پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | از روزگار رفته چه مانده؟ تلی غبار

از روزگار رفته چه مانده؟ تلی غبار





از روزگار رفته چه مانده؟ تلی غبار

۱۰ دی ۱۴۰۲، ۲۰:۵۵

ساعت حدود ۶ همهٔ صبح‌ها این‌طور شروع می‌شود: سوت کارخانهٔ چیت‌سازی به صدا در می‌آید. مادر که چندبار همه را برای صبحانه و مدرسه صدا زده است، با صدایی بلندتر می‌گوید: «کارگرای کارخونه رفتن کم‌کم برمی‌گردن، شما هنوز بیدار نشدین» و این گفت‌وگویی مادرانه در اوایل دههٔ ۷۰ در شهر کوچک بهشهر بود که صحبت‌های کودکان در مدرسه از سختی بیداری صبحگاه، گواهی تکرار آن در بیشتر خانه‌ها را می‌داد. می‌شود حدس زد که کمی آن‌سوتر و در قائمشهر باید چنین گفت‌وگوهایی پیرامون کارخانه‌ای که مانند ساعت یک شهر کار می‌کرد هم شکل گرفته باشد: صبح، ظهر، عصر و شامگاه. سیمای شهر در حوالی کارخانه متفاوت‌تر از آنچه عمارت‌ها و بناهای شهر بود، خودش را نشان می‌داد. با وجود اینکه صد سال یا کمی کمتر از عمرش می‌گذشت، اما بخشی ماندنی در شهر بود که نمی‌توانستی نبودش را تصور کنی. دیوارهای زمخت کارخانه، مانند دستان کارگران پنبه‌پاک‌کن، نخ‌ریس و پارچه‌باف، در کنار گل‌های سرخی که از نرده‌ها و دیوارهای کوتاه ساختمان آویز شده بودند، سه‌راه «چیت‌سازی» را به معبری برای قدم‌زدن شبانه تبدیل کرده بود. یک‌دهه از آن روزگار می‌گذشت. سوت کارخانه بر همان موج کش‌دار همیشگی نواخته می‌شد؛ اما دیگر هیچ‌چیز عادی نبود. دولت تصمیم‌هایش را برای خودکفایی گندم جدی‌تر دنبال می‌کرد. وعده‌های خرید تضمینی و تشویق‌های دولتی همه‌جا تبلیغ می‌شد. مزارع پنبه در همسایگی (گلستان امروز و شرق مازندران آن‌وقت‌ها) یک‌به‌یک به گندم‌زار تبدیل می‌شد. 

 

هیچ‌چیز سر جایش نبود. آشوب مانند مهره‌های دومینو جلو می‌آمد و نظمی را که سال‌ها در زندگی و معیشت شمالی‌ها پیش آمده بود، به‌هم می‌زد. اینجا مردم کارگری را بلد بودند. کارگر کارخانه، کارگر شالیزار و پنبه‎زار و دام‌داری. زندگی بر مدار این کار و کارگر می‌گشت و چرخی لنگ نمانده بود. تعطیلی و تعدیل اول به کارخانه‌های پنبه‌پاک‌کنی رسید. پنبه؟ کدام پنبه؟ بعد وقتی دولت تلاش می‌کرد در گرماگرم توسعهٔ گندم‌زارها، خصوصی‌سازی را هم رونق دهد، نوبت به تعطیلی کارخانه‌های نساجی رسید؛ چیت‌سازی بهشهر و نساجی مازندران. کارگران باید تعدیل می‌شدند. در کارخانه نه پنبه‌ای برای ریسیدن بود، نه نخی برای بافتن و نه رنگی برای رنگرزی. هرکس اگر در همان فراخون اول بازخرید، خودش را بازخرید کرده بود چه بهتر، در غیر آن، حسابش به وقتی نامعلوم حواله می‌شد. حق اعتراضی باقی نبود. برای اولین‌بار می‌توانستی نیروهای ضدشورش را در شهر ببینی. شورش کارگران؟

 

روزها گذشت. از بازگشایی کارخانه قطع امید شده بود. دولت فکر می‌کرد اتفاق خاصی نیفتاده است. یک عمر خودشان و زنشان در کارخانه کار کرده‌اند. سال‌های بعد که قرار بود خیلی‌ها بچه‌هایشان بیایند پشت این ماشین‌ها، شهر اینگونه رنگ می‌باخت؛ ماشین‌های نساجی مازندران در دو شهر بهشهر و قائمشهر، زنگ می‌زدند. دیوارهای کارخانه‌های پنبه‌پاک‌کنی می‌ریختند و موش‌هایی که چنددهه لابه‌لای عدل‌های پنبه و دیوارها جا خوش کرده بودند، شبیه خیل زندانیان آزادشده به کوچه و خیابان‌ها می‌آمدند. کارگران اما… دست‌هایی که به وجین پنبه و دوک‌های نخ و روغن ماشین‌های بافندگی عادت داشتند، کارشان را یک‌بار دیگر از جعبه‌ها و بساط‌های کوچک دستفروشی شروع کردند. هرچه بود زندگی ادامه داشت، حتی اگر شهر به‌تمامی شکسته و قامت خم کرده بود.

سال‌های بعد وقتی سن ما از مدرسه گذشته بود و هرکدام از فرزندان شهر در دانشگاه‌ها مشغول تحصیل بودند، کسی رشتهٔ نساجی را انتخاب نمی‌کرد تا روزی برای کار به خانه برگردد: در خانه کاری نبود. زمین‌های خالی کارخانه‌های نساجی و چیت بود که پلاک‌به‌پلاک فروخته می‌شدند؛ شاید تک‌خانه‌هایی از مجموعه‌های سازمانی خانهٔ کارگران و مهندسان مانده بود.

هنوز در بعضی شهرهای ایران تابلوهای مغازه‌هایی متروک به چشم می‌آید: چیت مازندران. در مازندران اما یک خط تولید کوچک مانده، پلاک‌های خالی زمین‌هایی که هنوز فروخته نشده‌اند، آجرهای بهمنی که گوشه‌وکناری افتاده‌اند. یک قهوه‌خانه در قائمشهر که کارگران سالخوردهٔ سابق در آن می‌نشینند و به تل خاک باقی‌مانده از کارخانه نگاه می‌کنند.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

مطالب مرتبط

کشاورزی با وام «چینی»

دولت اعلام کرده با توسعهٔ ۳۰۰ هزار هکتار اراضی زیر کشت افزایش سه میلیون تنی محصولات کشاورزی محقق می‌شود

کشاورزی با وام «چینی»

تهدید تغییر اقلیم برای میراث فرهنگی

«بهلول علیجانی»، اقلیم‌شناس، در گفت‌وگو با «پیام ما» تشریح کرد

تهدید تغییر اقلیم برای میراث فرهنگی

یک سال مذاکرهٔ نفس‌گیر برای حفاظت

آشنایی با «منوچهر ریاحی» رئیس کانون شکار و صید که در کتاب «سراب زندگی، گوشه‌های مکتومی از تاریخ معاصر ایران» تاریخ محیط‌زیست را روایت کرده است

یک سال مذاکرهٔ نفس‌گیر برای حفاظت

احیای دیم‌زارها با فناوری‌های نوین

احیای دیم‌زارها با فناوری‌های نوین

«پاشدان» علیه «خراسان»

یک سد جدید بر روی هریرود از سوی طالبان با حضور «ملا عبدالغنی» افتتاح شد

«پاشدان» علیه «خراسان»

باران ادامه دارد

سامانهٔ بارشی نیمهٔ اردیبهشت، کشور را درگیر مشکلات ناشی از سیل کرد

باران ادامه دارد

قدرت فرا هژمونی طالبان در مناقشات آبی

قدرت فرا هژمونی طالبان در مناقشات آبی

روستا؛ «رئیسی» و برنامهٔ هفتم

روستا؛ «رئیسی» و برنامهٔ هفتم

درخواست توقف تعرض به بوستان‌های تهران

مهندسان مشاور معمار و شهرسازان تهرانی خواستار توقف تعرض به پارک‌های تهران شدند

درخواست توقف تعرض به بوستان‌های تهران

تالاب «بندعلیخان» چشم‌انتظار حقابه

تالابی دیگر در آستانه تبدیل شدن به کانون گرد و غبار قرار دارد

تالاب «بندعلیخان» چشم‌انتظار حقابه

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *