه نهال‌کاری، اظهار نظر نمی‌کنم





از طرح یک میلیارد نهال تقدس‌زدایی کنیم

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱:۰۰

این روزها همه جا سخن از پروژه کاشت میلیاردی نهال است. درباره مباحث فنی کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال، که بارها از سوی کارشناسان بیان شده است یا استدلال‌­های غیر‌منسجم مدیران سازمان در توجیه نهال‌کاری، اظهار نظر نمی‌کنم. باید یادآوری کنم که این موضوع به تهدیدی برای حفاظت از منابع طبیعی کشور تبدیل شده است که در صورت تداوم وضع موجود، می‌­تواند پیامدهای غیر‌قابل‌جبرانی را برای منابع طبیعی کشور در پی داشته باشد. سازمان منابع طبیعی بدون توجه به اولویت‌های مربوط به عرصه­‌های طبیعی، تمام انرژی، وقت و نیروی انسانی خود را صرف پروژه‌ای کرده است که پیش‌نیازهای لازم پیش از ورود به فاز اجرایی، و همچنین اقدامات لازم برای گام پس از اجرا آن مبهم است. منتشر نشدن مطالعات مقدماتی، نامشخص بودن چگونگی مکان‌یابی محل کاشت و شنیده­‌ها در مورد سند پشتیبان، باعث نقد جدی به شتابزدگی سازمان در اجرای این پروژه است. از دیدگاه وظایف سازمانی، رسالت اصلی سازمان، حفاظت و احیا در اولویت اول و سپس گسترش و بهره‌­برداری در گام­‌های بعدی است.
حفاظت از جنگل‌­ها در وهله نخست نیازمند رفع عوامل متعدد تخریب همچون چرای بی‌رویه دام، تغییر کاربری، آتش‌سوزی و قاچاق است. کاشت نهال با تداوم این عوامل نتیجه‌­ای در بر نخواهد داشت و فقط می‌­تواند منبع تولید خوراک برای تخریب‌­های آتی باشد. این اقدام حتی نمی‌تواند یک اقدام احیایی باشد، زیرا بخشی از این پروژه معطوف به توسعه فضای سبز و کاشت درختان مثمر است که نه اقدامی احیایی برای جنگل و نه در حیطه وظایف یا حداقل اولویت‌­های سازمان منابع طبیعی است. کاشت درختان مثمر بیش از آنکه رسالت سازمان منابع طبیعی باشد، وظیفه بخش باغبانی وزارتخانه است. توسعه فضای سبز شهری نیز متولی جدی‌تر از سازمان جنگل‌­ها دارد. از سوی دیگر، مشکلاتی همچون تداوم رهاشدگی هیرکانی، خطر آتش‌سوزی شدید در جنگل های زاگرس پس از بارندگی‌های گسترده و وضعیت مراتع و پروژه‌های آبخیز­داری، همگی در سایه این پروژه به فراموشی سپرده شده­‌اند.
برنامه‌های لازم برای آمادگی شروع فصل آتش‌سوزی در زاگرس، به دلیل بسیج تمام امکانات برای کاشت نهال، به فراموشی سپرده شده است. در کنار گم کردن اولویت‌های اجرایی، ایجاد فضای بسته در بخش اجرا و بازوی علمی پروژه، روزنه امکان اصلاح‌ در روند اجرایی نیز هر روز بسته‌تر می‌شود. تهدید نیروهای میدانی سازمان جنگل­‌ها توسط مدیران ارشد برای حمایت صرف و هشدار سلب مسئولیت، حتی با ابلاغ دستی، تذکر به روسای مراکز تحقیقات برای حمایت بدون پرسشگری و گاهی تهدید تلویحی و عمومی منتقدان، شانس اصلاح و در نتیجه موفقیت نسبی این پروژه را به حداقل می‌رساند. لازم است سازمان منابع طبیعی با بازگشت به اولویت‌­های خود، حفاظت و احیا را مبتنی بر برنامه­‌های مدون پیگیری کند. نجات هیرکانی از رهاشدگی ناشی از نبود طرح و همچنین تدوین برنامه­‌های حفاظتی برای تابستان داغ زاگرس، بیش از کاشت نهال اولویت دارند. همچنین لازم است از تقدس‌بخشی به یک پروژه اجتناب شود تا ‌فضای لازم برای نقد از طرف بخش‌­های اجرا، پژوهش و دانشگاه مهیا شود. این امر می‌تواند اندک شانس موفقیت نسبی این پروژه را افزایش دهد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *