پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بیتا هستم

بیتا هستم





بیتا هستم

۴ آذر ۱۴۰۲، ۲۱:۰۰

پاییز غم‌اگیزی را شروع کردیم و نمی‌دانم که این پاییز، زمستان و امسال چگونه به سرانجام خواهد رسید اما تا اینجا به شدت غم‌‌بار بوده است. قتل فجیع «داریوش مهرجویی» و همسرش درگذشت «فریماه فرجامی» و این هم از درگذشت یکی از بهترین‌های سینمای ایران به‌عنوان بازیگر.

 

واقعیت امر این است که «بیتا فرهی» ستاره پرفروغی در سینمای ایران نبود؛ سه فیلم درخشان در کارنامه او است، چند فیلم متوسط و البته بازیگر کم‌کاری هم بود.

 اولین بار با فیلم «هامون» به سینمای ایران معرفی شد. البته نام خانوادگی او «فرهی» نبوده و آن‌طور که مهرجویی می‌گفت گویا عمو یا پدرش در سینمای قبل از انقلاب بازیگر بوده و چون آن نام، جذابیت سینمایی نداشت، مهرجویی تصمیم گرفت که از نام خانوادگی همسر «بیتا فرهی» استفاده کند. به هر حال فرهی با «هامون» آمد، با «بانو» بالید و به گمان من با «خون‌بازی» از دست رفت. دلیل این از دست رفتن هم خودویرانگری‌هایی است که متاسفانه بعضی از اهالی فرهنگ و هنر، خواسته یا ناخواسته، دچارش می‌شوند. فرهی هم اولین قربانی نبود و آخرین قربانی هم نیست.

 

از وجه شخصی او که بگذریم، بازیگر خوش‌استیل و خوش‌فکر اما در حال تبدیل شدن به یک تیپ بود چراکه بیشتر در نقش زنان طبقه مرفه جامعه بازی می‌کرد. در چند فیلم به صورت محدود مانند فیلم «اعتراض» ساخته مسعود کیمیایی، نقش زنان طبقه محروم را هم بازی کرده اما در یک مقایسه کمی مانند «مریل استریپ» در نقش‌های زنان تنهایی که فارغ از معیارهای قانونی عاشق می‌شوند، تبدیل به یک تیپ شد. شاید خودش نخواست که فیلم‌های بیشتری بازی و در هر نقشی بازی کند چون به هر حال گزیده‌کار بود و با هر کارگردانی هم کار نمی‌کرد. یک‌بار هم همین سوال را سال‌ها پیش از پرسیدم و گفت «دلم‌ نمی‌خواهد در هر فیلمی بازی کنم. من اساسا خودم را بازیگر نمی‌دانم و هنرمند هستم.» اما از آنهایی است که با حضور خودش وزنی به دنیای بازیگران زن ما داد. از زیبایی حیرت‌انگیزی برخوردار نبود که بگوییم حضورش در سینما به دلیل زیبایی‌اش بوده و به به نظر من استعداد خارق‌العاده‌ای هم نداشت ولی همین گزیده‌کار بودنش باعث شد شان و منزلتی برای او در تاریخ سینما رقم زده شود که بعضی‌های دیگر هم داشته‌اند اما با حضور در هر فیلمی این شان و منزلت را پایمال کردند. بیتا فرهی از این دست نبود و شاید هم نیازی نمی‌دید که تن  به هر نقشی بدهد.

 

نقش‌های ماندگارش «هامون»، «بانو» و «خون‌بازی» بودند که در «خون‌بازی» اوج بازیگری‌اش را دیدیم. در «هامون» بازی درخشان «خسرو شکیبایی» او را وادار می‌کرد که خوب بازی کند. در «بانو» هم اساسا محور این درام اخلاقی و اجتماعی خود شخصیت بانو بود. «خانه‌ای روی آب» ساخته بهمن فرمان‌آرا  و «کیمیا» ساخته احمدرضا درویش هم جزو فیلم‌های خوب او هستند که خصوصا در «کیمیا» بازی درخشان و برجسته‌ای دارد. در مجموع بازیگری بود که سعی می‌کرد یادگاری‌های خوبی از خودش به‌جا بگذارد؛ یا با کمک فیلمسازها و فیلمنامه‌نویسان یا با کمک استعداد خودش.

 

آخرین باری که او را دیدم حدود چهار یا پنج سال پیش قبل از کرونا بود و وقتی آمد سمت من گفت: «بیتا هستم.» فکر می‌کرد به دلیل تغییر چهر‌ه‌اش او را از یاد برده‌ام. آخرین بار هم مخاطبان در فیلم «لامینور» دیدند که واقعا این «بیتا»یی که در فیلم حضور کمرنگی دارد، مانند «فریماه فرجامی» که او هم در این فیلم ایفای نقش کرده، چگونه در هم شکسته است؛ هر دو ستاره‌‌هایی بودند که می‌توانستند همچنان سال‌های سال کار کنند.

فقدان او را به سینمادوستان تسلیت می‌گویم.

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *