پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تکثیر در اسارت کافی نیست!

سال‌ها پیش، کمپینی با عنوان «یوز تا ابد»، هشدار انقراض یوزپلنگ آسیایی را داد

تکثیر در اسارت کافی نیست!

این شاید آخرین اقدام عملی جدی در این منطقه بود که برد خبری پیدا کرد و موثر واقع شد





تکثیر در اسارت کافی نیست!

۱۴ اسفند ۱۴۰۱، ۹:۴۸

سال‌ها پیش، کمپینی با عنوان «یوز تا ابد»، هشدار انقراض یوزپلنگ آسیایی را داد و پشت مردم ایران را لرزاند و اتحادی ساخت تا به همت هدیه تهرانی، اقدامی شود و حیات وحش پارک ملی خارتوران، از آغل‌های گوسفندی خالی شود. این شاید آخرین اقدام عملی جدی در این منطقه بود که برد خبری پیدا کرد و موثر واقع شد. طولی نکشید که در اوج امیدواری، پروژه بین‌المللی حفاظت از یوز آسیایی، با دستگیری فعالان محیط زیست به حالت تعلیق در آمد و دوربین‌گذاری‌ها برای پایش مناطق به مشکل خورد. در نهایت طول کشید تا بار دیگر مسئله زیستگاه‌ها و البته پروژه تکثیر یوزپلنگ آسیایی در اسارت صحبت شود و ماجرا از «کوشکی» به «پیروز» برسد. سرشماری‌های اداره محیط زیست و فیلم‌های دوربین‌های تله‌ای در مناطق چهارگانه محیط زیست، نشان می‌دهد که خانواده‌های دیگری از یوزپلنگ‌های آسیایی مشغول به زندگی هستند اما این بازماندگان، باید بدون دخالت مستقیم انسان، مورد مراقبت قرار بگیرند؛ زیستگاه یوز و سایر موجودات حیات وحش، باید مناسب‌سازی و امن شود، یا اگر تا امروز بکر مانده، باید مانع دخالت و تخریب‌های انسانی در آنها شد.
هرچند سازمان حفاظت محیط زیست تمرکز را از حفظ زیستگاه برداشته و آنطور که در خبرها پیداست سیاست حفظ گونه‌های رو به انقراض در اسارت را در پیش گرفته اما نباید فراموش کرد، گونه‌های وحشی در اولین تماس با تیمارگر خود، دیگر اهلی هستند و امیدی برای بقای حیات وحش به حساب نمی‌آیند. چنانکه پیروز عزیز مردم ایران هم هرچند که وجنات یک یوزپلنگ آسیایی را داشت، اما گربه‌ای خانگی می‌نمود که متاسفانه اطمینانی به حفظ روحیه شکارچی او و تاب آوری‌اش در محیط زیست وحشی نبود و با این حساب، بی‌تعارف و رودربایستی، همه موارد دیگر مثل ایران، دلبر، کوشکی و دیگران، اعضای حیات وحش نیستند. اما این نکته ظریف، نباید بر ناامیدی ما صحه بگذارد چرا که هنوز هم آن بیرون، بارقه‌های امیدی برای حفظ یوز و دیگر جانداران وحشی هست، اگر همتی برای این مهم باقی مانده باشد.
مقارنه روز جهانی حیات وحش و روزهای حسرت خوردن برای «پیروز»، یوز ده ماهه «ایران»، فرصتی شد تا بعد از مدت‌ها، دست به قلم شده و به عنوان خبرنگار سابقی که شیفته دشت و کوهستان است و دل داده حیوانات خارق‌العاده این زیستگاه، گره از دل باز کنم و به یاد معضلات مشابه مناطق چهارگانه محیط زیست ایران بگویم: «متاسفانه، اوضاع حیات وحش در ایران خراب است و قصد پیشگیری از ادامه خرابی را هم نداریم!» در حال حاضر، یکی از بلایای جدی به جان حیات وحش متکی به کوهستان در ایران، معدن است؛ انفالی که ظاهرا قرار است منافع کشور و مردم را تامین کند اما با خام‌فروشی، راندمان کم تولید و ورود بخش خصوصی به معاملات پر سود آن، تنها زخم دردناکش بر پیکر کشور و محیط زیست به جا می‌ماند. در سال‌های اخیر، بسیاری از مناطق چهارگانه محیط زیست، با پوشش جانوری خاص و زبانزد، علاوه بر آنکه از تیغ برّان معادن مصون نمانده بلکه میزبان آسیب‌هایی چون جاده‌کشی، جابجایی‌های معدنی، شکار نگهبانان و کارمندان معادن هم بوده‌اند.
اکنون یکی از مشکلات اصلی ذخیره‌گاه زیست کره توران و تهدیدات میاندشت و بسیاری از مناطق دیگر محیط زیستی ایران، معادنی است که با حضورشان در حواشی محدوده ثبت شده، علاوه بر تخریب سطح قابل توجهی از بستر قابل تردد حیوانات وحشی و طعمه‌های آنها، پای عناصر مخرب دیگر چون صداهای مزاحم، جاده و به تبع آن شکار و تصادفات جاده‌ای و آلاینده‌های محیطی را هم به این منطقه باز کرده است. معضل دیگر مناطق محیط زیستی ایران و به ویژه توران که در حال حاضر، امید بزرگ حفظ یوزپلنگ آسیایی است، چرای خارج از کنترل شتر و گله‌هایی است که منابع آبی و علوفه مناطق را مصرف می‌کنند و هم دست با خشکسالی، طعم‌های شکار حیات وحش را، با مشکل منابع غذایی مواجه می‌کند. حضور سگ‌های گله هم مشکلی دیگر است؛ آنها برای نگهبانی، با خویی درنده تربیت شده‌اند و بدون نظارت اصولی سازمان‌های مسئول، خوراک حیوانات شکارچی را از زنجیره غذایی طبیعی، شکار می‌کنند. برخی این گروه از سگ‌ها را با سگ‌های پیر و فرتوت شهری، خواسته یا ناخواسته، اشتباه گرفته و به جای مقابله با گله‌ها و سگ‌های گله، آدرس‌های اشتباهی به جامعه و نهادهای مسئول می‌دهند و فرصت ترمیم و بازپروری حیات وحش را تلف می‌کنند. از طرفی، سازمان محیط زیست ایران که متولی مساحتی نزدیک به ۱۲ درصد از کل کشور، تحت عنوان مناطق چهارگانه محیط زیستی است، نیروی انسانی و ابزار و تجهیزات کمی برای پایش این مناطق در اختیار دارد. بنا بر گزارشات موجود، حداقل ۱۰ برابر تعداد فعلی، محیط‌بان لازم است تا با شناخت و اشراف بر حیات وحش بومی، در مدیریت هوشمندانه مناطق حاضر شوند. این معضلات چنان جدی و با اهمیت هستند که تکرار مرثیه خشکسالی و کمبود آب و علوفه، بیماری‌های واگیردار و اقسام دیگر معضلات طبیعی در مناطق محیط زیستی، قابل مطرح کردن نیست و هدف، از یادآوری همین نکات حاصل می‌شود؛ حیات وحش ایران مانند مَشک سوراخی شده که حتی اگر با سرعت کمی آب از دست می‌دهد اما با سرعت کم و به مقدار کمی هم، آب به آن اضافه می‌شود!
باید بپذیریم که پروژه تکثیر یوز و انواع دیگر جانداران وحشی در اسارت، یک پروژه ناکافی برای حفظ حیات وحش جذاب و ضروری ایران است، پروژه‌ای که شاید لازم باشد اما بدون توجه ویژه به مناطق، فایده درخوری ندارد و هزینه آن، علاوه بر هدررفت مبالغ زیاد منابع مالی، اتلاف مقدار قابل توجهی امید و سرمایه‌های معنوی هم بوده و لازم است تا پیش از خالی شدن کامل این «مشک» و از دست رفتن جانوران باقی مانده در حیات وحش خسته ایران، حفره‌های اصلی این منبع ترمیم شود.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *