پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | در عزای «فیروز باقرزاده» یا زوال پژوهشکده باستان‌شناسی

در عزای «فیروز باقرزاده» یا زوال پژوهشکده باستان‌شناسی

این روزها غبار روی «چشم‌های بسته‌‌ي ما» را فقط مرگ فوت می‌کند. مرگ دکتر فیروز باقرزاده، بنیان‌گذار مرکز باستان‌شناسی ایران غبارها را از چشم‌هایمان زدود و داغی از ما تازه کرد که مپرس! مدیری که بانی جلوگیری از خروج آثار باستانی از ایران بود.





۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۸:۲۳

این روزها غبار روی «چشم‌های بسته‌‌ی ما» را فقط مرگ فوت می‌کند. مرگ دکتر فیروز باقرزاده، بنیان‌گذار مرکز باستان‌شناسی ایران غبارها را از چشم‌هایمان زدود و داغی از ما تازه کرد که مپرس! مدیری که بانی جلوگیری از خروج آثار باستانی از ایران، شکل‌دهی مناسب بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی، جوان‌گرایی، برگزاری همایش‌های سالانه باستان‌شناسی ایران و توسعه موزه ایران باستان بود؛ به یادمان آورد که این روزها چگونه پژوهشگاه مساوی شده است با معنای رکود، بی‌توجهی به قوانین و مدیران بی‌اراده. هر چند هنوز هم در رسیدگی به برخی پرونده‌ها فقط چشم امید ما همین این پژوهشگاه نیمه‌جان است اما در سال‌های گذشته بسیار شاهد این بوده‌ایم که کاوش‌های باستان‌شناسی بدون برنامه‌ریزی و تنها به این دلیل که مدیران شهرستانی اعتبارات داده‌اند، انجام می‌شود. در جریان کاوش‌های محوطه جوبجی در رامهرمز شاهد بودیم تابوت‌های عیلامی روی زمین ‌مانده بود به این دلیل که «پژوهشگاه فقط این‌طوری اعتبارات فصل بعدی کاوش را می‌دهد!». در کاوش‌ها کاخ‌های هخامنشی بردک‌سیاه برازجان، از اسماعیل یغمایی، نخستین سرپرست حفاری این مجموعه و کاشف بردک سیاه خواستند که طرح کاوش بنویسد و بعدها گفتند طرح گم شد و شبانه فرد دیگری در بوشهر برای کاوش رفت که نتیجه‌اش هرگز مشخص نشد.
در مهمترین پایگاه باستانی بشری، مجموعه تخت‌جمشید کاوش می‌شود و مدیران پژوهشکده روحشان هم خبر ندارد. حالا هم که باید امضا بدهند تا اسکلت‌های پیدا شده در کاوش‌های آبراه تخت‌جمشید آزمایش شود، مسئولان تنها به این دلیل که چرا آزمایشگاهی در آلمان سمت مدیران پژوهشگاه را دست نزده، امتناع می‌کنند. باورتان می‌شود، پژوهشگاه جلوی آزمایش را بگیرد!؟ این‌ها و صدها مورد کوچک و بزرگ در کنار این‌که سال‌هاست از همایش‌های باستان‌شناسی خبری نیست. مدیران موزه‌ها، آثار و اشیاء را مدام برای دید و بازدید به این طرف و آن طرف می‌برند و هر بار هم که خبرنگاران از جزییات چگونگی برگشت آثار می‌پرسند، ناراحت می‌شود و پاسخ ‌ تنها این است: شما مانع توسعه جهانی می‌شوید.
مرگ فیروز باقرزاده که در بحبوحه انقلاب اسلامی از ایران رفت و طرح راه‌اندازی مرکز باستان‌شناسی افتاد به دست عده‌ای دیگر و بخش‌هایی از این طرح دست‌کاری شد.
مرگ او یادآوری کرد؛ او خرداد ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و سال ۱۳۴۴ در رشته ادبیات و زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل و در سال ۱۳۳۵ در اداره کل هنرهای زیبای کشور استخدام شد. در سال ۱۳۳۷ به آمریکا رفت تا در دانشگاه ایلینوی در رشته تاریخ هنر جهان تحصیل کند. او در پاریس در رشته باستان‌شناسی و تاریخ هنر ایران در مقطع دکتری تحصیل کرد اما پس از تحصیل به ایران برگشت و کاری بزرگ کرد. اما چگونه مدیران امروز تحصیل‌کرده از فرنگ برمی‌گردند ولی موقع عمل که می‌رسد هر چه یاد گرفته بودند را فراموش می‌کنند.
مرگ فیروز باقرزاده به یادمان آورد، او به همراه شهریار عدل چگونه پرونده ثبت جهانی تخت جمشید و چغازنبیل و میدان نقش جهان را تهیه کردند و برای جهانی شدن به یونسکو فرستادند اما حالا عده‌ای با نام ثبت کردن پرونده‌های ثبت جهانی به مدیریت و معاونت می‌رسند اما کسانی چون باقرزاده راهی غربت می‌‌شوند.‌ مرگ فیروز باقرزاده خیلی دردهای دیگری را هم تازه کرد. دردهایی که گویا مرهمی ندارند جز اعتراض کردن. اعتراض به راهی که فیروز باستان‌شناسی ایران بنیان گذاشت ولی حالا به دست‌اندازهای جدی افتاده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *