روزگاری که گذشت/101
۲ مرداد ۱۳۹۵، ۴:۱۶
روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش صد و یک
[میانه صنعتی زاده با نامزدش به هم می خورد. کسانی که از این موضوع خبر دارند در جستجوی همسر برای او برمی آیند. همه او را نصیحت می کنند …]
این حرف ها که به منزله نمونه ای از خشت های اولین بنیاد زندگی رایج در ایران بود نمی توانست به اندازه سر مویی تغییری در عوالم و خیالاتم بدهد. با خود می گفتم این بیچاره هنوز ندانسته که محبت و دوستی چیست؟ خیال می کند فقط زن را برای این می گیرند که کارهای خانه را بکند یا بچه بیاورد. نمی داند در عالم زندگی وجود مهر و محبت و یگانگی زن و شوهر تا چه حد زندگی را شیرین می سازد. انسان را تشبیه به آسیایی که گندم آرد می کند می نماید و می گوید هر چه را در توی آن ریختند باید آسیا کند. چه کار دارد به اینکه گندم باشد یا جو وقتی که محبت و یگانگی پدر و مادرم را به خاطر می آوردم وقتی که دلسوزی های آن زن و شوهر را نسبت به یکدیگر مبذول می داشتند می سنجیدم متوجه این نکته می گردیدم که تا چه حد عمو جعفر و امثال او در اشتباه به سر می بردند معنی تشکیل خانواده و نمونه ای از عوالم یگانگی هر زن و شوهر واقعی و حقیقی در جلو نظرم مجسم می گردید و خلاصه سخنان عمو جعفر که به خیال خود می خواست مانند آبی که به روی شعله های آتش سوزانی برای خاموش شدن می ریزند مرا آرام سازد، به نظرم بی ارزش می آمد و برعکس انتظار او ناراحتی درونیم را فزون تر می ساخت.
با خود عهد کرده بودم که حتی الامکان فکر(هـ م) را ننمایم و خود را با خواندن کتاب سرگرم کنم نمیدانم چگونه در اواسط شب که همه ساکنین خانه خوابیده بودند از جای خود بلند شده و پیاده به سوی شهر آمده بودم نزدیک های صبح آن وقتی که آفتاب طلوع میکرد در کوچه ای که خانه (هـ م) واقع بود راه میرفتم هرچه میخواستم به خاطر بیاورم که چگونه چندین فرسخ راه را پیاده به تنهایی آمده بودم آن هم در عالم خواب فکرم به جایی نمیرسد، آری آمده بودم اولا از او معذرت بخواهم و ثانیاً بگویم هرچه میخواهی برایت میخرم و هرگونه شرطی را میپذیرم کورکورانه به جلوی درب خانه شان دست فرا بردم تا درب کوب آهنی را بکوبم. یک دفعه از خوابی گران و سنگین بیدار شدم نهیبی بخود زده و چند قدم به عقب رفتم و به خود گفتم ای دیوانه چه میکنی. این موقع صبح که همه در خواب اند چه میخواهی بگوئی مگر تو همان کسی نبودی که با خود عهد و میثاق بستی که دیگر پای در این کوچه نگذاری و کسی را که از زمین تا آسمان با تو تفاوت سلیقه و طرز زندگی دارد فراموش کنی مگر عقلت کجا رفته روزها با آن همه سختی و مشقت درگوشه ای نشسته سوختی و ساختی چه شد که یکدفعه دوباره خود را این طور به دست هوای نفس دادی مانند کسی که تا لب پرتگاهی آمده و اکنون متوجه شده باشد باز عقب عقب چندگامی برداشته و از آن کوچه و محله درآمدم و بجز آنکه آن راه دور و دراز را که با زحمت آمده بودم دو مرتبه مراجعت نمایم چاره ای نداشتم به هر نحو بود خود را به سرچشمه رسانیده و چهارپائی از قاطرداری کرایه کرده و با عجله بشمیران مراجعت کردم و از این کارهائی که در عالم خواب بدون آنکه خودم اراده ای داشته باشم کرده و بودم مات و مبهوت بودم.
عصری خسته و مانده به جعفرآباد رسیدیم و چون به خانه عمو جعفر وارد شدم ساکنین خانه از غیبت طولانی من در تعجب بودند و گفتند رفیقت به جست و جوی تو رفته است. از خستگی بر روی پای خود نمی توانستم بایستم و سرم گیج می خورد. دیوارهای اتاق در اطرافم می چرخید. بدتر از همه در نزد خود از کارهایی که در عالم خواب کرده بودم شرمسار بودم. عبای نازک تابستانی را به روی خود کشیده در گوشه ای خوابیدم. در عالم خواب و بیداری از خود می پرسیدم که چرا آن گونه اسیر نفس شده ام. خیلی دلم می خواست ناصحی که حرفش در من مؤثر باشد پیدا می شد و مرا از میان امواج خروشان خیال نجات می داد به خوبی می دانستم که اگر بالفرض با ناصح دلسوزی هم رو به رو می شدم محال بود، حرفش در من تاثیر داشته باشد.
خود را بیماری روانی می دانستم و معتقد بودم اگر وسیله شفا و علاجی برای این کسالت روانی وجود داشته باشد، همان پناه بردن به عوالم روحانی و معنوی است. ای کاش در عالم خواب روزنه نجاتی به دل و قلبم می تابید و فرشته یا ملکی بر من ظاهر می شد و او مرا از این ناراحتی نجات می بخشید.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
سوگواری مردم بهرمان در منزل پدری آیتالله هاشمی رفسنجانی
موزه ریاست جمهوری رفسنجان؛ یادگار گران بهای سردار سازندگی
کرمان بر پشت اسب
کرمون گرام
روایت «پیام ما» از کلاسی که در جمعه تشکیل می شود زمزمه محبت
جازموریان
کرمان بر پشت اسب
دورهمی داستان نویسان استان کرمان در «دلفارد» و «جیرفت»
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی جنوب کرمان در حاشیه همایش دو روزه داستان نویسان استان کرمان در جیرفت: همایش داستان نویسان در جهت برنامه ارتقای فرهنگی است
کرمان بر پشت اسب
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید