پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | جای خالی همبستگی تشکل‌های مردم‌نهاد ایران با مردم افغانستان

جای خالی همبستگی تشکل‌های مردم‌نهاد ایران با مردم افغانستان





۳ شهریور ۱۴۰۰، ۲۳:۵۷

از پست‌های اینستاگرامی و ابراز همدردی‌های چند روزه که بگذریم، آنچه ما فعالان تشکل‌های مردم‌نهاد در قبال مهاجران افغانستانی نکردیم و آنچه امروز در قبال پناهجویان افغانستانی نمی‌کنیم، شعارهای زیبای ما را از هر معنایی تهی می‌کند. برعکس پندار رایجی که «کاری از دست سازمان‌های غیردولتی برنمی‌آید» تجربه ثابت کرده نقش این سازمان‌ها در بحران‌های پناه‌جویی می‌تواند بسیار پررنگ باشد. آنها می‌توانند بر ارتباطات سیاسی و اجتماعی اثر بگذارند، روایت‌ها و پندارهای مهاجرستیز و مهاجرهراس را عوض کنند و فضایی برای شنیده شدن صدای خودِ پناه‌جویان ایجاد کنند.

جای خالی همبستگی تشکل‌های مردم‌نهاد ایران با مردم افغانستان
مطالبه‌گری آنها می‌تواند بر سیاست‌گذاری‌های مهاجرتی و تغییر قوانین تبعیض‌آمیز موثر باشد، و البته می‌توانند از پناه‌جویان حمایت همه‌جانبه کنند و تسهیلگر فرآیندهای اسکان، اقامت، و پذیرفته‌شدن آنها در شهرها و دسترسی به همه فرصت‌های کاری، آموزشی، و معیشتی باشد. در بحران‌های پناهجویی سال‌های اخیر مانند سال 2011 و 2015 بارها فشار تشکل‌های مردم‌نهاد که با پشتوانه بدنه‌های اجتماعی و گروه‌های مردمی همراه بود به باز شدن مرزها بر پناه‌جویان، متوقف شدن اخراج مهاجران، و ملحق شدن خانواده مهاجران بهم در یونان، ترکیه و آلمان منجر شد. سال 2017 بود که فعالان سازمان‌های غیردولتی آتن هفته‌ها به همراه پناهجویان سوریه‌ای و افغانستانی در خیابان خوابیدند و اعتصاب آنها به حق اتحاد مجدد خانواده‌های پناه‌جویان منجر شد. البته ذکر این تجارب پوششی بر سیاست‌های مهاجرستیز این دولت‌ها علیه مهاجران افغانستانی و رنج و کشتاری که بر پناه‌جویان افغانستانی تحمیل شد نیست. جنگ، سرکوب و تبعیض مردمان را برای رسیدن به امنیت و شرایط زندگی بهتر جابه‌جا می‌کند. آیا حقی بدیهی‌تر از حق جابه‌جایی وجود دارد؟ همسایگان ما و جان‌های ارزشمندشان همین امروز به کنش ما نیاز دارند. امروزی که شاید ساعت‌ها در آن اثرگذار باشد. وظیفه واضح و حداقلی که تشکل‌های مردم‌نهاد است که انفعال، سکوت، تک‌روی‌ها و اختلاف‌ها را کنار بگذارند و صدایشان را برای تحقق فوری دو مطالبه بلند کنند: اول) مرزها باید به روی پناه‌جویان گشوده شوند و مسیرهای امنی برای ورود آنها به کشور و عبورشان میان شهرها فراهم شود. از کرامت و سلامت، حق آنها بر ثبت نام و دریافت مدارک باید اطمینان حاصل کرد.
دوم) تشکل‌های مردم‌نهاد به ویژه آنها که به هرنوعی با مهاجران در ارتباط هستند باید به طور جدی خواستار توقف هرگونه رد مرز و اخراج مهاجران افغانستانی شوند که این روزها داستان‌های دردآور و شرم‌آوری از بازگردانده شدن برخی مددجویان افغانستانی این تشکل‌ها شنیده می‌شود.
از طرف دیگر این دوگانه مضحکانه اما بسیار رایج ان.جی.او/خیریه را باید کنار گذاشت. وظیفه ما حمایت همه‌جانبه از پناه‌جویان است. در هر آنچه که به آن نیاز دارند: آب، غذا، پوشاک، اسکان، دارو، وکیل، راهنمایی و اطلاعات، کار، حتی دوست و مشاور و گوش شنوا و یا وصل کردن آنها به اجتماعات مهاجران. اگر هر نهادی (دولتی یا بین‌المللی) مانع رسیدن این حمایت‌ها شد، باید آن را اطلاع‌رسانی کرد یا برای رفع آن لابی‌گری کرد. اما با خودمان تعارف نداشته باشیم. ما برای این لحظه آماده نیستیم و این انفعال و سکوت تصادفی نیست. چند دهه از حضور همسایگان افغانستانی‌مان در ایران می‌گذرد؟ چقدر برای برابری و احقاق حقوق شهروندی آنها تلاش کردیم؟ کدام روایت را عوض کردیم؟ تا کی می‌خواهیم از عبارت «مهمان» و «اتباع» و… برای توصیف آنها که به اندازه ما حق بر حیات بر این سرزمین دارند استفاده کنیم؟ ما در تشکل‌های مردم‌نهاد خیلی دوست داریم از «توان‌افزایی» و «تسهیلگری» حرف بزنیم. کدام توان‌افزایی؟ نه اینکه در اکثر مواقع جامعه هدف افغانستانی را در سطح «مددجو» و حداکثر مربی نگه داشتیم؟ ما فضایی برای بلندتر کردن صدای آنها و قدرت‌افزایی مهاجران فراهم نکردیم. تا وقتی پست‌های اینستاگرامی‌ و پرادعایمان مثل ادبیات نمایندگان مجلس و دیگر مسئولان در حد یک شهروند توییتری باشد، و فعل‌های مجهولمان «باید بشود» باشند، چیزی تغییر نخواهند کرد. اگر انسانیتی باشد، اگر همبستگی معنایی داشته باشد، همین امروز باید برای اثبات آن کنش جمعی کنیم.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *