پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زوال زاگرس با تشدید بهره‌برداری

زوال زاگرس با تشدید بهره‌برداری





زوال زاگرس با تشدید بهره‌برداری

۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۲۰:۱۰

دو گزارهٔ چوب و محصولات فرعی یا چوب و تولیدات غیرچوبی پیشتر درباره‌ٔ برداشت از جنگل به کار می‌رفت که امروز به الوار و تولیدات غیرالواری تغییر یافته است. این دو دسته تولیدات جنگل، از یک سو زمینهٔ ایجاد تضاد بین بهره­‌بردان صنعتی و جوامع محلی را شکل داده و از سویی دیگر، پیچیدگی مدیریت این منابع را در پی داشته است. این دوگانه، با درک نقش رضایت جوامع محلی در موفقیت طرح‌­های جنگلداری، مشارکت آنان در مزایای جنگل و مدیریت و اهمیت روزافزون کارکردهای بدیل چوب، هر روز پررنگ‌­تر می‌­شود. بااین‌حال، در تقابل با برداشت تجاری الوار از جنگل با محاسبات، ابزار و ماشین‌­آلات و پژوهش‌های متعدد و ایجاد فضایی تخصصی، برداشت محصولات غیرالواری، آنچنان مورد کم‌توجهی و ساده­‌انگاری قرار گرفته است که در موارد بی‌شمار، مدیران کلان، بدون تخصص و خارج از سازمان متولی مدیریت، نسخه­‌های عجیب برای بهره­‌برداری و کسب مزایای اقتصادی از این تولیدات می‌­پیچند. 

 

بیم آن می‌­رود که این تجویزهای گاهاً اشتباه، بدون آنکه واکنشی مناسب از سوی سازمان منابع‌طبیعی یا کنشگران ببیند، تبدیل به موضوعی فراگیر شود و بدون در نظر گرفتن مسائل فنی، عملیاتی شود. برداشت گیاهان دارویی و قارچ، بهره­‌برداری از میوهٔ درخت بلوط در زاگرس و جمع‌آوری محصولات خوراکی از جنگل­ به‌صورت تجاری، گزینه­‌های همیشگی برای این بهره­‌برداری هستند. 

 

نگاه به محصولات غیرالواری گاه تا آنجا پیش می‌­رود که برای برداشت آنها، جنگل و سایر عرصه­‌های طبیعی را باغ و مزرعه قلمداد می‌­کنند و در آن به کشت و برداشت انواع محصولات زراعی می‌پردازند، یا تصور می‌­کنند که می‌­توان در کشور بذر بلوط را جایگزین گندم  و کمبود آرد را به این طریق جبران کرد. در این بحث، دو موضوع مهم مورد بی‌توجهی قرار گرفته­‌اند. نخست آنکه، فشار بهره­‌برداری سنتی در طی زمان و برداشت خارج از توان چوب صنعتی در شمال، جنگل‌­ها را به شرایطی رسانده ­است که هرگونه برداشت از تولیدات آنها باید با در نظر گرفتن توان اکولوژیکی و توجه به اولویت کارکردهای خدماتی بر تولیدی باشد. در زاگرس، کارکردهای حفاظت از منابع آب و خاک، باعث تداوم و حفظ شرایط زیستی در بخش وسیعی از کشور شده است. از سوی دیگر، تاریخ بلند بهره­‌برداری از این جنگل‌­ها، زمینه‌ساز بروز زوال شده است و درختزار بلوط غرب، توانی چندان برای تشدید فشار بهره­‌برداری ندارد. مسئلهٔ مهم دیگر، عدم وجود تحقیقات جامع در این زمینه است. 

 

برخلاف برداشت الوار از جنگل­‌های شمال که از جهات مختلف مورد تحقیق قرار گرفته است، موضوع خدمات و تولیدات غیرالواری در زاگرس و شمال، به‌شکلی جدی نه در بخش تحقیقات و نه در بخش اجرا، مسئلهٔ تحقیق نبوده است. فقدان مطالعات مناسب، زمینه‌­ای ایجاد کرده است که نه از توان تولید جنگل در این زمینه اطلاعی جامع در دسترس است و نه از میزان برداشت این تولیدات توسط جوامع محلی آمار قابل استنادی وجود دارد. بنابراین، هرگونه استفاده از تولیدات غیرالواری توسط جوامع محلی یا در مقیاس تجاری، نیازمند یک طرح مدون مدیریت است. این طرح خود نیز نیازمند مطالعات و شناخت کافی از این تولیدات، ظرفیت‌­ها و مقدار مجاز بهره­‌برداری است. چنانچه پیشتر بیان شد، بیم آن می‌­رود که دخالت نیروهای غیرمتخصص در کنار انفعال سازمان منابع‌طبیعی، زمینه‌­ای فراهم آورد که این تولیدات نیز به سرنوشت تولید چوب صنعتی از جنگل‌­های شمال گرفتار شوند. 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *