جای خالی توسعه محله در شهر تهران
محله کجاست؟
امروز اینکه یک نفر در کدام محله شهر زندگی میکند خیلی تابع گروه اجتماعی نیست و بیشتر تابع تواناییهای اقتصادی است
۸ دی ۱۴۰۰، ۰:۳۳
واژه تکرارشونده، آشنا و مشترک در میان ساکنان یک شهر و مدیران آن واژه «محله» است. آنقدر آشنا و تکرارشده که کمتر کسی از خودش میپرسد «محله کجاست؟» تجربه به من نشان داده است که اتفاقاً آن جایی که بهنظر میرسد یک توافق کلی و بدون نقص وجود دارد، همیشه پیچیدگیهایی وجود دارد که کشف آنها هم جذاب است هم ناامیدکننده.
محلهها تا پیش از توسعه شتابان شهرها و تبدیل شدنشان به کلانشهر محدودهای آشنا برای ساکنانِ شهر بودند. محدودههایی که توافقهای نسبی و روشنی در مورد مرزهای آن وجود داشت. اگر من خودم را ساکن محلهای میدانستم قریب به یقین ساکنان دیگر شهر هم آن را تایید میکردند. این توافق دو صورت مهم و مشخص داشت: مرزهای کالبدی و مرزهای هویتی. در مرزهای کالبدی، توافقی نسبی وجود داشت که از فلان خیابان تا بهمان میدان محله ماست، این مرزهای کالبدی عموماً مشخصکننده و اساساً منطبق بر مرزهای هویتی هم بود. یعنی اهالی فلان محله شهر با مشخصههای بارزی شناخته میشدند که میتوانستند آن را به مثابه هویتی مشترک با بقیه ساکنان در میان بگذارند و بر اساس آن ارتباط برقرار کنند یا به آن تکیه کنند. این مرزهای هویتی هم خود منطبق بر طبقه اقتصادی، گروه شغلی و سبک زندگی بود.
رشد بسیار سریع شهرهایی مانند تهران، اول از همه ساختار جمعیتی شهر را به هم ریخت، رشد در برخی گروههای اجتماعی و کاستهشدن از گروههای دیگر. گروههای اجتماعی دیگر به آسانی قبل متمایز و قابل شناسایی نبودند. توسعه کالبدی مرزهای محلهها را بازتر کرد و بعضا از معنا انداخت و سر آخر مداخلات توسعهای بدون توجه به مرزهای هویتی محله آنها را از شکل انداخت و تکه پاره کرد.
در نتیجه امروز گرچه شهر در تلاش است تا نام محله را حفظ کند اما واقعیت این است که دیگر از شکل محلههایی که در خاطره مشترک ساکنانِ شهر است خبری نیست. در محله قبلی ارتباط نزدیک و قدرتمندی میان ساکنان برقرار بود، خاطرات مشترک و مهمتر از آن منافع مشترکی محله را زنده و معنادار نگاه میداشت.
امروز اما اساساً ساکنان شهرهای بزرگ عمدتا در پی ارتباط قوی یا روزمره با همسایگان خود نیستند. اینکه یک نفر در کدام محله شهر زندگی میکند خیلی تابع گروه اجتماعی نیست و بیشتر تابع تواناییهای اقتصادی است و درصد بالای مستاجران در شهر منجر به درصد بالای ساکنان شناور در محلات شده است که یک سال در این محله هستند و سال دیگر در محلهای دیگر.
در نتیجه آنچه امروز محله نامیده میشود ممکن است تداعیهایی از خاطرات گذشته ساکنان را داشته باشد اما جز در موارد معدودی نسبتی با آن ندارد. مرزبندی رسمی محله که برای مدیریت شهری تهران معتبر است، محلههایی را نامگذاری کرده و به رسمیت میشناسد که در حد قابل توجهی برای ساکنان بیمعناست یا با آن موافق نیستند. جمعیت محلهها گاه از یک شهرستان هم بیشتر است و تنوع جمعیتی محلهها هرگونه یکسانسازی هویتی را غیرممکن میکند.
محله ممکن است برای برخی نوستالژیهای دوستداشتنی داشته باشد اما برای بسیاری دیگر شکلی دستوپاگیر از روابط اجتماعی است. ممکن است حمایت اجتماعی محلهای برای برخی دوستداشتنی باشد اما بسیاری از نظارت اجتماعی حاصل از آن رویگردان هستند.
میزان و نوع حضور در محلات هم یکسان نیست. ساکنان ممکن است ساعتهای طولانی را در بخش دیگری از شهر بگذرانند و محل سکونت تنها استراحتگاه آنها باشد. تورم شدید اقتصادی در حوزه مسکن هم این التقاط اجتماعی را بهویژه در محلات جنوبیتر و فرودستتر بیشتر کرده است.
در نتیجه اگر مرزهای رسمی مدیریت شهری را در مورد محله بپذیریم باید قبول کنیم که از رویاها و نوستالژیهای گذشته خود در ارتباط با محله دست برداریم. این محلات شهری امروز، نه بازتاب آنها هستند و نه اساسا میتوانند باشند و نه مطلوب است که باشند.
اگر همچنان مرزهای هویتی و شکل زیست شهری گذشته برایمان مطلوب باشد باید هر چند کوچه و میدانگاه در شهر را یک محله بدانیم «تخمین این است که در این صورت تهران به جای ۳۵۳ محله، صاحب حدود ۲۳۰۰ محله میشود» اما حتی در این صورت آیا شکل زندگیِ شهری را هم میتوانیم به گذشته بازگردانیم؟ پاسخ دادن به این سوال چندان هم راحت نیست. محلههای جدید را که صاحب آن مرزهای هویتی نیستند چه کنیم؟
از سوی دیگر اگر به توسعه محلهمحور یا اجتماعمحور در شهرهای بزرگ اعتقاد داشته باشیم که من دارم، نیاز داریم فضاهای جغرافیایی ویژهای را هم بهطور رسمی و هم بهطور ضمنی توسط ساکنان به رسمیت بشناسیم.
پاسخ من به این پیچیدگی به رسمیت شناختن شکلی کاربردی از تقسیمبندی کالبدی در شهرهای بزرگ و دستشدن از رویای محلههای گذشته است. چه این نوستالژی حتی اگر جذاب باشد، دیگر امکانپذیر نیست و حتی اگر امکانپذیر باشد با قدرتبخشی به اجتماعات محلهای یا سازمانیابیهای اجتماعی غیررسمی در محله امکان دارد. بنابراین گام اول طراحی مرزهای رسمی محله در شهر، با نگاه به زمینههای کاربردی نظیر نگهداشت شهر، تسهیم بودجه، امکان طراحی پروژههای مداخلهای و نظایر آن است. تنها در این صورت است که مرزهای هویتی اگر امکان بروز داشته باشند خود بهخود ایجاد شده و تقویت میشوند.
در ابهام شدید امروز حول واژه و کاربرد «محله» اتفاقی که نمیافتد همان توسعه محله است.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
«پیام ما» در گفتوگو با یک کارشناس حوزهٔ پرندگان وضعیت یک گونهٔ شکاری را بررسی کرد
وضعیت مبهم «بالابان»
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
دستگیری یک شکارچی گراز در طالقان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
سازمان دامپزشکی اعلام کرد:
خبر برگشت میگوی پرورشی بوشهر از کشور چین صحت ندارد
جوابیه سازمان شیلات ایران به گزارش «پیام ما»؛
هیچ محموله صادراتی میگو از استان بوشهر برگشت نخورده است
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
کشمکش بین ارگانهای دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد
مداخلهٔ بینتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید