پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روح انگیز سینمای ایران

روح انگیز سینمای ایران





۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۸:۳۷

روح انگیز سینمای ایران
صدیقه سامی‌نژاد در روز ۳ تیر ۱۲۹۵ در شهر بم (استان کرمان) متولد شد و در سال ۱۳۰۸ به همراه همسرش دماوندی که در استودیو امپریال فیلم بمبئی به کار اشتغال داشت به هندوستان مهاجرت کرد و پس از ۱۸ سال به ایران بازگشت. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود. به دلیل بازی در سینما مورد انتقاد شدید خانواده اش قرار گرفت و مجبور شد مدتی را در انزوا بگذراند. وی در سال ۱۳۴۹ در مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» بخشی از این مصائب را شرح داد و به تلخی گریست.
روح انگیز پس از سه بار ازدواج ناموفق (که دومین آنها با نصرت‌الله محتشم بود) در حالی که فرزندی نداشت سی سال آخر عمر را به تنهایی زندگی کرد و زمانی که درگذشت بسیاری تصور می‌کردند او سالها پیش از آن درگذشته است.
روح‌انگیز سامی‌نژاد تا صبح ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ در طبقه پایین خانه‌ای دو طبقه واقع در خیابان پاسداران تهران، سروستان ششم زندگی می‌کرد و در بعد از ظهر چهارشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۷۶ در تهران در سن ۸۱ سالگی درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
نخستین فیلم ناطق ایرانی با نام دختر لُر در فروردین ماه 1312 ساخته شد. این فیلم در هندوستان و در کمپانی امپریال بمبئی کلید خورد و از امکانات فیلم سازی هندوستان بهره گرفت.
فیلم برگرفته از داستان عامیانه جعفر و گلنار بود و به شرح زندگی دختری می پرداخت که از کودکی توسط راهزنان دزدیده شده و در قهوه خانه ای کار می کرد و مورد توجه راهزنی به نام قلی خان قرار گرفت. اما «گلنار» با یکی از ماموران دولتی به نام «جعفر» آشنا می شود. جعفر و گلنار به هم دل می بندند و جعفر با قلی خان گلاویز می شود و پس از طی حوادثی، گلنار را از دست قلی خان نجات می دهد و با او ازدواج می کند.
کارگردان فیلم «دختر لُر» عبدالحسین سپنتا بود و یکی از مشکلات او یافتن بازیگر مناسب برای نقش گلنار بود.
سپنتا برای یافتن بازیگر نقش «گلنار» کوشش زیادی کرد . بسیاری از زنان ایرانی حاضر به بازی در فیلم های سینمایی نبودند و یا این که استعداد بازیگری نداشتند. سپنتا در جست و جوهایش به نتیجه نرسید و سرانجام روح انگیز سامی نژاد که همسر یکی از کارکنان استودیو امپریال بود به کمک او آمد و حاضر شد که در این فیلم ایفای نقش کند.
لهجه غلیظ کرمانی به شیرینی و جذابیت بازی اش افزود.
روح انگیز سامی نژاد قبل از این که در فیلم بازی کند، از اسب به زمین افتاد و کفش پاشنه بلندش، جراحت عمیقی در بدن او ایجاد کرد که در بمبئی زیر عمل جراحی قرار گرفت و همین حادثه سبب شد که هرگز بچه دار نشود.
روح انگیز به همراه گروه فیلم برداری به هندوستان در محلی به نام چمود رفت و در شرایط سخت محیطی، در این فیلم بازی کرد. نقش مقابل او را خودِ کارگردان، یعنی عبدالحسین سپنتا بر عهده داشت.
سپنتا در بازیگردانی بیشتر متاثر از بازیگری سینمای هند بود و مبالغه در حرکات دست و چهره از ویژه گی های این نوع بازیگری است. این شیوه به بازی روح انگیز نیز راه یافته بود و به بازی او شکلی کارتونی و کاریکاتوری بخشیده بود. اما با این همه، تماشاگران، روح انگیز را در نقش گلنار، کاملا باور کردند و چهره او در قالب گلنار برای همیشه در تاریخ سینمای ایران جاودانه شده است.
روح انگیز در نقش گلنار، با وجود شیطنت هایی که نشان می داد، در نهایت بیش تر تیپ زن معصوم و فرشته گون را تصویر می کرد. او عفیف بود و هرگز پا از دایره اخلاقیات بیرون نمی گذاشت.
سر انجام فیلم دختر لُر در مدت 155 دقیقه آماده شد و در سی آبان 1312 در سینماهای مایاک و سپه به نمایش عمومی در آمد
روح انگیز سامی نژاد پس از فیلم «دختر لُر» در سال 1314 یکی از نقش های فیلم شیرین و فرهاد را بازی کرد. این فیلم نیز ساخته عبدالحسین سپنتا بود و روح انگیز در این فیلم در نقش شِکر ظاهر شد.
روح انگیز پس از فیلم «شیرین و فرهاد» از همسرش «دماوندی» جدا شد و با نصرت الله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد . این ازدواج مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران، روح انگیز سامی نژاد را غیابی طلاق داد.
روح انگیز پس از هیجده سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت. او پس از بازگشت به ایران، برای ادامه کارش در سینما با مخالفت خانواده رو به رو شد. جامعه سنتی ایران ، روح انگیز را به عنوان بازیگر سینما نمی پذیرفت. او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید، بعد از دو فیلم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.
روح انگیز سامی نژاد خود در این باره می گفت: «به خاطر ناراحتی هایی که در موقع فیلم بردرای و بعد از آن چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم. هر موقع که از در شرکت می آمدیم بیرون ، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم. یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که کسی به اتومبیل مان آسیب نرساند. هر جایی هم که می رفتیم یا باید یک چیزی روی سرمان می انداختیم تا کسی ما را نشناسد.
اگر می رفتیم سی توَن ، کانادرای بهمون پرت می کردن ، پی بگم والله! من که برای همین از آرتیستی دست کشیدم. از بس که سختی از مردم کشیدم. وقتی سر کار فیلم برداری وارد می شدیم تکلیفی نداشتیم. برای همین دست کشیدم. گاهی وقت ها فکرم می رسید که دو مرتبه برم به کاری شروع کنم. چون هم در هندوستان و هم در ایران ، من را می خواستن؛ اما همین سختی ها و ناراحتی هایی که ایرانی ها و مردم به من دادن ترک کردم و چند ساله گوشه نشینم و میل ندارم کسی بدونه من کجا هستم. از روزی که این هجده سال اومدم ، همین سختی را دارم می کشم.»
روح انگیز سامی نژاد در سال 1339 با برادر ِ «ماشاالله عمرانی» ازدواج کرد که این ازدواج ده سال ادامه یافت. در سال 1349 وقتی شوهر او زنی دیگر گرفت، روح انگیز از او جدا شد و تا سال 1364 در یک خانه دو طبقه زندگی می کرد و در این سن به دلیل کهولت و احتیاج با ارتباط بیش تر با خانواده خانه اش را فروخت و به طبقه پایین خانه خواهرزاده اش نقل مکان کرد.
در این خانه همه کارهایش را خودش انجام می داد و از نظر مالی نیز مستقل بود. در سال 1374چشم هایش به بیماری آب مروارید دچار و به ناچار جراحی شد و پس از جراحی نیز خانه نشین بود و دیگر نتوانست خودش خریدهایش را انجام بدهد و خواهر زاده اش به او رسیدگی می کرد.
روح انگیز سامی نژاد در بعد ازظهر روز دهم اردیبهشت ماه سال 1376 در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *