پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | شهرِ ساکنان یا شهرِ حاکمان

نقدی بر جمع‌آوری شبانه و بی‌سروصدای پایانه تجریش

شهرِ ساکنان یا شهرِ حاکمان

دوگانه غلط‌‌‌ اندازی که همواره در برابر ایده مشارکت ساکنان شهر مطرح می‌شود دوگانه مردم یا متخصصان است، اولین و مهم‌ترین دلیل ایجاد این دوگانه، توجه نکردن به سطوح مختلف مشارکت است





شهرِ ساکنان یا شهرِ حاکمان

۳۱ فروردین ۱۴۰۰، ۰:۰۰

فرض کنید در یک نظرسنجیِ خیالی از همه ساکنانِ تهران (یا شهرهای دیگر) بپرسیم « چقدر احساس می‌کنند نظر آنها در تصمیماتی که برای شهر گرفته می‌شود موثر است» به‌نظرم پاسخ این سوال تکلیف مسئله مشارکت ساکنان در اداره شهر را تا حد زیادی مشخص می‌کند. مهم نیست ما کلمه مشارکت را چقدر از مدیران شهری می‌شنویم یا مهم نیست چند اداره و سازمان و مجموعه متولی «جلبِ مشارکت» در شهر هستند، مهم این است که ما به‌عنوان ساکنان، احساس می‌کنیم در اداره شهر موثر هستیم یا نه؟ نتیجه همه آن نهادها و سازمان‌ها و سخنرانی‌ها و مصوبه‌ها باید ایجاد این احساس باشد که شهر متعلق به همه ماست.حالا فرض کنید در همان نظرسنجی خیالی از ساکنان بپرسیم «اگر امروز بخواهند در اداره امور محله‌/شهرشان مشارکت داشته باشند چه می‌کنند؟» پاسخ این سوال مشخص می‌کند که ساختار اداره شهر تا چه اندازه به روی ساکنان گشوده و نظام تصمیم‌گیری در شهر تا چه اندازه برای ساکنان شفاف است. اگر همین امروز بخواهید در اداره امور محله‌تان مشارکتی داشته باشید کجا باید بروید؟ چه‌کار باید بکنید؟ با چه کسی باید گفت‌وگو کنید؟ طبعاً منظورم از مشارکت در اداره شهر ثبتِ شکایت روی تلفن شکایات شهرداری نیست.
بی‌قدرت و شگفت‌زده در برابر تغییرات
چند روز پیش عکسی از پایانه اتوبوس‌های تجریش در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد که کسی با حیرت روی آن نوشته بود: «صبح از خواب بیدار می‌شوی و دیگر از پایانه خبری نیست» پایانه اتوبوس‌های تجریش در تهران نه فقط یک پایانه اتوبوس محله‌ای بلکه به دلیل وجود بازار تجریش و حرم امام‌زاده صالح محل تردد بسیاری از ساکنان تهران است، شهرداری تهران به دلایلی که شاید موجه هم باشند تصمیم گرفته است که پایانه را برچیند. از این اتفاق استفاده می‌کنم تا نشان بدهم که چطور مشارکت ساکنان شهر در اداره شهر در هر سطحی اگر نگوییم غیرممکن دست‌کم باید بگوییم بسیار سخت و نیازمند تلاش زیاد از جانب ساکنان است. هرکدام از ما اگر در خاطراتمان جستجو کنیم خواهیم یافت که این شهر بارها ما را شگفت‌زده کرده است: چهارراه‌هایش میدان شده، میدان‌هایش برچیده شده، ساختمانی خراب شده، ساختمان بلندی ناگهان سر کوچه‌مان سبز شده، خیابانی عریض شده، خیابان دیگری یک‌شبه یک‌طرفه شده و هزاران مثال دیگر که در خاطره ما زنده هستند و هر روز مثال‌های دیگری به آن اضافه می‌شوند.
سهم ساکنان از همه این تغییرات چقدر بوده است؟ تقریباً هیچ! آنها مجبور هستند در این تغییرات زندگی کنند حتی اگر آنها را نخواهند یا زندگی‌شان را دشوار کنند. نظام‌ تصمیم‌سازی شهری، روندی بروکراتیک از ترکیب نامتوازنی میان «متخصصان» و «مدیران» است. متخصصان در قالب شرکت‌های مشاوره‌ای در پروژه‌های متوسط و بزرگ مطالعات مورد‌نظر مدیران شهری را برای انجام تغییرات انجام می‌دهند، این مدیران هستند که بر اساس این مطالعات و صلاحدید‌های دیگری که هرگز معلوم نمی‌شود دقیقاً چیست در مورد تغییرات شهر و نظام اداره آن تصمیم می‌گیرند. این شکل از غیاب ساکنان در تصمیم‌سازی شهری دو معلول بزرگ دارد: اول اینکه ساکنان هرگز در جریان پیچیدگی‌های اداره شهر و حتی مثبت بودن برخی تغییرات قرار نمی‌گیرند. دوم اینکه ظرفیتی بزرگ برای اداره شهر از دست می‌رود: ظرفیت اجماع ساکنان برای زیست شهری.
معمولاً دو ادعای بزرگ برای توجیه این غیاب تکرار می‌شود اول امکان‌ناپذیری مشارکت ساکنان در همه تصمیم‌سازی‌ها و دوم امکان اشتباه کردن مردم در غیاب متخصصان.
سطوح مختلف مشارکت شهری
دوگانه غلط‌‌‌ اندازی که همواره در برابر ایده مشارکت ساکنان شهر مطرح می‌شود دوگانه مردم یا متخصصان است. این دوگانه به دلایل بسیاری اشتباه است. اولین و مهم‌ترین دلیل آن توجه نکردن به سطوح مختلف مشارکت است. برگردیم به مثال پایانه اتوبوسرانی تجریش. فرض کنیم به دلایل موجهی، طرحی برای برچیدن پایانه وجود دارد. اولین و ابتدایی‌ترین شکل مشارکت خبر کردن مردم از این طرح است. مدیریت شهری پلتفرم‌های متعددی برای اطلاع‌رسانی دارد و پلتفرم‌های متعدد دیگری را می‌تواند ایجاد کند. این پلتفرم‌ها می‌توانند وظیفه اطلاع‌رسانی در مورد پروژه‌های شهری را که قرار است انجام شود -و البته نه آنها که اجرا شده است- بر عهده بگیرند. اولین سطح مشارکت با همین یک گام محقق می‌شود. دست‌کم من به‌عنوان ساکن شهر، اگر بخواهم می‌توانم خبر بگیرم که چه تغییری، چرا و در چه زمانی در شهر محل سکونتم اتفاق خواهد افتاد.
سطحِ دومِ مشارکت فراهم کردن زمینه‌ای برای نظارت ساکنان بر شیوه اجرای پروژه‌های شهری است. این کار با اطلاع‌رسانی در مورد زمان‌ پروژه‌ها، پیمانکار پروژه و اختصاص سامانه‌ای بر روی شهرداری نواحی و مناطق امکان‌پذیر است. ساکنان داوطلب می‌توانند حتی در این زمینه آموزش ببینند و به شکل عمومی اطلاع‌رسانی کنند.
سطح سوم مشارکت مشارکت در تصمیم‌سازی‌هاست. مثلاً فرض کنیم پایانه تجریش، مشکلاتی در محله ایجاد کرده است یا وجودش در محل با دیگر کاربری‌های محله‌ای ناهم‌خوان است. این مسئله به‌طور واضح و با جزئیات به اطلاع عموم می‌رسد. ساکنان نه‌تنها در جریان مشکلات قرار می‌گیرند بلکه می‌توانند در این‌باره نظراتی بدهند. این نظرات توسط متخصصان شهری در حوزه‌های مختلف بررسی، امکان‌سنجی و اطلاع‌رسانی می‌شود و از میان طرح‌ها یکی انتخاب و برای اجرا آماده می‌شود. هیچ‌کدام از این سطوح مشارکت غیرممکن نیستند بلکه می‌خواهم ادعا کنم با ظرفیت‌های فعلی شهرداری تهران به خوبی قابل انجام هستند. هیچ‌کدام متضمن انتخاب میان مردم یا متخصصان نیستند. حتی این‌ها ساده‌ترین اَشکال مشارکت شهری هستند که همین فردا می‌توانند ممکن شوند. اَشکالی که می‌توانند مدیریت شهری را با ساکنان شهر، پیوند بدهد. هم ساکنان را از مشکلات شهر آگاه کند هم از ظرفیت آنها برای اداره شهر بهره بگیرد.
حالا باید از خودمان بپرسیم چرا این اتفاق نه افتاده نه به‌نظر می‌رسد در افقی کوتاه مدت خواهد افتاد؟

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *