گفتوگوی «پیام ما» با علیرضا دلالزاده پژوهشگر آب در اصفهان
هشدارهای ما را کسی نشنید
علاوه بر تالاب گاوخونی، تالاب دامنه در فریدن و تالاب شور در گلپایگان را هم داشت که هر دو در دهه 60 خشک شدند در اصفهان 3600 چاه داریم که بخشی از آنها برای نهادهای عمومی و دولتی است و برای آبیاری فضای سبز استفاده میشود
۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰:۰۰
ضلع شمالی پل خواجو، حدود دو هفته است که میزبان کشاورزان اصفهانی است. آنها به دل رود خشک زدهاند و میپرسند حقابه کشاورزیشان کجاست؟ اما نه خشکی زایندهرود جدید است و نه اعتراض کشاورزان و دامداران و دیگر مردم. با این حال در تمام دو دهه گذشته چیز چندانی نصیب این رود نشده و از سویی استفاده از آبهای زیرزمینی برای کشاورزی هم به یکی از انتقادات موجود در کشور بدل شده است. همین هم دلیلی است که علیرضا دلالزاده، کارشناس ارشد سازههای هیدرولیکی و پژوهشگری که پروژههای بسیاری را با آب منطقهای اصفهان انجام داده به «پیام ما» بگوید که این مشکل چندوجهی است و باید اراده درستی برای حل آن پیدا شود. او میگوید اوایل سال 95 در جلسه ارائه نتایج یکی از مطالعاتش به وزیر راه و شهرسازی، استاندار و معاون عمرانی درباره فرونشست زمین هشداری جدی داده اما در پاسخ به او گفتند که موضوع تحت کنترل سازمان زمینشناسی است و تلویحا گفتند تشویش اذهان نکند. او به آنها گفت اسناد این بررسیها را نشان دهند، اما این کار را نکردند و حالا با دشتهای تشنه و دو تالاب خشک شده و رودی تشنه رو در رو هستیم. مشکلاتی که بحرانی شدهاند و وضعیت قرمز را نشان میدهند.
آقای دلالزاده، این چندمین بار در سالهای اخیر است که کشاورزان از مشکل کمآبی گلهمندند و میگویند حقابه آنها داده نشده و میپرسند چرا زایندهرود خشک است. نگاه شما به مسئله آب کشاورزی در اصفهان چیست؟
اولین نکته این است که بدانیم رودخانه زایندهرود هرچند حالا خشک است اما در سالیان گذشته هم رودی دائمی و پرآب نبوده و حتی در بعضی از فصول بر اساس اسناد موجود و روایت قدیمیها و حتی آمار سالهای قبل از احداث سد، آب باریکهای در آن جاری بوده است. بعد از دانستن این نکته باید به مسئله کشاورزی در اقلیم اصفهان بپردازیم؛ بر اساس طومار شیخبهایی که به آن هم بسیار استناد میشود، برای شرق اصفهان که آن زمان گندمکار بودند، از نیمه آبان تا آخر آبان تمام آب رودخانه را رها میکردند و بعد هم از نیمه خردادماه تا آخر خرداد تمام آب را به شرق میرساندند تا در تیرماه محصول برداشت شود. بعد از آن هم در تابستان رودخانه معمولا بسیار کمآب شده است. اما حالا در شرق اصفهان برنجکاری میشود که مناسب این منطقه نیست. البته در منطقه لنجان برنجکاری از قدیم بوده. حالا کشاورزان به این وضعیت معترضند و البته به درستی هم معترضند. چرا که در مواقع لازم مطابق حقابه، آب رودخانه در اختیارشان نیست. در حقیقت سیاستگذاری در این سالها منطقه را به این سمت کشانده. این سیاستهای اشتباه بود که سبک زندگی و توقعات ما بر مبنای توسعه آب محور کشاند و سازگاری با طبیعت و ارتقا بهرهوری رها شد. به عنوان مثال مناطقی داریم که برخی از عشایر در دهههای گذشته، کشاورزی را آغاز کردند و یکجانشین شدند. حالا نه زندگی عشایری دارند و نه کشاورزی. این رنج بزرگی برای آن مردم است. اما از طرفی اگر همین امروز هم به این منطقه آب رسانده شود آیا حاضرند دست از چاههایی که حفر کردهاند بکشند؟ فکر نمیکنم. نه آنکه آنها زیادهخواه باشند بلکه در کشور فضایی ایجاد شده که منافع شخصی زودگذر و روزمره بر منافع عمومی و آینده کشور ترجیح داده میشود.
وضعیت در داخل شهر چطور است؟ در داخل اصفهان که حالا فرونشست هم آن را به شدت تهدید میکند میزان چاههای حفر شده چقدر است؟
در داخل خود اصفهان چیزی در حدود 3300 تا 3600 چاه داریم که بخشی از آنها برای نهادهای عمومی و دولتی است. این چاهها برای آبیاری فضای سبز و مواردی از این دست استفاده میشود و حالا در این شرایط باید بپرسیم چقدر به این کار نیاز است؟ برای مثال در کوه صفه درختکاریهای زیادی شده و آب با هزینه زیاد به آنجا منتقل میشود و اگر بپرسیم که آیا باید این آبیاری قطع شود، چه کسی میپذیرد؟ مردم هم نخواهند پذیرفت و حتما ناراضی خواهند شد اما ما نیازمند تصمیم علمی و فنی جسورانهای هستیم که مقابل این نیازهای توسعه کاذب بایستد و این کار را تعطیل کند. هرچند ممکن است برخوردها و تعارضات اجتماعی هم به دنبال داشته باشد. اما شرایط، سخت، بسیار پیچیده و درهم تنیده است.
اتفاقاتی که شاهد آن هستیم، اعتراض به بیآبی و نپذیرفتن مشکل آب، مسائل اجتماعی این حوزه را پررنگ میکند. شما که مدتی در دشت مهیار اصفهان با محلیها درباره مشکل فرونشست دشت و تمام شدن آبهای زیرزمینی صحبت کردید، نظرتان دراینباره چیست؟
در دهه 50 برای نخستین بار احساس شد که میزان آب زیرزمینی دشت مهیار اصفهان پایین رفته و همان زمان به عنوان دشت ممنوعه اعلام شد. این در حالی بود که در همان دهه هم مجوز حفر چاه داده شد بود که نباید این اتفاق میافتاد. بعد از انقلاب هم شعار خودکفایی داده شد و منابع طبیعی برای کشاورزی مجوزهای فراوانی برای چاه صادر کرد. در سالهای 63 و 64 زمین با ترکهایی که خورد هشدار تمام شدن منابع آب زیرزمینی در این منطقه را داد اما کسی توجهی نکرد و در همان دهه 60 و 70 تعداد چاهها یکباره چندین برابر شد. آنجا کشاورزی وسیع و سابقهدار نبود و بخشی از عشایر بودند که یکجانشین شدند. در نتیجه در طول دههها وضعیت بدتر و بدتر شد. در نهایت این وضعیت دشوار باعث شد طرحی برای دشتهای در خطر به وجود بیاید. چهار دشت بهعنوان پایلوت انتخاب شدند تا نظرات مردم و میزان مشارکتشان ارزیابی شود. دشتهای مهیار، ورامین، ایوانکی در سمنان و یک دشت در استان فارس که همگی درگیر استفاده بیش از حد از آبهای زیرزمینی و فرونشست هستند. این میان در دشت مهیار بیاعتمادی بسیار بالا بود. ما با مردم صحبت کردیم، شرایط را شرح دادیم و البته آنها ترسیدند که بر مشکلاتشان افزوده شود چون به دستگاههای دولتی بیاعتمادند و از سویی معیشت جایگزینی برایشان تعریف نشده. آنها میگفتند تا جایی که میشود از آب برداشت میکنیم و بعد از اینجا میرویم. اینکه کجا میروند و چه میکنند مشخص نیست؛ اینها مسائل سخت اجتماعی است که با آن روبهروییم. پیرمردها که سختی روزگار را چشیده بودند میگفتند بله، نباید این کار را کرد اما جوانها میگفتند چارهای نداریم و باید امروز خودمان را سیر کنیم.
وضعیت در دشتهای دیگر استان چگونه است؟
استان اصفهان 35 دشت دارد که بالای 70 درصد آنها دشت ممنوعه هستند. در قانون آب، فقط روی آبهای سطحی آن هم در صورت وجود قانون و عرف محل مالکیت وجود دارد و آبهای زیرزمینی مالک ندارد و دولت حق بهرهبرداری را به مردم میدهد. اما دولت با مجوزهایی که داد حق مالکیت برای آنها ایجاد کرد. قانون پروانه مصرف معقول و پروانه بهرهبرداری باید به روز شوند که نشدند. علاوه بر اینها در سال 89، قانون تعیین تکلیف چاههای آب فاقد پروانه بهرهبرداری هم تصویب شد و چاههای بسیار دیگری هم مجوز گرفتند و کار سختتر شد. حتی زمانی دولت حقالنظاره برای چاههای زیرزمینی میگرفت اما آن را هم حذف کردند.
به وضعیت زایندهرود برگردیم. دو دهه از خشکی رود میگذرد و بحثهایی میان استانهای همسایه اصفهان بر سر آب زایندهرود بالا گرفته. این شرایط چطور باید درست شود؟
زمانی که تونل اول کوهرنگ زده شد، چهارمحالوبختیاری به آب توجهی نداشت و اصفهان هم هزینه زیادی انجام داد و بر اساس قانون برایش علاوه بر حقابه طولانیمدت و تاریخی حقابه جدیدی ایجاد شد. حالا در شرایط بیآبی آنها میخواهند آب را از سرچشمه ببرند برای باغکاری بر روی کوه تا بهره ببرند. این تصور که اگر آب به اینجا بیاید باعث توسعه آن منطقه میشود اشتباه است. در منطقهای میخواهند باغکاری را رواج دهند که خود مرتعخیز است و گیاهان دارویی فراوانی دارد. میخواهند 700 متر آب پمپ کنند و مراتع و گیاهان دارویی را به باغ و زمین گندم تبدیل کنند. متاسفانه رفتارهایی از این دست شرایط را سختتر کرده. این در حالی است که زمانی زایندهرود آب داشت و مسئولان فکر کردند تا ابد میتوانند به همهجا آبرسانی کنند. 14 شهرستان استان اصفهان از زایندهرود استفاده میکند و حالا همه ماندهاند. آب کاشان هم از اینجا تهیه میشود و در این شرایط چاره دیگری نیست. ما با یک سلسله مسائل پیچیده و در هم تنیده طرفیم.
طرحهای آب منطقهای در این سالها نتیجه چندانی نداشت. در بالادست حوضه زایندهرود، سرشاخههایی مثل پلاسجان قرار دارد که میخواستند از سرشاخههای دز برای حوضه زایندهرود آب بیاورد اما موفق نبود و همه آب در مسیر برداشت میشد و مناطقی که اصلا سابقه کشت نداشتند شروع به کشت و کار کردند. اینها مشکلاتی چند وجهی است.
زمانی صحبت از بازچرخانی آب زایندهرود هم در میان بود. اینکه آبی را پمپاژ کنند و در انتها همان آب را برگردانند. وضعیت آن طرح به کجا رسید؟
این طرح بر اساس مستندات علمی رد شد. اگر میخواهیم آبی را بازچرخانی کنیم، باید بدانیم بخش بزرگی از آن به زمین نفوذ میکند و از بین میرود و بخش بزرگ دیگری هم در راه برداشت میشود. بر اساس مطالعات ما در بازه شهری اصفهان، جریانی به میزان دو مترمکعب در ثانیه باید اول اصفهان باشد تا رودخانه در شهر اصفهان زنده بماند. این میزان آب بیش از 70 یا 80 درصدش به زمین نفوذ میکند و چیزی برای پمپ کردن و بازچرخانی نداریم. بعد باید آب بیشتری اضافه کنیم که برداشت غیرقانونی خواهد بود. آبهای سطحی و زیرزمینی با یکدیگر در ارتباطند. در نتیجه وقتی آب زیرزمینی از بین برود آب سطحی هم وضع خوبی نخواهد داشت. سه دشت نجفآباد، اصفهان و لنجان مانند سهکاسه مرتبط با یکدیگر بودند که هرکدام کم آب میشد، آن یکی آب میرساند اما وقتی دیگر آبی نیست، هیچکدام نمیتواند به دیگری آب برساند. حالا تمام نهادهای متولی کشور یا دنبال مقصر میگردند یا از خود سلب مسئولیت میکنند. یادم میآید در یکی از جلسات در قوه قضائیه مطرح شد که قوه مجریه و به خصوص وزارت نیرو مقصر است، حالا سوال مطرح است چرا در زمان مناسب نهادهایی مرتبط در این موارد دخالت نکردند؟ قوه مقننه قانونگذار و قوه قضاییه مدعیالعموم چرا وارد نشد و نمیشود؟ کجا بودند وقتی به چاهها مجوز داده میشد و منابع از بین میرفت و کارشناسان هشدار میدادند؟ هیچکس پاسخ نمیدهد.
شرایط تالاب گاوخونی هم به دلیلی خشکی زایندهرود نامناسب است، گویا استان اصفهان تالابهای دیگری هم داشته که در طول سالیان متمادی خشک شدهاند.
بله. اصفهان علاوه بر گاوخونی، تالاب دامنه سمت فریدن، و تالاب شور در گلپایگان را هم داشت. هر دو خشک شدند و حالا جوانترهای ساکن آن مناطق حتی نمیدانند چنین تالابهایی وجود داشته. تالاب شور گلپایگان در شرق این منطقه است و اوایل انقلاب برای کشاورزی آن را زهکشی کردند. طرح توسعه کشاورزی دادند و بعد از مدتی تالاب خشکید. تالاب و رودخانه با یکدیگر در تبادل هستند. حالا که زایندهرود رمقی ندارد گاوخونی هم بیجان شده است. این اتفاق برای دریاچه ارومیه هم به همین ترتیب رخ داد و مناطق دیگر هم شاهد چنین وضعیتی هستند.
شما در ابتدای صحبتهایتان که به دشت مهیار اشاره کردید، گفتید از دهه 60 آثار فرونشست عیان شده بود. چطور در دهههای بعد هشداری داده نشد و ناگهان ما با وضعیت قرمز فرونشست روبهرو شدیم؟
در سالهای مختلف کارشناسان بارها و بارها هشدار دادند که همین دشت ممنوعه شدن خود یک هشدار جدی است. یادم میآید اوایل سال 95 به صورت کاملا جدی در جلسه ارائه نتایج یکی از مطالعات خود به وزیر راه و شهرسازی استاندار و معاون عمرانی هشدار فرونشست دادم. اما گفتند تحت کنترل سازمان زمینشناسی است و تلویحا گفتند تشویش اذهان نکنم. گفتم اسناد این بررسیها را نشان دهید، اما این کار را نکردند. چرا؟ چون بهنظر میرسد یا اصلا چنین برررسیهایی وجود نداشته یا مطلب دیگر بود. این بیتوجهی تا جایی ادامه یافت که تبدیل به بحران شد. کارشناسان باید به اجماع عمومی میرسیدند و طرحهای آمایش سرزمین را بررسی و اجرا و اصلاح مستمر میکردند. این طرحها میگوید هر منطقه تا چه میزان ظرفیت بهرهبرداری دارد و چقدر امکان افزایش جمعیت دارد؟ چند سال پیش از مسئولان شهری پرسیدیم تا کجا قرار است جمعیت اصفهان افزایش پیدا کند؟ آیا برنامه راهبردی داریم؟ 45 سال قبل جمعیت اصفهان با فرانکفورت برابر بود و حدود 600 هزار نفر جمعیت داشت. در حال حاضر فرانکفورت کمی بیشتر جمعیت دارد، اما جمعیت شهر اصفهان و حومه آن تا 3 میلیون نفر برآورد شده است. این نکات در طول سالها مغفول ماند و حالا ما را با وضعیت قرمز مواجه کرده است.
در نهایت چشماندازتان درباره آینده وضعیت آب اصفهان چیست؟
سالها پیش در پاسخ به این سوال گفتم به نظرم مسئولان و تصمیمگیران آب استان و حوضه به روزمرگی دچار شدهاند و به شکلی غیرعلمی و غیرکارشناسی کار میکنند. این مشکلات از روزی جدی شد که دولتها فکر کردند صاحب همه چیز مردم هستند. ذیحقها را در نظر نگرفتند و البته به خاطر خرج کردن پول نفت و باج منابع طبیعی از جمله آب بر بسیاری از ضعفها سرپوش گذاشتند. حالا چون پول بادآورده نفت و منابع سرشار در میان نیست، مشکلات عیان شدهاند و کاری هم از دست کسی ساخته نیست. حق حقابهداران، حق کشاورزان، حق محیط زیست و … را ندادند و حالا این وضعیت پیش روست. با این حال من خوشبینم و معتقدم محیط زیست خودش جواب این وضعیت را خواهد داد و اگر رفتارمان را درست کنیم روند اصلاح در پیش میگیرد. اما شاید هنوز این اراده وجود ندارد و همین مشکل فعلی کشور و اصفهان است. مسئولان و البته مردم باید عواقب تصمیمات اشتباهشان را بپذیرند و بدانند این تصمیمگیریها چه اثری در آینده کشور و محیط زیست داشته است. باید بپذیرند و امیدوار باشیم که راه دیگری در پیش گیرند.
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
در نشست خبری ستاد مرکزی هماهنگی سفر اعلام شد
تدوین طرحی برای مدیریت سفر در طول سال
هتلها بدون مسافر ماندند
پای غیرمجازها روی گلوی هتلداری
موزۀ اسباببازی بازگشایی شد
اسباببازیها قصه میگویند
لغو پروازهای فرودگاه مهرآباد و چند شهر دیگر
استاندار همدان تاکید کرد
لزوم توجه به گردشگری برای توسعه همدان
از سوی سازمان گردشگری ملل متحد انجام میشود
بررسی پرونده 8 روستای ایران بر اساس اهداف توسعه پایدار
استاندار اردبیل خبر داد
بازدید ۲۴ هزار نفر از موزههای استان اردبیل در ایام نوروز
دربارۀ «وزارت آب و برق»، «سازمان جلب سیاحان» و «سازمان تعاون روستایی ایران»
سهنهاد شصتساله
«مریم شهبازی»، دانشیار دانشگاه منابع طبیعی گرگان از ممنوعیت ورود خودروها به «النگدره» میگوید
گردشگری جنگلی بدون تخریب
در آستانهٔ نوروز به محورهای گردشگری کمتر شناختهشده سر زدهایم
سفر در مسیرهای ناشناخته
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید