پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روزگاری که گذشت

روزگاری که گذشت





۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۲۲:۳۱

روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش هفتاد و سه
نزدیک غروب به امید دیدار روز بعد هر کسی به خانه اش رفت. مهمان دار مهربان و بی تکلف آن شب را هم مرا دعوت کرد که در منزل شان باشم. چیزی را که هیچ وقت فراموش نمی نمایم. این بود که این دوستان پس از ادای نماز و تناول غذا از خوابیدن در رختخواب و روی تشک نرم خودداری کرده و روی زمین بدون بالاپوش دراز کشیدند. چون سبب را پرسیدم، گفتند احتمال می دهم این روزها ما را به محبس نظمیه ببرند. چون در آن جا لحاف و تشکی نیست. از حالا خود را به آن قسم زندگی عادت می دهیم.
زمستان سپری می شد بوی بهار به مشام می رسید. پرندگان شروع به خوانندگی کرده و مژده رسیدن نوروز و فصل گل سرخ را می دادند و چون به خاطرم رسید که عنقریب سال نو می رسد و از خانه پدر و مادرم فرسنگ ها دورم غفلتاً متاثر شدم. اشکم جاری شد. شاید آن تأثر در آن بیغوله موجب گشایش از مشکلاتم شد. همان روز صبح زود برای آن که کسب اطلاعی کرده باشم به کابینه هیات وزرا رفتم. از درب ورودی آن جا داخل شدم. قراولان را دیدم که غفلتاً به حالت خبردار ایستادند و چون به عقب سر خود متوجه شدم، آقای نصیرالدوله (بدر) وزیر معارف می آمد. همین که به جلوی من رسید دستم را گرفته با خنده و خوشحالی گفت: آن قدر به دنبال حاکم کرمان را گرفتی و این و آن را برانگیختی تا او را معزول کردی. حالا بیا تا تصویب واگذاری زمینی را که به دارالایتام واگذار شده گرفته به سر خانه و نزد پدر و مادرت بروی.
در این ساعت تمام خستگی و رنج و زحمتی را که متحمل شده بودم از تنم بیرون رفت. در و دیوار زمین و آسمان برویم می خندیدند. دو روز بعد هم خریداری سوییسی به نام موسیو کیساس پیدا شد و کانتور ارباب بهمن را بیش از آن چه موکلینم منتظر بودند با پول نقد خرید. عمامه و عبا را تبدیل به کت و شلوار کردم و با موفقیت عازم کرمان شدم و این اتفاقی عجیب بود که چون به نایین رسیدم، آن چه را چندی قبل در خواب دیده بودم بدون ذره ای کم و زیاد در بیداری دیدم. یعنی حاکم معزول کرمان در گوشه درشکه ای با گرفتگی خاطر سرافکنده نشسته و از جلوی کاروانسرای نایین با چند نفر سوار شدند و برای من ثابت و محقق شد که غیر از عوامل ظاهری عواملی معنوی وجود دارد.
روزی که عمامه و عبا را به کلاه و کت و شلوار تبدیل کرده و در تدارک مراجعت به کرمان بودم نامه ای از آقای میرزایحیی خان منزوی فرزند آقاحسن کتابدار که در خوشنامی و مردم داری و نجابت معروفیت کامل داشت به دستم رسید. در آن نامه تقاضای چند قسم دارو که در کرمان پیدا نشده بود کرده و بایستی خریده به کرمان بفرستم و ضمنا برای خوشحالی من عکسی را که به اتفاق پدرم و دو نفر از دوستانش انداخته بودند فرستاده بود. از مشاهده آن عکس بی نهایت خوشحال شدم. مشاهد این عکس بیش تر سبب شد که در رفتن به کرمان تعجیل کنم و کتاب های خود را در چند صندوق گذارده و پس از خداحافظی از رفقا عازم کرمان شدم.
یک روز قبل از عید نوروز صبح خیلی زود وارد کرمان شدم و چون به درب خانه خودمان رسیدم. از این که چند لحظه دیگر پدر و مادرم را خواهم دید. قلبم به شدت می زد و حلقه درب را کوبیدم و در به رویم باز شد. چشمم به هر دو نفرشان افتاد و با محبت در آغوشم گرفتند. مطابق معمول در همان اتاقی که سال ها زندگی کرده بودیم نشستیم و چندین ساعت طول کشید تا من اول تا به آخر داستان خود را بیان کردم. آنان از حرف هایم گاهی متاثر می شدند و گاهی خوشنود.
روز بعد دوستان و آشنایان به دیدنم آمدند. تجار هندو که عده آن ها به ده پانزده نفر می رسید همه دسته جمعی به دیدنم آمدند. یک کاسه نبات بزرگی که شاید هشت کیلو وزن داشت با مقداری هل برایم آوردند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

تقلای حذف نظارت محیط‌زیست

وزارت صنعت بهره‌برداری از معادن بدون عملیات فراوری را مشمول ارائهٔ گزارش ارزیابی محیط زیستی ندانست

تقلای حذف نظارت محیط‌زیست

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

تقلا برای کشتن آبخوان‌ها

پیش از پایان مطالعهٔ دانشگاه شیراز، استاندار یزد از مطالعهٔ جدید برای راه‌اندازی «معدن مس دره زرشک» خبر می‌دهد

تقلا برای کشتن آبخوان‌ها

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه می‌کنند

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوری‌های نوین در صنایع خلاق

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

بلاتکلیفی سد باطلهٔ معدن مهراصل

بلاتکلیفی سد باطلهٔ معدن مهراصل

مسافران قطار مرگ

گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر می‌اندازند

مسافران قطار مرگ

سرمایه‌گذاری در معدن بازنده

بار دیگر تلاش‌ها برای فعال‌کردن معدن مس دره‌زرشک در دامنهٔ شیرکوه آغاز شد

سرمایه‌گذاری در معدن بازنده

چتر سیاه بر آسمان اهواز

دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد

چتر سیاه بر آسمان اهواز

درختان، قربانیان جاده «گلیران»

جاده‌ ۲۷ کیلومتری معدن گلیران که قرار بود ۶.۷ متر عرض داشته باشد، ۲۰ متری شد

درختان، قربانیان جاده «گلیران»

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *