سایت خبری پیام ما آنلاین | محیط زیست در درگیری‌های سیاسی گم شده است

فریدون مجلسی در گفت‌وگو با «پیام ما» درباره محتوای سیاسی کتاب محیط زیستی «فروپاشی» می‌گوید

محیط زیست در درگیری‌های سیاسی گم شده است

مسائل محیط زیست در اثر بی‌توجهی جدی و در آستانه فروپاشی است. ما آنقدر درگیر مسائل و درگیری‌های سیاسی و سیاست‌زدگی و منازعات بین‌المللی بوده‌ایم که وظیفه اصلی حفاظت و بهسازی محیط زیست و بهره‌برداری پایدار برای «زندگی شادمانه مردم» را از یاد برده‌ایم





۱۰ خرداد ۱۴۰۰، ۲۲:۳۷

«فروپاشی: چگونه جوامع راه فنا یا بقا را بر می‌گزینند» نوشته جرد دایموند با ترجمه فریدون مجلسی اثری است که تاثیر تخریب محیط ‌زیست به همراه افزایش جمعیت را بر فروپاشی جوامع شرح می‌دهد، مردمانی که پیش از ما زیسته و جنگل‌ها و منابع آبی خود را بیش از ظرفیت مصرف کرده‌اند،‌‌ آنها در دوران شکوفایی علاوه بر قطع درختان جنگل‌های حاشیه شهرهایشان برای ساخت معابد و سوزاندن و … به سرعت جمعیت‌شان را افزایش دادند‌‌، دوره‌های متوالی خشکسالی منابع را در این جوامع کاهش داد و از سوی دیگر تخریب سرزمین هم تبعات فاجعه‌باری برای آنها داشت. به این ترتیب این تمدن‌ها و جوامع یکی پس از دیگری از صفحه روزگار محو شدند و از آنها جز سازه‌ها و معابدی باقی نماند. در گفت‌وگو با فریدون مجلسی درباره دلایل ترجمه این کتاب و درس‌های آن برای آینده ایران پرسیدیم.

شما به عنوان دیپلمات و پژوهشگر در حوزه سیاست و روابط‌ بین‌الملل شناخته می‌شوید، چه شد سراغ کتاب فروپاشی رفتید؟
راستش نمی‌توانم حق دیگران را نادیده بگیرم. من به طور غیرمستقیم نقشی در گزینش کتاب فروپاشی داشتم. به عبارت دیگر آقای رضا جعفری مدیر نشر‌نو بود که این کتاب را برای ترجمه به من معرفی کرد. من پس از انقلاب با پدرشان مرحوم عبدالرحیم جعفری موسس و صاحب امیرکبیر در محافل فرهنگی دیداری مکرر داشتم و بسیار نزدیک بودم. اما نمی‌دانم آقای رضا جعفری از این رابطه آگاه بودند یا نه. اما من در کنار مسائل سیاسی و بین‌المللی به دلیل اینکه مشکلات محیط زیستی را یکی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار در روابط بین‌المللی و سیاسی حال و آینده می‌دانم، همیشه مقالاتی در روزنامه‌ها و گاه مجلات تخصصی مانند فصل‌نامه مهندسین مشاور نوشته‌ام. کتاب «برنامه ب2، رهانیدن سیاره‌ای گرفتار تنش و تمدنی دچار آشفتگی» نوشته لِستِر براون را که در زمان خود معتبرترین و شناخته‌شده‌ترین کتاب محیط زیستی بود و دوستی آشنا به علاقه من به این مبحث از آمریکا برایم فرستاده بود، با گزینش خودم به فارسی ترجمه کرده بودم. این کتاب به بهای ارزان دو بار توسط نشر روزنامه اطلاعات منتشر شد. اما تشویقی که در آمریکا و اروپا از انتشار آن به عمل آمد در ایران نشد. در آن کشورها که برای محیط زیست خود ارزش قائل هستند، نهادهای خصوصی و دولتی این کتاب را که توسط انستیتوی علمی و تحقیقاتی سیاست زمین در شهر واشنگتن منتشر شده است، در ده‌ها هزار نسخه می‌خریدند و میان کارشناسان و متصدیان درگیر بخش‌های آب‌و‌هوا و انرژی و کشاورزی و عمران و محافل دانشگاهی توزیع می‌کردند. در ایران که بسیاری از مسئولان این امور خودشان چندان علاقه‌ای به کسب آگاهی در این زمینه نشان نمی‌دهند همین دو بار چاپ را باید غنیمت شمرد. مجموعه مقالاتم نیز درباره مسائل محیط زیستی آب و خاک و هوا و سوخت‌های فسیلی نیز در کتابی زیر عنوان «آب، خاک، باد، آتش – بشر بر سر شاخ و بُن می‌برد» توسط شرکت سهامی انتشار چاپ شده بود، و شاید با این شناخت به عنوان یک مترجم و نویسنده علاقه‌مند به مقولات محیط زیستی ترجمه آن کتاب را به من ارجاع کردند. هنوز نیمی از کتاب را نخوانده بودم که جذب آن شدم و آمادگی خودم را اعلام کردم و بار دیگر مرتکب ترجمه شدم. حجم و محتوای نسبتا سنگین و بهای بالای کتاب مرا نگران ریسک‌پذیری ناشر کرده بود. اینکه هم اکنون به چاپ پنجم رسیده است برایم هم شگفت‌انگیز و هم امیدوار‌کننده است. البته شمارگان هر چاپ این روزها در حدود 600 نسخه است.
آیا فکر می‌کنید محیط‌زیست و بی‌توجه به آن پاشنه آشیل تمدن حاضر است، همانطور که در کتاب فروپاشی درباره تمدن‌های باستان تا امروز به آن پرداخته شده؟
متاسفانه به شدت نگران بی‌توجهی یا تأخیر در توجه به این امر هستم. اما بدبین نیستم. نمونه‌های ارائه شده در کتاب با شیوه‌ای روایی همچون داستانی دنباله‌دار، بیشتر به منظور هشدار برای پرهیز از خطر و به خود آمدن و یافتن راه‌حل و درمان آمده است. هرچند برخی مسائل تا چند دهه ادامه خواهد یافت. مثلا گرمایش زمین موجبات تغییرات اقلیمی گسترده شده است و می‌شود. در برخی مناطق منجر به خشکسالی می‌شود، و در برخی نقاط سیل و توفان به بار می‌آورد. اما خطر بزرگ غیرقابل پیشگیری ذوب شدن یخچال‌های طبیعی است. ذوب شدن یخچال‌ها از هیمالیا و پامیر تا البرز و آلپ تا کوه‌های آند در آمریکای جنوبی و خصوصا عقب نشستن یخچال‌ها از سواحل قطب جنوب و اقیانوس منجمد شمالی و کانادا، از طرفی تا اندازه از شدت گرمایش می‌کاهد، و از طرفی غرق شدن برخی کشورهای جزیره‌ای ازجمله کومور و سیشل در اقیانوس هند تا جزایری در اندونزی و فیلیپین و جزایر میکرونزی تا غرق کردن سواحل کشورهایی مانند بنگلادش و سریلانکا، تا هلند که بخش‌هایی از آن هم اکنون پایین‌تر از سطح دریاست، فاجعه آمیز خواهد بود. میلیون‌ها نفر را بیجا و آواره می‌کند. اما گذشته از این آسیب‌های موضعی، درباره خطرپذیری در حد فروپاشی باید به علم بشر چشم امید داشت. بسیاری از مسائل بشر راه‌حل‌هایی دارد که آزموده شده و به نتایجی امید بخش رسیده است. مشکل‌آفرین‌ترین مسئله بشر در قرن بیستم افزایش 7 برابری جمعیت است. افزایش جمعیت همراه با بالاتر رفتن سطح رفاه، مصرف آب را حتی از آهنگ افزایش جمعیت فراتر برده است. با توجه به بالاتر رفتن سطح فرهنگ و بهداشت و با توجه به کاهش مرگ‌ومیر مادران و نوزادان و افزایش متوسط عمر، جمعیت بیش از زادو ولد افزایش می‌یابد و مصرف و نیاز به مواد اولیه و آب هم افزایش می‌یابد. خوشبختانه بالا رفتن سطح فرهنگ خود به خود بازدارنده و تعدیل کنند آهنگ افزایش جمعیت تا حد صفر یا حتی منفی در مورد ژاپن است. نگرانی از بالارفتن سن متوسط یا به اصطلاح پیر شدن جمعیت هم بی‌مورد است. زیرا توسعه بهداشت و پزشکی فقط موجب طول عمر نشده بلکه بر کیفیت و طول عمر مفید و مولد هم افزوده است. در گذشته سن کار ممکن بود بین 20 تا 50 سال باشد، اما اکنون حداقل سن برای بازنشستگی تا 70 سالگی قابل افزایش است. توقف افزایش جمعیت در سطح جهانی می‌تواند شرایط باثبات‌تری برای حل مسائل محیط زیستی و رفع نیاز مردم ایجاد می‌کند. حتی از نیاز به منابع طبیعی خواهد کاست و بازیافت منابعی که قبلا از آنها استفاده شده است. هم اکنون بخش مهمی از نیازهای تولید آهن و فولاد و مس و پلیمرها و کاغذ را برآورده می‌کند. به این ترتیب با استفاده از منابع تجدیدپذیر انرژی و محدود کردن دستبرد به طبیعت و احترام به حقوق آیندگان می‌تواند محیط زیست را از مخاطراتی که جوامعی قبلی آزموده‌اند مصون نگه دارد.
در ایران در حال حاضر برخی روستاها به واسطه بحران آب و خشکسالی، ریزگرد، خشکیدن تالاب‌ها و… خالی از سکنه شده است. این موضوع به نظر شما مشابه همان اتفاقی نیست که برای تمدن‌های کتاب فروپاشی افتاده، آیا این خالی شدن از سکنه به معنای حذف یک فرهنگ و تمدن در ایران نیست؟
مشکلی که در ایران پدید آمده ناشی از بهره‌کشی کارشناسی‌نشده و بیش از توان زمین از منابع آب زیرزمینی و جاری برای رفع نیاز جمعیتی بیش از ظرفیت خاک است. اما با توجه به اینکه هم اکنون سطح فرهنگی ایران به جایی رسیده که سطح جمعیت را تا حدی تثبیت کرده است، و دانش و تجربه بشری می‌تواند بر ظرفیت پاسخگویی به نیازها بیفزاید، و با توجه به امکانات طبیعی ایران می‌توان امیدوار بود. این کار به برنامه‌ریزی مدرن و صرف منابع مالی کشور در داخل کشور و ایجاد اشتغال و رفع نیازهای مادی و معنوی و فرهنگی جمعیت در شهرهای از بسیاری جهان خودکفا و مولد و سبز نیاز دارد.
ایران بیش از 2600 کیلومتر سواحل دریایی در شمال و جنوب دارد. سه استان ساحلی گیلان و مازندران و گلستان از کشور هلند بزرگترند اما هلند یک اقتصاد مطرح جهانی است و به محیط زیست خود بسیار اهمیت می‌دهد. باید این الگوها را بررسی و از تجربیات آنها در این منطقه سبز ایران که از هلند خوش آب و هوا تر هم هست الگوبرداری کرد. طبق الگوهای تعریف‌ شده در کتاب‌های فروپاشی و برنامه ب2، شهرهای بزرگ باید در فواصل معقول تا 20 کیلومتری مرز شهر، در زمین‌هایی که به کشاورزی اختصاص می‌یابد، باید بتوانند بخش عمده نیاز شهر را در کشت‌های گلخانه‌ای تامین کنند. کشت گلخانه‌ای نه فقط مصرف آب را به طور متوسط به یک دهم کاهش می‌دهد، بله دوره کشت را به جای یک یا دو نوبت در سال، به 12 ماه در سال افزایش می‌دهد. با نصب پنل‌های خورشیدی روی سقف گلخانه نه فقط حرارت داخل گلخانه طبق نیاز و نوع کشت تامین می‌شود، بلکه با استفاده از برق تولیدی می‌توان نور شبانه را هم افزود و به سرعت تولید را افزایش داد. کشت گلخانه‌ای چه روی خاک طبیعی و چه به شیوه هیدروپونیک با ریشه در مواد اسفنجی جاذب آب، محدودیت کشت ندارد. آب مورد‌نیاز را از تصفیه فاضلاب شهری یا صنعتی و بازیافت آن می‌توان تامین کرد. هر شهر به این شیوه می‌تواند بیش از نیاز خود تولید کند.
اگر کمبود آب در منطقه‌ای جدی باشد، باید به جای صرف بی‌حاصل شهر را به مناطق نزدیک ساحل منتقل کرد. با شیرین‌سازی آب شور یا لب شور، به روش خورشیدی -که اکنون کاربردی شده است- با جوشاندن و تقطیر آب شور با تاباندن نور متمرکز خورشید می‌توان آب کشاورزی و شهری و صنعتی لازم را به طور کاملا پایدار در شهرهای سبز تولید و بازیافت کرد. باد و آفتاب منابع زوال‌ناپذیر انرژی در اختیار ما هستند. اکنون در صحرای اسپانیا، 200 کیلومتر مربع سرزمین صحرایی با تامین آب شیرین آفتابی و برق خورشیدی زیر کشت مستمر گلخانه‌ای قرار دارد. دوران زندگی روستایی سپری شده و تخریب چند آلونک وامانده در صحرا دلسوزی ندارد. امروز همه کسانی که به یک تلفن دستی هوشمند دسترسی داشته باشند، شهروندی جهانی محسوب می‌شوند. زندگی نیاز به بالابردن سواد دیجیتال دارد. روستا پاسخگوی بشر مدرن نیست. با تمرکز محل‌های کار و تولید و تولید برق و محصولات کشاورزی و غیره در زنجیره‌های شهری در نوار عمقی سواحل ایران می‌توان برای ساکنان آن‌ها زندگی با کیفیت و در شان زندگی انسان امروزی با دستیابی به مراکز فرهنگی و آموزشی و بهداشتی و اداری و صنعتی تولیدی و کسب و کارهای پشتیبان و بازار تدارکات تامین کرد. در این گونه شهرها با بهره‌مندی از آب و بازیافت آن و مصرف کالا و بازیافت آن باید بتوان علاوه بر رفع نیاز شهرها، آب کافی برای توسعه جنگل‌های پیرامونی و مراتع خرم با همکاری کشورهای همسایه به جای هم‌افزایی در جنگ و ویرانی و بیابان‌زایی باید بتوان با بیابان‌زدایی و سبز کردن زمین‌های مسئله ریزگرد را پشت سر گذاشت.
به نظر شما در ایران چقدر مساله محیط ‌زیست جدی است وقتی با کلماتی مانند «محیط ایست» درباره آن صحبت می‌کنند؟
بله، مسائل محیط زیست در اثر بی‌توجهی جدی و در آستانه فروپاشی است، اما ترجیح می‌دهم از واژه «سیاست ایست» استفاده کنم. ما آنقدر درگیر مسائل و درگیری‌های سیاسی و سیاست‌زدگی و منازعات بین‌المللی بوده‌ایم که وظیفه اصلی حفاظت و بهسازی محیط زیست و بهره‌برداری پایدار با بهره‌مندی حداکثری از انرژی‌های سبز و کشت گلخانه‌ای و اشتغال و توسعه فرهنگی و فقرزدایی در راه «زندگی شادمانه مردم» را از یاد برده‌ایم.
در ایران کمتر خبرنگارانی هستند که روی موضوعاتی مانند امنیت غذایی و آب کار کنند،‌ به نظر شما چرا این موضوع در جامعه ایران مغفول مانده؟
وقتی درباره امنیت غذایی و آب کار جدی و شفاف انجام نمی‌شود، خبرنگار روی چه سوژه‌ای کار کند؟ اگر تذکرهای مقطعی برای جلب توجه مسئولان مورد نظر باشد، به آن هم پاسخی داده نمی‌شود! و یا اگر برنامه‌ای در دست تدوین و اجرا باشد مانند همه چیز دیده چنان پنهانی و سرپوشیده انجام می‌شود که خبرنگار وقتی آگاه می‌شود که خبر افتتاح پروژه‌ای منتشر می‌شود. میان مطبوعات یعنی رکن چهارم دموکراسی و نهادهای دولتی برنامه‌ریز و اجرایی باید تبادل اطلاعات صورت بگیرد. هم مطبوعات در جلسات توجیهی برنامه‌های ملی و مردمی دعوت شوند که بدانند با پول خودشان برای کشور خودشان چه کاری قرار است انجام شود و هم به تذکرات و نظرات و پیشنهادهای مطبوعات پاسخ داده شود، یا درس بگیرند و درس بدهند. آن‌وقت خبرنگار خبره در این زمینه هم پیدا می‌شود.
آینده را با وضعیتی که با آن روبه‌رو هستیم چطور می‌بینید؟ و کدام فصل این کتاب با ایران تطابق بیشتری دارد؟
در کتاب نامی از ایران نیامده است. اما از آثار گرمای فزاینده اقلیمی سخن گفته‌اند که یعنی ایران! از تاثیر گرما بر بازده محصول سخن گفته شده، از خیزش دریا سخن آمده که مسئله‌ای جهانی است، هرچند به ایران جز در سواحل شمالی خلیج فارس مانند ماهشهر ارتباط ندارد. تحلیل جنگل‌ها یعنی ایران، ذکر مثال‌هایی درباره جنگل‌کاری‌های گسترده در ژاپن و چین و کره‌جنوبی یعنی ایران هوشیار باشد. پیشروی بیابان‌ها یعنی ایران! تخریب زیستگاه‌های ماهیان و ناپدید شدن گونه‌ها یعنی ایران! تامین آب و آبیاری بهینه یعنی ایران! اصولا افزودن بر سواد محیط زیستی یعنی ایران! خوشبختانه کشور ایران بزرگ است با منابع بسیار و امکان تمرکز جمعیت در مناطقی که توانایی تدارک آب و غذا و کار جمعیت‌های میلیونی را دارد. اما بزرگی و امکانات پاسخگوی مسئله نیست. دست به کار شدن و برنامه‌های و تامین کار و مسکن و درآمد و رفاه را به اجرا گذاشتن ملاک است. به امید روزی که ایران مرفه و سر سبز بدون نگرانی از بارش در هر حال آب مورد‌نیازش را تامین کند و بر سرسبز کردن کشور مشغول باشد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *