پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سکوت پرسروصدای چند سیاستمدار شاخص

«پیام ما» نوع مواجهه روسای جمهوری پیشین با اعتراضات ماه‌های گذشته را بررسی می‌کند

سکوت پرسروصدای چند سیاستمدار شاخص

گاهی سکوت و انفعال یک سیاستمدار نیز خبرساز می‌شود





سکوت پرسروصدای چند سیاستمدار شاخص

۱۱ دی ۱۴۰۱، ۸:۳۴

این تنها قول و فعل سیاستمداران نیست که سیاست‌ورزی آنان را شکل می‌دهد و گاهی سکوت و انفعال یک سیاستمدار نیز خبرساز می‌شود و حتی می‌تواند همچون نوعی کنش سیاسی، تاثیرگذار باشد. هرچند این قاعده نانوشته لزوماً در مورد تمامی سیاستمداران مصداق ندارد و معمولاً آن سیاستمدارانی از چنین نفوذی در فضای سیاسی-رسانه‌ای جامعه برخوردارند که پیشینه و کارنامه‌ای درخور داشته باشند و علاوه‌بر آن، سیاستمدارانی باشند با سابقه فعالیت در سطوح ارشد. بجز اینها البته دست‌کم یه شرط دیگر نیز لازم است تا سکوت یک سیاستمدار با ویژگی‌هایی که اشاره شد، مورد توجه افکار عمومی و رسانه‌ها قرار گیرد و ناظران و تحلیلگران سیاسی، این سکوت را به‌نحوی حائز معنایی خاص ارزیابی کنند؛ شرطی که نه به آن سیاستمداران و پیشینه و کارنامه و سطح و جایگاه‌شان در جهان سیاست، بلکه مشخصاً به جهان سیاست مربوط است و آن‌چه در فضای عمومی و سیاسی جامعه می‌گذرد. به بیان دیگر، وقتی پرهیز خودخواسته یا ناخواسته و ناگزیر این سیاستمداران، مورد توجه قرار می‌گیرد و معنادار می‌شود که فضای حاکم بر جامعه، متفاوت از شرایط معمول باشد و رویدادی خاص در فضای سیاسی یا تحرک و جنبشی در سطح جامعه، ورود این چهره‌های شاخص سیاسی به بحثی که در فضای عمومی درگرفته را بطلبد و سکوت این سیاستمداران را به تبدیل به مسئله کند. شرایطی شبیه به آن‌چه هم‌اکنون نیز به‌نحوی با آن مواجهیم و همین باعث شده سکوت برخی نخبگان سیاسی، به‌ویژه چند رئیس‌جمهوری پیشین کشور، زیر ذره‌بین افکار عمومی و اصحاب رسانه قرار گیرد.

فرزند ارشد ایت‌الله هاشمی رفسنجانی با تاکید بر لزوم «جذب حداکثری و دفع حداقلی» گفت: متاسفانه امروزه دامنه دفع نه‌تنها ملی مذهبی‌ها و روشنفکران، بلکه اصلاح‌طلبان و میانه‌روها را نیز شامل شده و حتی به عقلای اصولگرا نیز رسیده است

هفته پایانی شهریورماه امسال بود که جان باختن مهسا امینی، دختر 22 ساله اهل سقز استان کردستان، در حالی که در بازداشت گشت ارشاد بود، موجی از اعتراضات را در کشور به راه انداخت. در چنین شرایطی اما به‌خصوص سه رئیس‌ پیشین کشور و همچنین برخی از دیگر نیروهای شاخص سیاسی همچون رئیس سه دوره پیشین مجلس، برخلاف آن‌چه ظاهراً جامعه و افکار عمومی انتظار داشت و دارد، فعال نبودند. هرچند میزان فعالیت آنان یا به بیان دقیق‌تر چند و چون سکوت‌شان، مشابه یکدیگر نبوده و این تفاوت‌های هرچند جزئی در نوع برخورد آنان با این اعتراضات، به موضوع بحث افکار عمومی و ناظران سیاسی تبدیل شده است.
بحثی درباره نوع مواجهه سید محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی و البته علی لاریجانی با اعتراضات سه، چهار ماه گذشته، در حالی که افکار عمومی از سه نفر نخست به‌عنوان سه رئیس‌جمهوری پیشین مملکت و از نفر چهارم به‌عنوان سیاستمداری که پیش از واگذاری کرسی ریاست مجلس به محمدباقر قالیباف، برای سه دوره متوالی رئیس مجلس شورای اسلامی بود، انتظار کنشی موثرتر داشت و در نتیجه هر کدام را از زاویه‌ای به خاطر سکوت نسبی‌شان مورد انتقاد قرار داد. به‌ویژه آن‌که به دلایل گوناگون نمی‌شد سکوت و پرهیز آنان از ورود به بحث داغ روز کشور را دارای معنایی ضمنی و غیرمستقیم برداشت کرد و در نتیجه اغلب ناظران به این باور رسیدند که هیچ‌یک از این چهار نفر، وظیفه‌ای را که به‌عنوان منتخبان ملت در سال‌ها و دهه‌های گذشته، بر دوش دارند، بجا نیاورده‌اند. حال آن‌که سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی به‌نسبت فعال‌تر و علی لاریجانی و به‌خصوص محمود احمدی‌نژاد کاملاً منفعل عمل کرده‌اند. چنان‌که خاتمی تنها فردی بود که به‌طور صریح و علنی به درگذشت مهسا امینی واکنش نشان داد و ۲۵ شهریورماه پس از اعلام رسمی خبر درگذشت این دختر جوان، در توییتی این خبر را «فاجعه‌ای ناگوار» توصیف کرد که به تعبیر او، «درد آن تا مغز استخوان را می‌سوزاند.» رئیس‌جمهوری دولت اصلاحات همچنین در همان پیام توییتری دیدگاهش را درباره بحث «حجاب اجباری» که با مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، به‌عنوان یکی از موضوعات محوری اعتراضات به بحث روز تبدیل شده بود، بازگو کرد؛ «آیا این فاجعه و رویدادهای پرتکرار مشابه آن کافی نیست که برای خدا، برای آبروی اسلام و رعایت انتظارات به‌حق مردم و حال بدی که در تنگناهای معیشتی و مواجهه با انواع فسادهای ویرانگر و ناکارآمدی‌ها دارند از این شیوه و رفتارهای خلاف قانون، منطق و شرع دست برداشته شود و بیش از این زمینه مشوه شدن چهره اسلام و نظام را فراهم نیاورند و با پدیدآورندگان این حوادث برخورد مناسب صورت گیرد؟!» اما پس از آن و در حالی که اعتراضات در ماه‌های بعد ادامه می‌یافت، دیگر خبر چندانی از او و بیان دیدگاه‌هایش نبود تا هر چه پیش آمدیم، بیشتر و بیشتر مورد انتقاد قرار گیرد. خاتمی البته کاملاً هم در سکوت فرو نرفت و وقتی حدود دو ماه بعد، ادامه اعتراضات با سالروز گرامیداشت روز دانشجو همزمان شد، در پیامی که نیمه آذرماه خطاب به دانشجویان صادر کرد، به بیان نکاتی توام با توصیه و هشدار به حکومت و البته معترضان، بار دیگر خبرساز شد.
محمود احمدی‌نژاد اما حتی به همین میزان هم واکنش نداشت و در تمام این مدت، طوری در سکوت فرو رفته که بیراه نیست اگر بگوییم آن‌چه اساساً این بحث را این‌چنین در فضای عمومی داغ کرده، همین رفتار اوست. سکوتی که به‌ویژه به این دلیل بیشتر مورد توجه و البته انتقاد قرار گرفت که او اتفاقاً در این چند سال گذشته به‌مراتب پرکارتر و پرسروصداتر از خاتمی، روحانی و لاریجانی بوده است. سکوتی که اخیراً صدای برخی یاران روزهای ریاست‌جمهوری و منتقدان روزهای پس از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را نیز درآورده و در یکی از این واکنش‌های رسانه‌ای که از سوی مشاور رسانه‌ای پیشین احمدی‌نژاد شاهد بودیم، عبدالرضا داوری گفته که «او ترجیح داده در این برهه زمانی، نه مواضع ساختارشکنانه گذشته خود را تکرار کند و نه همچون یک چهره سیاسی وفادار، به رخدادهای اخیر واکنش نشان دهد.» او که مدعی شده در این مدت «حتی برخی دیدارهای مردمی احمدی‌نژاد نیز به‌دلایل نامعلوم لغو شده»، به وب‌سایت اقتصادنیوز گفته «حضور احمدی‌نژاد در مجمع تشخیص باعث می‌شود در کمیسیون‌ها شرکت کند و صاحب‌منصبان را ببیند و بولتن‌ها به دستش برسد و به همین دلیل برایش امری حیاتی است.» داوری که معتقد است «نوع سیاست‌ورزی احمدی‌نژاد، سیاست‌ورزی اقتضایی است» و «به‌جای موضع‌گیری بر اساس مبانی نظری و چارچوب‌های سیاسی‌اش، به فضا نگاه می‌کند و مختصات خودش را در فضا به نحوی تعریف می‌کند که منافعش تامین شود»، گفته است: «نمی‌توان توقع داشت که اگر احمدی‌نژاد در یک دوره‌ای در اعتراضات موضع‌گیری داشت الزاما بر اساس یک نقشه راه باشد.»
اما وضعیت روحانی نه‌تنها با احمدی‌نژاد، بلکه با خاتمی نیز متفاوت است. او سالروز رحلت حضرت فاطمه (س) را بهانه‌ای قرار داد تا بار دیگر در یکی از آن سلسله‌نشست‌هایی که با اعضای دولتش برگزار می‌کند، به صحبت درباره زنان و حقوق و مسائل این گروه بزرگ اجتماعی بپردازد. روحانی در این نشست گفته است: «جمهوریت، اسلامیت و ایران، سه پایه اصلی انقلاب هستند؛ برای اینکه بخواهیم اسلام حفظ شود، باید جمهوریت را زنده نگه داریم. اگر جمهوریت از دست برود، اسلام صدمه می‌خورد و اگر این دو دچار آسیب شوند، ایران ضربه خواهد خورد.» روحانی با طرح پرسش‌هایی از جمله این‌که «آیا امروز وحدت حفظ شده یا شکاف در جامعه ایجاد شده؟»، گفته «ما باید به همه مردم ایران احترام بگذاریم و همه را جذب کنیم. تلاش ما این بود که اگر کسی معاند است، به تدریج تبدیل به مخالف شود و مخالف را تبدیل به موافق کنیم. الان چه می‌شود؟ موافق را کم‌کم می‌کنیم مخالف و مخالف می‌شود معاند.»
همین مواضع و مواضعی از این دست که اتفاقاً بیش از آن‌که مورد استقبال شهروندان معترض قرار گیرد، با انتقاد آنان به‌دلیل آن‌چه «محافظه‌کاری ناضرور» عنوان شد، مواجه شده اما هجمه‌هایی شدید را علیه او در پی داشته است. هجمه‌هایی که در آخرین نمونه، همین دیروز از سوی یکی از مشاوران رئیس کنونی مجلس صورت گرفت. آن‌جا که سید محمود رضوی در توییتی نوشت: «می‌توان فرزند سرخه در استان سمنان بود اما پررو مثل سنگ پای قزوین بود! یک نفر به آقای روحانی یادآور شود، شما و دولت تبخیر امید بانی وضع موجود و مسبب کاهش مشارکت در دو انتخابات گذشته هستید، بهتر است کماکان سکوت پیشه کنید تا اتوی محاسن مبارک به هم نخورد!» هجمه‌هایی که شاید بتوان آنها را از جمله دلایلی دانست که گاهی باعث می‌شود سیاستمداران شاخص، حتی اگر تمایل به کنش و فعالیت داشته باشند، ترجیح دهند که گوشه‌ای نظاره‌گر اوضاع ساکت بمانند. جالب آن‌که روز گذشته فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری فقید سال‌های پس از جنگ تحمیلی نیز در گفت‌وگویی با ایسنا و در حاشیه صحبت از ویژگی‌های اخلاقی سردار سلیمانی، اینکه این سردار شهید «خود را سرباز و مدافع همه مردم با هر گرایشی می‌دید»، دلیلی دانسته که «مردم با گرایش‌های گوناگون به مراسم تشییع‌اش رفتند.» محسن هاشمی که با ابراز تاسف نسبت‌به این‌که «در دهه‌های اخیر به‌صورت مداوم گروه‌هایی از قطار انقلاب پیاده و از صحنه سیاسی و مدیریتی حذف می‌شوند و غیرخودی تلقی می‌گردند»، گفته «در حالیکه نگرش حاج قاسم همانگونه که رهبری در سال ۱۳۸۸ تصریح کردند، بر جذب حداکثری و دفع حداقلی بود اما متاسفانه امروزه دامنه دفع نه‌تنها ملی مذهبی‌ها و روشنفکران، بلکه اصلاح‌طلبان و میانه‌روها را نیز شامل شده و حتی به عقلای اصولگرا نیز رسیده و این دقیقا عکس نگاه حاج قاسم بود.» حال آن‌که رئیس پیشین شورای شهر تهران، نیاز امروز ایران را «ترمیم شکاف‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی» می‌داند. شکاف‌هایی که به باور او، «اعتراضات اخیر نیز برخاسته از آن است.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *