سایت خبری پیام ما آنلاین | معرفی استانداران کرمان از 1300 تا کنون

معرفی استانداران کرمان از 1300 تا کنون





۷ دی ۱۳۹۴، ۲۳:۱۱

معرفی استانداران کرمان از 1300 تا کنون

قسمت چهارم:
میرزا سلیمان خان میکده
1306 ش.
«متولد 1286 ق. پدرش میرزا علی میکده آشتیانی، که میکده تخلص شعری او می‌باشد، از اعضای وزارت استیفا بود … ضمناًچون مشرب تصوف داشت جزء دراویش نعمت‌اللهی محسوب می‌شد. سلیمان نیز از پدر پیروی کرد و مشرب تصوف را پیشه خود ساخت. پس از تحصیلات آن روز به کار مالیاتی پرداخت و مدت‌ها محصل مالیاتی بود. قبل از مشروطیت، پدرش از کارهای مالیاتی کنار رفت و فرزندش را جانشین خود ساخت. سلیمان با تبحر در کارهای مالی به مقام مستوفی‌گری رسید و مدتی هم در وزارت لشکر سررشته‌دار کل بود. بعد از مشروطیت، وارد جرگه مشروطه‌خواهان شد و پس از به توپ بستن مجلس، وی دستگیر شد و به باغ شاه برده و حتی قصد هلاکش داشتند که سر نگرفت.
بعد از استبداد صغیر، هنگامی که وثوق‌الدوله وزیر دارایی شد، او را به معاونت خود برگزید. بعد از مدتی به حکومت سلطان‌آباد منصوب شد و در انتخابات دوره سوم از طرف نائین به مجلس وارد شد. در جریان جنگ بین‌الملل اول، وی از روسا و کارگردانان مهاجرت بود و مدتی در کرمانشاه و بعد استانبول توقف کرد. پس از پایان جنگ به ایران آمد و زمانی که وثوق‌الدوله (1295 ش.) نخست‌وزیر شد، او را به معاونت وزارت داخله برگزید. در 1299 به وزارت دادگستری رسید و در کودتا جزء توقیف‌شدگان قرار گرفت. بعد از کودتا چندی استاندار اصفهان و مازندران [و کرمان 1306 ش.] بود تا در 1311 درگذشت» (1).
در مورد حکومت وی در کرمان آمده: «در آبان ماه سال 2486 [1306 ش.] به حکومتی کرمان منصوب گشت. در موقع حرکت به کرمان حضور اعلی‌حضرت رضاشاه بار یافت، دستوراتی نسبت به آبادانی کرمان به او داده شد … سلیمان‌خان میکده، عارف مسلک و با اخوان نعمت‌اللهی مصاحبت داشت و در روز سوم ورود به کرمان به زیارت شاه نعمت الله ولی به ماهان رفت و دستوراتی برای مرمت آستانه شاه ولی به متصدیان امور داد. در زمان میرزا سلیمان‌خان، دستگاه تلگراف‌خانه بی‌سیم در محل جلال‌آباد ـ که تا شهر سه چهار کیلومتر مسافت داشت ـ نصب و در روز افتتاح و بهره‌برداری عده بی‌شماری از مردم پیاده و عده‌ای با الاغ و قاطر و اکابر کرمان و روساء با ماشین و درشکه به محل آمده و در جشن شرکت نمودند و اجتماع مردم در آن روز قریب به بیست هزار نفر تخمین زده شد.
در زمان این حکومت، مردم کرمان در آسایش و وفور نعمت به سر می‌بردند؛ روغن اعلی حیوانی، یک من قریب به سه کیلو، پانزده قران، گوشت بره خوب، یک من پنج قران، گندم حومه، صد من ده تومان، تخم مرغ چهل عدد، یک قران، نان برشته به وزن پنج سیر، سه شاهی و هر شاهی شامل پنج دینار بود. مزد استاد بنا، یک قران و ده شاهی. مزد عمله یا کارگر قوی بنیه، یک قران، عمله چاخو روزانه چاه قنات می‌کند، یک من گندم مزد او بود. چنانچه گندم نمی‌خواست، یک قران به او داده می‌شد. حقوق یک فرد پلیس در ماه شش تومان بود.
سلیمان‌خان طبع شعر هم داشته و حکومتی نجیب و رحیم بود. در بهمن ماه سال 2486 [1306 ش.] پس از چهار ماه حکومتی چون مریض شد و در کرمان مداوا نشد، وضع خود را تلگرافی به عرض رساند، به تهران احضار گشت و تحت مداوا قرار گرفت» (2).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ تلخیص از: عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، ص 1587.
(2) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 114 و 115.
مفاخرالسلطنه
1306 ـ 1307 ش.
«مفاخرالسلطنه (1) در بهمن ماه سال 2486 [1306 ش.] به حکومتی کرمان منصوب و در همین ماه به کرمان وارد گشت. عده‌ای از او استقبال و روزی که وارد کرمان شد، روزی ابری برف ریز و سرد بود. به این علت حکومت یک راست به خانه یکی از ملاکین سرشناس که برای سکونت او قبلاً مهیا شده بود، رهسپار گشت و پش از دو سه روز که هوا آفتابی شد به اداره‌ی حکومتی آمد؛ روسا و محترمین شهر در اداره حکومتی به دیدن حکومت می‌آمدند و چون هوا به شدت سرد شده بود، دستور داد به وسیله بلدیه و معتمدین هر محل مقداری هیزم و زغال و خواربار به فقرا داده شود. برف آن سال تا روز عید نوروز در کوچه‌های تنگ و خانه‌های کم آفتاب، روی زمین ماند.در زمان این حکومت از تهران دستور رسید دیوان کارگذاری که خاص دعوی خارجیان مخصوصاً تجار هندو و انگلیسی‌ها بود، تعطیل و دوسیه‌ها [پرونده‌ها] که هنوز مختومه نشده‌اند، تحویل محاکم صلحیه شود و از این تاریخ «عدلیه کرمان» مستقل گردید و تجار هنود هم فرجه‌شان در کرمان تمام و یکی بعد از دیگری مطالبات خود را جمع و از طریق بندرعباس به هندوستان رهسپار شدند. مفاخرالسلطنه چون مریض شد و آب و هوای کرمان سازگار او نبود، از وزیر داخله اجازه خواست برای مداوا به تهران بیاید، تلگرافی اجازه رسید …» (2).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ متاسفانه از وی تصویری به دست نیامد.
(2) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 115.
مشیر معظم خواجویی
1307 ش.
«تقی خواجویی، معروف به «مشیرمعظم» فرزند میرزا غلامحسین‌خان منتصرالممالک از اهالی اصفهان و متولد سال 1255 ش. است. تحصیلات او در اصفهان مطابق معمول زمان انجام گرفت و در جوانی در صف مشروطه‌خواهان قرار گرفت و وارد وزارت پست و تلگراف شد و ریاست پست شهرهای مختلف را عهده‌دار بود تا این که در اسفند 1299 ش. در کابینه صد روزه سید ضیاءالدین به وزارت پست و تلگراف معرفی شد و بعد از آن در شهرهای لرستان و بروجرد حکومت داشت. مدتی هم والی کرمان گردید. در دوره پنجم وکیل مردم تهران بود. وفات او در 1323 در سن 67 سالگی پس از یک بیماری ممتد اتفاق افتاد. از رجال قابل و مطلع و ثروتمند بود» (1).
در مورد حکومت وی در کرمان آمده: «در اواسط فروردین سال 2487 [1307 ش.] به حکومتی کرمان منصوب و به این شهر وارد گشت و مورد استقبال اکابر کرمان و روسای کشوری و لشکری قرار گرفت. پدر مشیرمعظم کرمانی بوده، خود مشیرمعظم تحصیل کرده، فرانسه بود در زمان او طرح احداث خیابان شاهپور (2) از تهران به حکومتی کرمان ابلاغ و مشیرمعظم به بلدیه کرمان دستور داد تا خانه و مستقلاتی که در مسیر خیابان از بین می‌روند، قیمت آن‌ها را به اقساط به صاحبان آن‌ها پرداخت و شروع به خراب کردن عمارات و خانه‌ها نمودند. عده‌ای از صاحبان اماکن درصدد جلوگیری از خراب کردن کردن برآمدند، مامورین نظمیه دخالت و آن‌ها را متفرق نمودند. چند روز بعد عده‌ای در تلگراف‌خانه اجتماع و عریضه‌ای به پیشگاه اعلی‌حضرت رضاشاه مخابره و تمنا نمودند تا خانه‌های آن‌ها را بلدیه خراب نکند و فرجه‌‌ای بدهند تا خانه جدیدی جهت مسکن بسازند آن گاه خراب نمایند. از قصر همایونی جواب رسید بلدیه کرمان در کشیدن خیابان تسریع نماید. این بود صاحبان مستقلات جواب خود را شنیده دنبال کار خود رفتند و بلدیه با جرات و دل‌گرمی به خراب کردن خانه‌ها و دکاکین و میدان‌گاه و حمام و مساجد پرداخت و آن روزها این وسایل مدرن نبود، بلدیه عمله می‌گرفت روزانه یک قران اجرت می‌داد. آن‌ها با بیل و دیلم به خراب کردن عمارات پرداخته و نیز هر روزی نوبت به یکی از دهات حومه کرمان بود که می‌بایست زارعین و عمله‌جات آن‌ها آمده خاک‌های زیادی را بار و هر جا گودالی بود پر نمایند و نیز سنگی عظیم، که به آن غلتک می‌گفتند و به شکل توپر بود به گاو می‌بستند و روی زمین کشیده می‌شد تا صاف و مسطح گردد …
خلاصه از اردیبهشت سال 2487 تا اسفند 2487 [1307 ش.] درست یازده ماه طول کشید تا خیابان شاهپور مسطح و هموار گردید ولی شن‌ریزی آن به تدریج در ظرف یک سال طول کشید. مشکل بعدی صاحبان مستقلات دو طرف خیابان تا مدت‌ها حاضر به ساختن و زیبا نمودن خیابان نمی‌شدند. بلدیه اعلان نمود صاحبان مستقلات شش ماه فرجه دارند چنانچه اقدامی ننمایند، خود بلدیه می‌سازد و هزینه بنایی را به انظمام خسارت از صاحبان می‌گیرد. این بود صاحبان مستقلات شروع به ساختن مغازه نمودند. امتداد خیابان شاهپور از فلکه ملی تا فلکه مشتاق، قریب به سه کیلومتر بود و نیز در زمان همین حکومت چوب‌پوش و دکاکین روی میدان گنجعلی‌خان که پوشالی بودند، به بلدیه دستور داد تا خراب نمایند و در یک شب مهتابی تمام دکاکین و سکوهای میدان را خراب و میدان را مسطح نمودند …» (3).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 631.
(2) ـ شریعتی فعلی، اولین خیابانی که در کرمان احداث گردید.
(3) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 115 تا 117.
حاج نصیرالسلطنه اسفندیاری
1308 ش.
«مهدی اسفندیاری معروف به «حاج نصیرالسلطنه» در 1264 ش. در تهران متولد شد. پدرش حاج محتشم‌السلطنه اسفندیارى و مادرش خانم نصرت مهرالدوله نوه میرزا آقاخان نورى صدر اعظم بود. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و معمول زمان، براى ادامه‌ى تحصیل عازم روسیه شد و مدرسه‌ى حقوق و علوم سیاسى را طى کرد. در مدت اقامت خود در روسیه، با میرزا عبدالحسین خان نردینى (تیمورتاش) نزدیک شد. پس از مراجعت به ایران، در 1283 به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و لدى الورود معاونت اداره‌ى روس به او واگذار شد و نشان طلاى علمى از درجه‌ى اول به او دادند و در همان سال مظفرالدین شاه لقب نصیرالسلطنه به او داد.
در ابتداى مشروطیت ریاست اجراى محاکمات وزارت امور خارجه به او واگذار شد. بعد به ریاست دارالترجمه وزارت خارجه منصوب گردید تا این که ریاست اداره دول غیرهم جوار را تصدى نمود. شغل اخیر تا مدت‏ها در اختیار خانواده‏ى اسفندیارى بود و مرتباً پدر، عمو و پسر عموهاى او این شغل را متصدى مى‏شدند. آنگاه به مأموریت بلژیک اعزام شد و مقام وزیرمختارى گرفت. چندى هم در ژاپن و ترکیه وزیرمختار بود. در انتخابات دوره‏ى چهارم مجلس شوراى ملى از طرف مردم بابل وکیل شد ولى وکالت مجلس را مطابق میل و سلیقه‏ى خود ندید و مجدداً به مشاغل اجرایى رو نمود و سرانجام با کمک تیمورتاش و حمایت نصرت‏الدوله و پشتیبانى داور والى فارس شد و چند سالى در آنجا بود. در 1308 ش. والى کرمان شد و قریب یک سال در کرمان بود تا به تهران احضار و مأموریت خارج به او داده شد. روى هم رفته مردى جسور، پرکار، جدى و زد و بندچى بود. در 1295 که کمیته‏ى مجازات در تهران تأسیس و به کشتن افراد با گناه و بى‏گناه پرداخت او به ترتیبى با بعضى از اعضاء کمیته نزدیک شد و اخبار آن‌ها را به دولت مى‏داد. در 1312 در سن 48 سالگى در تهران درگذشت و تنها فرزند ذکور او محمد اسفندیارى بود که طبق سنت خانوادگى داخل وزارت امور خارجه شد و سرانجام به سفارت رسید» (1).
در مورد حکومت وی در کرمان آمده: «در سال 2488 [1308 ش.] به کرمان وارد [و] مورد استقبال گروهی از سرشناسان شهر واقع و عده‌ای تا باغین پیشواز رفته و همراه حکومت به کرمان وارد شدند. حاج نصیرالسلطنه در موقع حرکت به کرمان، وزیر داخله به او می‌گوید قریباً اعلی‌حضرت رضاشاه خیال مسافرت به کرمان را دارند، شما جهت آبادی این شهر کوشش و سعی بنمائید. این بود آقای اسفندیاری برای آبادانی شهر عملیاتی را به مرحله‌ی اجرا و دستور داد. اولین دستور به اداره طرق و شوارع بود تا راه بم به کرمان و راه کرمان به یزد را شن‌ریزی و مرمت سازند و خیابان سپه را به طرفی جنوب تا اداره‌ی امنیه امتداد می‌دهند و چون بیابان زراعتی بود، مسطح کردن و درخت زدن آن بیش از دو سه ماه طول نمی‌کشد و به امنیه دستور می‌دهد تا پاسگاه‌های بین راه را مرمت و سفیدکاری نمایند و نفرات کارآزموده و بافراست سر هر پاسگاه بگذارند. در زمان این حکومت زمین ‌لرزه نسبتاً شدیدی در سحرگاه آبان ماه روی داد، خوشبختانه تلفات جانی نداشت ولی سقف‌های بلند از جمله سقف چهارسوق بازار و سقف گنبد سبز (2) و همچنین سقف گنبد جبلیه شکاف برداشت و پاره‌ای از قنوات کم آب و بعضی به عکس پر آب شدند. حاج نصیرالسلطنه سفری به شهرستان بم و سفری به سیرجان نمود، برای آبادانی این دو شهر دستوراتی دادند …» (3).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 117.
(2) ـ منظور همان قبه سبز.
(3) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 117.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *