سایت خبری پیام ما آنلاین | حسن اشرف زاده؛ مسگر قدیمی کرمان در گفت وگو با «پیام ما»: مسگرهای کرمان مس کاربردی خود را از آلمان وارد می‌کردند

حسن اشرف زاده؛ مسگر قدیمی کرمان در گفت وگو با «پیام ما»: مسگرهای کرمان مس کاربردی خود را از آلمان وارد می‌کردند





۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۲۳:۱۹

حسن اشرف زاده؛ مسگر قدیمی کرمان در گفت وگو با «پیام ما»:
مسگرهای کرمان مس کاربردی خود را از آلمان وارد می‌کردند

زهرا پهلوانی

مسگری یا به قول کرمانی ها«قلاگری» از جمله شغل های سنتی کرمان است که با هجوم ظروف مدرن امروزی دیگر رونق چندانی ندارد. بازار مسگرها که روزگاری صدای چکش و سندانش گوش فلک را کر می کرد در سکوتی غمناک به سر می برد. اما هنوز هم مسگران قدیمی می کوشند که با چنگ و دندان از این میراث کرمانی محافظت کنند. تک و توکی کارگاه مسگری به صورت پراکنده در سطح شهر به کار مشغول اند که «حسن اشرف زاده» یکی از آن هاست.
اشرف زاده در یکی از خیابان های قدیمی شهر کرمان(خیابان خواجو) کارگاه دارد و به تنهایی کار می کند. وارد این مغازه که می شوی به 60 سال قبل بر می گردی. وسایل این کارگاه از ابزارکار گرفته تا تشکچه هایی که زیر پای استاد کار پهن شده همه وهمه قدیمی است.
اشرف زاده یکی از مس گران قدیمی است که در روزگار بی رونقی ظرف های مسی با قطعات مسی و هیاهوی پیرکس و آرکوپال، تفلون، چدن و… هنوز که هنوز است با این فلز سرخ دست و پنجه نرم می کند. این مسگر کهنه کار، 65 سال سن دارد و از کودکی در کارگاه پدرش«مرحوم محمد اشرف زاده» به این حرفه مشغول بوده است و تا کنون هم به حرفه اش وفادار مانده است و دست بر قضا از کارش هم راضی است. حسن اشرف زاده، درباره شش دهه کار بی وقفه در زمینه کار مسگری چنین می گوید:«از 4 سالگی زیر دست پدرم در بازار مسگرهای کرمان مشغول به چکش زدن بر مس شدم. قدم کوتاه بود و بر قطعات کار مسلط نبودم. حلبی را زیر پایم می گذاشتم تا بتوانم کار کنم.»
اشرف زاده می گوید:«در سن 11 سالگی پدرم که مشوق اصلی و صاحب کارم بود را از دست دادم و برادر بزرگم علی کار را به دست گرفت و من در کنار برادر مانند دو شریک با هم کار می کردیم و خرج خانه و زندگی را در می آوردیم و خیلی راضی بودیم. من حدود 25 سال در بازار مسگری مشغول به کار بودم و بعد از آن از بازار جدا شده و به محل فعلی آمدم. به تدریج کار خود را توسعه دادم و اقسام کادویی، جهیزیه سفارشی را به صورت کاملا دستی درست می کنم.»
اشرف زاده ادامه می دهد:«بیشتر وسایلی را که با دست های خود چکش می زنم و درست می کنم از جاهای مختلفی مانند رفسنجان، اصفهان، شیراز، تهران، سفارش داده می شود و اغلب به عنوان سوغات به خارج از کشور برده می شود و طرفداران بسیاری دارد.»
وی با یادآوری شرایط کار در دوران گذشته می گوید:«در زمان قدیم، کار مسگری، سخت و پر مشقت بود. چون در آن زمان مس پرمصرف و کاربردی تر از امروز بود. وسایلی مانند قدغن(ظرف مخصوص قنادی) و پاتیل(ظرف کاسه ای مانند بسیار بزرگ برای رنگرزی پشم قالی بافی) و دیگ های بسیار بزرگ و قدح که همگی دست ساز بودند. کم کم آمریکایی ها با تهیه عکس از تمامی مسگران و حالات آنان و تقلید از مسگران توانستند وسایل مکانیزه و ماشینی را درست کنند و به تدریج این هنر زیبا به هنر ماشینی تبدیل شد.»
این مسگر با تجربه در خصوص تهیه مس برای ساخت ظروف مسی می گوید:«در زمان قدیم ما بیشترین مس کاربردی را از آلمان وارد می کردیم و خاطرم هست که در سال 1328 در کرمان حدود 55 مسگر در بازار کرمان(میدان گنجعلیخان) مشغول کار و کسب روزی حلال بودند. آن سال ها مس در کرمان ذوب می شد و مس کرمان سخت ترین آلیاژ بود. به این دلیل برای شکل دادن آن باید چکش زیادی به قطعه کار وارد می کردیم. و به محض این که ظرف هم به زمین می افتاد و یا ضربه ای به آن وارد می شد، آسیب می دید و کج و معوج می شد.»
وی با توصیف وضعیت تحصیلی خود در دوران کودکی گفت:«تا کلاس ششم ابتدایی در مدارس شبانه درس خواندم. روزها کار می کردم و پایان شب با دست ها و صورت سیاه و با پای پیاده به مدرسه شبانه «اورندی» نزدیک دروازه ریگ آباد(مسجد قائم کنونی) می رفتم. در حالی که منزل مان در محله تکیه قلعه بود. تازه وقتی که به مدرسه می رسیدم فراش مدرسه -که بسیار سخت گیر بود- به بهانه این که لامپ کلاس را شکسته اید، کلاس را تعطیل می کرد. این را هم بگویم که فراش ها در قدیم اختیارات زیادی داشتند و بچه ها از آن ها حساب می بردند. با زحمت فراوان تا کلاس 6 شبانه به مدرسه رفتم.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *