جوابیه علی عمارلویی، مسئول سابق کلینیک حیات وحش پارک پردیسان و ایمان معماریان، دامپزشک، به «پیام ما »
یک برگ مدرک مستند از ادعاهای خلاف واقع ارائه نشده است
۶ مرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰
توضیح پیام ما: گفتوگوهای تحلیلی روزنامه «پیام ما» با محمدصادق فرهادینیا و بهرنگ اکرامی درباره پروژه «تکثیر در اسارت یوز» واکنش علی عمارلویی و ایمان معماریان دو تن دیگر از کارشناسان این حوزه را در پی داشته است. از همین رو جوابیهای بلند را برای انتشار به روزنامه فرستادهاند. «پیام ما» به عنوان رسانه تخصصی حوزه توسعه پایدار میکوشد به مسایل محیط زیست ایران نگاهی تحلیلی داشته باشد. از همینرو از انعکاس همه نگاههای کارشناسی استقبال میکنیم اما در عین حال حفظ مسئولیت و جایگاه پرسشگری را نیز برای خود به عنوان رسانه لازم میدانیم. در چارچوب همین سیاست و برابر قانون مطبوعات پاسخ آقایان عمارلویی و معماریان پیش روی مخاطبان گرامی قرار دارد. فقط ذکر این نکته ضروری است که در چند قسمت از متن جوابیه از آقای علی رنجبران همکار ما به عنوان «نویسنده مقالات» یاد شده و ایشان مورد خطاب و عتاب قرار گرفتهاند. لازم به توضیح است آقای رنجبران در مقام روزنامهنگار و مصاحبهکننده با کارشناسان به گفتوگو نشستهاند و یادداشت و مقاله ننوشتهاند! وظیفه مصاحبهکننده هم روشن است؛ طرح پرسش دقیق و صریح. اگر کارشناسان دیگری از جمله جناب عمارلویی هم امکان گفتوگو را فراهم کنند ما برای انتشار دیدگاههای ایشان آمادهایم.
با احترام به استحضار میرساند در شماره 2329 مورخ 14 تیرماه سال 1401 و شماره 2312 مورخ 25 خرداد سال 1401 سه مطلب به ترتیب با عناوین «تکثیر یا حفاظت نداریم تکثیر و حفاظت ضروری است»، «علیرغم همه جوسازیها موفق شدیم» و «پردیسان ایراد دارد، میشود جای بهتری درست کرد» به قلم جناب آقای علی رنجبران درج گردیده که مبتنی بر بیان انواع فرضیات نادرست و اتهامات به شکل نقل مستقیم بوده است. مقتضی است بر اساس قانون مطبوعات و به منظور روشن شدن اذهان عمومی متن ذیل عینا در همان صفحه اول روزنامه «پیام ما» به چاپ برسد و همچنین در صفحه اینستاگرام روزنامه «پیام ما» هم بازنشر شود.
آقای محمدصادق فرهادینیا در گفتوگو با علی رنجبران در حالی جفتگیری یوزها را در پردیسان تهران یک شوخی و فاقد مدرک خوانده که ایشان هیچگونه تخصصی در حوزه دامپزشکی ندارد
1- کلینیک تخصصی حیات وحش پارک پردیسان تهران از خرداد سال 99 در عمل تعطیل شده و مجموعه جایگزین کنونی به هیچ وجه عملکرد پیشین را ندارد و دستاندرکاران هم به طور کامل تغییر کردهاند. جای تعجب دارد که خبرنگار پیام ما چگونه از ایرادات این کلینیک و تبدیل آن به جای بهتر سخن میگوید در حالی که در زمان فعالیت رسمی این مجموعه ایشان حتی یک بار هم در این مرکز حضور نداشتهاند. چنانچه تمایل به مطالعه گزارشها و اطلاعات رسمی بازپروری حیوانات درشت جثه داشتند؛ میتوانستند و البته شایستهتر بود که در زمان فعالیت رسمی این مجموعه در آن حضور یافته و نسبت به موارد و ابهامات مدنظرشان پرسش میکردند. لازم به ذکر است که هماکنون تمامی دفاتر، صورتجلسات رهاسازیها و… در کلینیک پردیسان در اختیار دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست است و اگر تمایلی به تورق این اسناد وجود دارد؛ نویسنده محترم باید به دفتر حیات وحش مراجعه کنند.
2- در گزارش «علیرغم همه جوسازیها موفق شدیم» آقای دکتر بهرنگ اکرامی عنوان کردهاند که اطلاعاتی در مورد تکثیر در اسارت یوز در پردیسان در اختیار دارند که نشان میدهد اشتباهات بسیاری در این مرکز رخ داده است. ایشان به مواردی مانند بارها هورمونتراپی، کاهش توانایی باروری دلبر و درمانهایی با ایرادات فاحش و تاکید خانم ایمکه لودرز بر عدم تحرک اسپرمهای کوشکی اشاره کردهاند؛ حال آنکه نه آقای دکتر بهرنگ اکرامی و نه روزنامه پیام ما، حتی یک برگ مدرک مستند از این ادعاهای خلاف واقع را ارائه نکرده و در ادامه گزارش هم صرفا بر این ادعاهای واهی پافشاری کردهاند.
هورمونتراپی تنها یکبار و برای القای فحلی (با حضور تیم پردیسان و دکتر ایمکه لودرز) صورت گرفت و این کار بر اساس پروتکلی بوده که توسط موسسه GEOlifes در اختیار سازمان محیط زیست هم قرار گرفته و پس از آن لقاح مصنوعی برای دلبر انجام شد؛ حال اگر تیم تکثیر توران به آن دسترسی ندارد، دلیل دیگری بر اهمالکاری این تیم است. تاکید میشود که هیچ بار دیگری استفاده از هورمون توسط تیم پردیسان انجام نشده و عبارت بارها هورمونتراپی دروغ و کذب محض است.
در عین حال باید تاکید کرد که خانم ایمکه لودرز در زمان فعالیت کلینیک پردیسان گزارشهایی مستند و مکتوب ارائه کرده و مجموعه این مدارک نه تنها در اختیار دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست بلکه در اختیار اصحاب رسانه هم قرار گرفته است. در مورد کیفیت اسپرم کوشکی توضیحات اشتباهی داده شده و مشخص نیست که هدف از بیان این مطالب کذب چیست! از کوشکی دوبار اسپرمگیری شده و دفعه دوم کیفیت اسپرم نسبت به دفعه اول افت کرده بود که با توجه به افزایش وزن کوشکی اعلام شد که ممکن است بتوان با کاهش وزن، کیفیت اسپرم را اصلاح کرد اما در هر دو بار کماکان کوشکی به عنوان یک فرد بارور شناخته شده و اسپرمها هم ذخیره شده است. بار دوم از اسپرم کوشکی برای لقاح مصنوعی هم استفاده شد و هماکنون به تایید آقای مهندس رجبعلی کارگر نمونههای اسپرم در دفتر پروژه یوز هستند. بدیهی است که این قبیل اتهامزنیهای کذب و بدون مدرک مستند صرفا با هدف بدنامی دستاندرکاران پیشین کلینیک حیات وحش پارک پردیسان و ایمان معماریان، دامپزشک حیات وحش بوده و لذا اگر این رویه کماکان ادامه داشته باشد، نامبردگان از حق شکایت رسمی خود نیز استفاده خواهند کرد.
3-آقای بهرنگ اکرامی در این مصاحبه گفتهاند که «اما دیدید که ما موفق شدیم و کاری که سالها در پردیسان برای آن تلاش ناموفق شده بود را انجام دادیم.» اگر قرار است که جفتگیری را در یوزها ملاک موفقیت قلمداد کنیم که جفتگیری هم در پردیسان (بین کوشکی و دلبر) و هم در توران اتفاق افتاده؛ سقط دلبر موضوع جداگانهای است اما مرگ دو توله ایران را به طور قطع نمیتوان دلیل بر موفقیت تلقی کرد. این در حالی است که اگر تکثیر در اسارت پردیسان ناموفق بوده، صرفا به این دلیل بوده که ما تنها حضور دو یوز (کوشکی و دلبر) را در این مجموعه داشتهایم و این ذخایر ارزشمند ژنتیکی در عمل در توران کنار گذاشته شدهاند! لازم به ذکر است که پروژه تکثیر در اسارت سمنان در طی عملیاتی غیرشفاف که اکثر رسانههای کشور هم آن را پوشش دادند، یک یوز نر را آنهم از تنها زیستگاه زادآور حذف کرد!
4- نباید فراموش کرد که در برهه کنونی نگهداری از تنها بازمانده یوز منسوب به ایران را نیز تیم پیشین پردیسان که اتفاقا به زعم مصاحبهشوندگان ناموفق بوده، بیش از 60 روز است که برعهده دارد. پرسش اینجاست که دلیل انتخاب مجدد تیم پردیسان ناکامیهای گذشته بوده یا عدم صلاحیت و عدم توانایی تیم فعلی در مدیریت سادهترین مرحله از کار باعث مرگ دو توله و انتقال یک توله به تهران شده است؟
5- آقای بهرنگ اکرامی در حالی به کارنامه سرشار از ابهام و تناقض منتقدان پروژه تکثیر در اسارت توران اشاره کرده و روزنامه پیام ما هم این صحبتها را منتشر کرده که اسامی و سمتهای تخصصی منتقدان به این پروژه غیرشفاف در روزنامههای رسمی کشور موجود است. (جهت یادآوری نامه 24 استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست پیرامون اقدامات کارشناسی نشده و غیرشفاف سازمان حفاظت محیط زیست در مورد یوزپلنگ آسیایی مرور شود. http://www.iew.ir/1399/03/13/61641)
6- در مصاحبه دیگری با عنوان «تکثیر یا حفاظت نداریم تکثیر و حفاظت ضروری است» نوشته علی رنجبران و مصاحبه با آقای محمدصادق فرهادینیا از عدم دستاورد پردیسان و استفاده از یوزها صرفا به عنوان مدل عکاسی یاد شده. این در حالی است که مدارک و مستندات کار بر روی تنها یوزهای آسیایی در اسارت پردیسان بارها در رسانهها منتشر شده و از آن جمله میتوان به نخستین مورد اسپرمگیری از تنها یوزپلنگ آسیایی در اسارت (کوشکی) در آبان سال 96 توسط شخص دکتر ایمکه لودرز که یکی از بهترین دامپزشکان حیاتوحش بالاخص در زمینه باروری گونههای سختبارور هستند؛ اشاره کرد. این نمونه همان زمان در اختیار دفتر پروژه یوزپلنگ آسیایی قرار گرفت و نگهداری از آن هم به عهده دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست بوده است و از این بابت کوچکترین مسئولیتی را تیم کلینیک پردیسان برعهده نداشته است.
7- آقای محمدصادق فرهادینیا در همین مقاله به مقایسه دو زمین و ساخت یک ساختمان چهار طبقه اشاره کرده و ماجرای اختلافات مربوط به طرفداران تکثیر یوز در پردیسان و توران را هم مشابه آن عنوان کردهاند؛ این در حالی است که محمدصادق فرهادینیا فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد انگلستان و همکارانش در مقالهای که با عنوان «مدیریت برونزیستگاهی تضمینی در برابر انقراض پستانداران درشت جثه در دنیای متغیر کنونی» در مجله زیستشناسی حفاظت (Conservation Biology) چاپ کردهاند؛ مینویسند برنامههای مدیریت برون زیستگاهی هنوز ضعیف و غیریکپارچه هستند و لذا دشوار است که بتوان ارزیابی کرد به عنوان یک برنامه عمل حفاظتی چقدر موفقیتآمیز هستند!
با وجود تلاش بیپایان برای اثبات این صحبت که جفتگیری فیروز یوز نر غالب توران با ایران یک موفقیت بوده و ختم به زادآوری شده؛ باید خاطرنشان کرد که فیروز توانایی جفتگیری طبیعی خود را در توران نشان داده و همین مساله یک تفاوت اصلی فیروز با کوشکی است که تعمدا نادیده گرفته میشود! چرا که کوشکی و دلبر یوزهای در اسارت بودهاند و پیش از پردیسان سابقه جفتگیری نداشتهاند. در ضمن اگر قرار است که جفتگیری را در یوزها ملاک موفقیت قلمداد کنیم که جفتگیری هم در پردیسان (بین کوشکی و دلبر) هم در توران اتفاق افتاده اما سقط دلبر موضوع جداگانهای است.
پرسش اینجاست که آقای فرهادینیا چگونه از ساخت بدون برنامه یک ساختمان 4 طبقه آنهم به شکل غیراستاندارد که بعد از مرگ توله دوم ویران شد؛ دفاع میکنند؟ بدیهی است که زنده ماندن توله یوز سوم به هیچ وجه ارتباطی با صلاحیت و مدیریت تیم توران ندارد بلکه تنها دلیل زنده نگه داشتن این حیوان تا امروز نتیجه تلاشهای شبانهروزی تیمی است که اتفاقا تیم پردیسان هم جزء اصلی آن است.
8- آقای محمدصادق فرهادینیا در گفتوگو با علی رنجبران در حالی جفتگیری یوزها را در پردیسان تهران یک شوخی و فاقد مدرک خوانده که ایشان هیچگونه تخصصی در حوزه دامپزشکی ندارد. ضمن اینکه چندان عجیب هم نیست که برای اثبات پروژه غیرشفاف تکثیر در اسارت توران که تازه بعد از 3 سال مسئولیت مشاوره دهی به آن را پذیرفته است، امروز مدارک و اسنادی مانند سونوگرافی رحم دلبر را بعد از سقط که اتفاقا در دفتر حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست موجود است؛ زیر سوال میبرد!
9- محمدصادق فرهادینیا در ادامه این بخش از صحبتها میگوید: «یا مثلا، به استناد حرفهای دکتر کالدول سالانه نباید بیش از 2 بار یوز را بیهوش کرد.»
اول اینکه ایشان هیچ گونه رفرنسی جز حرفهای دکتر کالدول ارائه نکردهاند که در مورد یوز تعداد بیهوشی مجاز در سال چند بار است! دوم اینکه بیهوشی برای دلبر به دلیل بیماری انجام شده و این بیماری اگر در گربهسان دیگری اتفاق میافتاد یا باعث مرگ یا از دست دادن رحم و تخمدانها میشد اما در مورد دلبر پروسه درمانی طی شده و دلیل بیهوشی هم این پروسه درمانی بوده نه بازی و تفریح! لذا چارهای نبوده و امروز دلبر زنده است اما متاسفانه عدم تخصص و ادعاهای کذب این دستاورد را هم نادیده میگیرد.
نکته قابل تعمق دیگر این است که آقای دکتر پیتر کالدول موضوع بیش از 2 بار بیهوشی در سال را در پارک ملی توران، سمنان مطرح کردهاند اما پرسش این است که این صحبتهای دکتر پیتر کالدول در کدام رسانه رسمی منتشر شده است؟ آقای فرهادینیا که در ایران حضور ندارند؛ پس چگونه است که ایشان از این بخش صحبت مطلع هستند اما از بخش مهمتر صحبتهای دکتر کالدول که گفتهاند: «باید توجه داشته باشید که من طرفدار زندهگیری یوزپلنگها از طبیعت و بردن آنها به شرایط پرورش در اسارت نیستم. تکثیر یوزپلنگها در طبیعت و محیط طبیعی آنها خیلی سادهتر از گرفتنشان از طبیعت و سعی در تکثیر آنها در اسارت است.»؛ بیاطلاع هستند؟ دلیل پرهیز آقای فرهادینیا از نقل این بخش از صحبتهای آقای دکتر کالدول چیست؟!
جالبتر اینکه آقای دکتر بهرنگ اکرامی هم در مصاحبه خود میگویند: «شایعاتی بر سر زبان افتاد که ایران توانایی باروری را از دست داده و بعد هم با تقطیع و جعل صحبتهای آقای دکتر کالدول گفتند ایشان گفته ایران نیاز به سزارین نداشت که به هیچ عنوان صحت ندارد.» چطور است که این صحبتهای جعل و تقطیع شده آقای دکتر کالدول در رسانههای رسمی منتشر نشده و چطور است که تیم تکثیر در اسارت سمنان هم تاکنون جسارت نداشته این صحبتها را به طور کامل منتشر کند اما میآیند و جسته و گریخته تنها بخشهایی را نقل میکنند که به نفع پروژه تکثیر سمنان است؟
10- در ادامه این مقاله به بارها سرکشی، بیهوشی و تجویز دارو برای یوزها در پردیسان اشاره شده؛ اما به جای اینکه این رویکرد مثبت که اتفاقا متضمن سلامتی یوزهای در اسارت بوده، مورد تشویق قرار گیرد؛ از دید مشاور پروژه تکثیر در اسارت توران به زیر سوال رفته. این در حالی است که توله اول ایران به تایید آقای علی رنجبران در مقاله 25 خردادماه، در آشپزخانه آنهم در حالی که صدای دو توله دیگر از دور به گوش میرسد، کالبدگشایی شده و در مورد جایگاه تولهها هم سایت مربوطه یک اتاق بیشتر نداشته است!
مرگ توله دوم و انتقال توله سوم به تهران نشان داد که کلیه این موارد بالاخص امکانات لازم در محل نگهداری تولهها چقدر حائز اهمیت هستند. پرسش اینجاست که آیا اگر دستگاه سونوگرافی در محل میبود، خیلی سریع انسداد روده توله دوم تشخیص داده نمیشد؟ بدیهی است که چون آن منطقه تجهیزات و امکانات ندارد؛ تولهها هم از یکسری رسیدگیهای تخصصی به طور کامل محروم بودهاند. امکاناتی که همه برای توله سوم در تهران استفاده شده و توله اول و دوم از آنها محروم بودهاند.
11- جالب است که آقای فرهادینیا به اتکاء به نظرات تخصصی از جمله نظرات دکتر پیتر کالدول اشاره کردهاند؛ اما نه ایشان به عنوان مشاور این پروژه و نه آقای دکتر بهرنگ اکرامی تاکنون حتی یک برگ سند مکتوب از صحبتهای دکتر پیتر کالدول منتشر نکردهاند. حال آنکه ما به دلیل بازدیدهای چندین روزه دکتر کالدول از توله یوز سوم، فایلهای صوتی در اختیار داریم که در آنها نکات ظریف و حائز اهمیتی وجود دارد.
12- آقای علی رنجبران نویسنده این مقالات ابتدا مسئله انالاپریل را مطرح کرده و گفتند که این دارو، تاثیر احتمالی بر سقط جنین دارد که اما این مساله را تکذیب کردیم و اتفاقا دامپزشکان مستقل هم پاسخهای دندانشکنی داده و اکنون مشخص است که هدف از بیان این موضوع صرفا به زیر پرسش بردن تیم پردیسان بوده است. الان بار دیگر موضوع هورمون را مطرح میکنند که به تفصیل تشریح شد. به هر حال هدف مشخص است؛ القای موفقیت یک طرح غیرشفاف و پرابهام به خواننده!
13- در خاتمه یادآور میشود که آقای محمدصادق فرهادینیا در حالی هزینههای نگهداری یوزها در توران و تهران را مقایسه کردهاند که تا به امروز هیچ گونه شفافیت مالی از جانب مسئولان تکثیر پروژه توران نه در بخش هزینههای فنسکشی، نه در بخش قراردادها و… وجود نداشته است اما در مقابل کلیه مسایل مالی پروژه تهران شفاف پیش روی منتقدان قرار دارد.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
هوای تهران در همه روزهای فروردین مطلوب بود
سیزده سال پیش از فاجعهٔ انفجار نیروگاه اتمی، ژاپن فاضلاب آلوده به رادیواکتیو را به اقیانوس میریزد
نگرانیهای بهجا مانده از «فوکوشیما»
مراقب رهاسازی ماهی قرمز و سبزه عید باشیم
تعهد کاهش ۵۰ درصدی میزان آلودگی در پارس جنوبی تا شهریور ۱۴۰۳
هوای تهران در شرایط «قابل قبول»
رییس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به تشکیل گارگروه مشترک ایران و ارمنستان مطرح کرد:
آلودگی رودخانه ارس به زودی برطرف میشود
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
رئیس سازمان محیط زیست خبر داد:
تشکیل ۳ کارگروه مشترک با ارمنستان برای آلودگی رود ارس
هوای تهران دوباره آلوده میشود
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به آلودگی رودخانه ارس
دادستانی به آلودگیهای محیطزیستی کشورهای همسایه ورود کند
نظر کاربران
مهسا خراسانی
آقایان دکتر اکرامی و فرهادی در پرونده نکهداری توله ها کوتاهی کرده و از افراد با تجربه به عنوان همکار ممانعت شده آقای شهرداری و آقای معماریان و همواره با پست و استوریای غیر ضروری از طرف سایت توران تلاش برای تخریب شخص شهرداری پ تلاشهایشان شده و به طور قاطع شاهد شکست پروژه تکثیر اسارت در توران بودیم به دلیل منیت بالای افراد در سایت توران از افراد حاذق دعوت به عمل نیامد و تمام کارها در هاله ای از ابهام است و باپروژه تکثیر در اسارت یوزها بصورت پرونده شخصی نگاه شد و خودخواهانه در دعوت به موقع دکتر آفریقایی کوتاهی به عمل آمد در حالی که طرح تکثیر یک پروژه ملی است نه ملک خصوصی، که به صورت شخصی برخورد شود و نتایج آن هم قابل توجه است با شکست مواجه شد بعد کسی که جانسوزانه خالصانه جان در راه گذاشت در برابر پخش عکسش ممانعت به عمل آمد زمانی بود که پروژه تا خرتناق زیر سوال است و مدام ضربتی بابت اسم انتخاب شده از طرف سرپرست و تیم تصمیم گیرنده مورد آزار روحی و روانی قرار گرفت مخاطبان را مورد حمله و چالش قرار گرفتند.امیدوارم قدردان زحمات گرانقدر جناب شهرداری بود یا کماکان از حمله های بی پایه جلوگیری شود با تشکر.
تبلیغات
وب گردی
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید