پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کرمان بر پشت اسب

کرمان بر پشت اسب





۶ دی ۱۳۹۵، ۲۰:۳۱

کرمان بر پشت اسب

بخش 22
سفرنامه«سراسر ایران بر پشت اسب» نوشته الا سایکس خواهر «سرپرسی سایکس» است. ترجمه این سفرنامه محمد علی مختاری اردکانی است، الا به همراه برادرش به جهانگردی پرداخت و اوقات زیادی را در ایران گذراند. یکی از مقاصد این سفر کرمان بود و صفحات قابل ملاحظه ای از این سفرنامه به کرمان گزیده ای از اختصاص یافته است. صفحه کرمون خلاصه این بخش را با عنوان «کرمان بر پشت اسب» به صورت دنباله دار به شما علاقه مندان تقدیم می کند؛
شاید قدیمی ترین ساختمان ها در کرمان، دو قلعه مخروبه باشد که روی دماغه سنگ آهکی پرشیبی در یک کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان قرار گرفته است. این دو قلعه خشتی را به اردشیر نسبت می دهند. بارها آن ها را بررسی کردیم و تا دریابیم توده های ساختمانهای خرابه که دور کوه را فرا گرفته اند، برای چه ساخته شده اند؛ اما موفق نبودیم. همچنین نتوانستیم نقبی را که می گفتند ارگ بزرگ تر را به شهر متصل می کند، کشف کنیم.
یکی از برجک های صخره ای به صورت سکوی کوچکی در آمده بود که با پلکانی که در سنگ آهکی کنده بودند، بدان می رسید و احیاناً نقاره خانه بود یا جایی که جهت احضار پادگان به تسلیح یا عبادت طبل و شیپور می زدند. خرابه های کرمان قدیم بین این دو قلعه قرار دارد.
از چینه هایی که امروز به سرعت به خاک اصلی باز می گردد، کاشی های لعابدار زیادی به دست آوردیم. فردوسی در شاهنامه به تفصیل در مورد شاهزاده خانمی صحبت می کند که کرمان را بنیان گذاشت. چون وقتی در شهر جدید مشغول خوردن سیبی بود، کرمی در آن یافت، از آن پس این شهر «کرمان» نامیده شد. آقای استک (stack) در کتابش شش ماه در ایران افسانه ای از شاهزاده خانم دیگری، دختر اردشیر، نقل می کند که به جای این که با خواستگاری زشت رو ازدواج کند خود را در قلعه بزرگ تر حبس کرد و پدر خشمگین به مدت دوازده سال او را زندانی کرد. سرانجام درویشی به پادشاه توصیه کرد که قنات تأمین کننده آب قلعه را قطع کند.این کار موجب تسلیم آنی شاهزاده خانم طغیان گر شد. از پنجره اتاق نشیمنمان می توانستیم این دو قلعه قدیمی را ببینیم، قلعه قدیمی تر و بزرگتر قلعه دختر نامیده می شود. کرمان در دشت وسیع مستطیل رفسنجان قرار دارد که حدود 120 کیلومتر طول دارد و از طرف شمال تا ماورای بهرام آباد امتداد دارد. نزدیک شهر پهنه های مختلف در سال های متناوب زیر کشت می برند و گاو آهن زمین سخت را برای کشت، جو، تریاک، روغن کرچک، خربزه و پنبه می شکافد. الاغ ها گاله های آوار دیوارهای شهر کهنه را به عنوان کود روی زمین پخش می کنند. در ورای این زمین ها کیلومترها خاک پوت (PUT) یا سفت و سخت بود و این جا بود که معمولاً برای تاخت های طولانی در دشت می رفتیم. بیشتر، تنها گیاه نوعی کرسنه بود؛ اما کمی علف نزدیک جوهای آب معدود می روید که در این نقاط مطلوب بود که به گله های بز و میش برمی خوریم که از پشم های فوق العاده زیبای آن ها قالی ها و شال های مشهور کرمان بافته می شود. گویند در دنیا پشمی نیست که قابل قیاس با آن باشد و گرچه فتح علی شاه سعی کرد گوسفند کرمانی (بلوچی) را در سایر قسمت های ایران ترویج کند. این تجربه منجر به شکست شد. به گفته ایرانیان به خاطر فقدان کیفیت خاص آب. و این موجودی فوق العاده ناچیز این نوع آب است که کرمان را تقریباً به بیابان بدل کرده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *