پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | آلودگی کلانشهرها؛ نتیجه مشکلات بنیادی ناپایدار

آلودگی کلانشهرها؛ نتیجه مشکلات بنیادی ناپایدار





۱۴ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۱۲

آلودگی کلانشهرها؛ نتیجه مشکلات بنیادی ناپایدار 

یادداشتی از علی‌احمد رفیعی‌راد جامعه‌شناس سلامت

آلودگی هوای شهرها به عنوان یک معضل جهانی و نوعی جنگ برآمده از سبک زندگی آلاینده، سالیانه مرگ میلیون‌ها انسان را به دنبال دارد و آسیب‌های جدی به سلامتی ده‌ها میلیون انسان دیگر نیز وارد می‌کند. در چند دهه گذشته برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها برای عبور از این وضعیت دشوار در برخی از شهرهای جهان موفقیت‌آمیز و در برخی از شهرها ناکارآمد بوده است. تهران از جمله شهرهای ناموفقی است که گرچه بیشتر روزهای سال از داشتن هوای پاک بی‌بهره است، در فصول سرد آلودگی هوای آن به آستانه نفس‌گیری می‌رسد. همزمان با تشدید و تغلیظ آلودگی نگرانی‌ها، چاره‌جویی‌ها و راهکارهای موسمی نیز برجسته می‌شوند. مقایسه تطبیقی برون‌رفت شهر موفقی مانند توکیو با جمعیتی بالغ بر 30 میلیون نفر از آلودگی هوا و ماندن استوار تهران در میانه آلودگی چند دهه گذشته بیانگر تفاوت بنیادین دو رویکرد است که نخستین آن فرایندی مشارکت‌محور، شفاف، همبسته و پایدار بوده و دانش و صنعت روز را به خدمت گرفته است و دیگری چنین خصوصیاتی را ندارد و یا دست کم آن‌ها را نهادینه نکرده است. از این رو به نظر نگارنده بسیاری از دلایلی که برای آلودگی هوای کلان‌شهر تهران مطرح و برجسته می‌شوند، دلایل واسطی هستند که خود برآمده از مشکل بنیادی‌تر غیرمشارکتی، غیرشفاف، ناهمبسته، ناپایدار و نامرتبط با دانش و صنعت روز هستند. از این رو برای کاهش و رفع معضل آلودگی همزمان با تعدیل مشکلات واسط باید در یک برنامه بلندمدت، واقعی و خواستنی مشکل و یا مشکلات بنیادی را مرتفع کرد.

به راستی تشدید استفاده از سوخت مازوت، تولید و استفاده خودروهای بی‌کیفیت و از رده خارج با سیستم‌های سوخت آلاینده، بنزین غیراستاندارد، توسعه لاک‌پشتی حمل‌و‌نقل عمومی و مانع تراشی بر سر راه آن، نبود ارزیابی محیط‌زیستی طرح‌های عمرانی و توسعه شهری، ساختمان‌های بلند در شهر، تمرکز کارهای اداری و فرصت‌های شغلی در پایتخت و تمرکز صنایع در حواشی آن و… که پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آلایندگی آنها بر همگی آشکار و روشن است، چرا همچنان پرقدرت تداوم دارند؟ در واقع تعلیق و رفع مشکلات واسط پیش‌گفته در یک بستر مشارکتی، شفاف و روزآمد با پشتوانه نیرومند و همگرای سیاسی قابل دستیابی است.

در یک بستر مشارکتی اصلی‌ترین پیشران برنامه‌ها یعنی مردم مطالبه‌گر و پیگیر، قوانین شفاف و تکالیف قانونی مشخص و مسئولین در برابر قانون مسئولیت و پاسخگویی دارند. در واقع فرهنگ محیط‌زیستی نیز در این بستر آموزش داده و نهادینه و با دیدن نتایج دستیابی به سود همگانی در آن فهم می‌شود. در چنین فضائی رفع آلودگی هوا مانند دیگر الزامات زندگی امروزی به خواسته پیگیرانه مردم آموزش دیده، آگاه و مقید به فرهنگ و هنجارهای محیط‌زیستی و برنامه‌های هدفمند سازمان‌های متولی و نمایندگان مردم در آن سازمان‌ها تبدیل می‌شود.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *