پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تفاهمنامه خزر نافرجام ماند

گفت‌وگوی «پیام ما» با رِییس سابق مرکز مطالعات و تحقیقات خزر:

تفاهمنامه خزر نافرجام ماند

‌قانون اجازه تشکیل مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر با مشارکت دولت‌های فدراسیون روسیه و ‌ایران بیش از 3 دهه است فراموش شده است





تفاهمنامه خزر نافرجام ماند

۷ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۰:۰۰

اواخر دهه هشتاد تفاهم‌نامه‌ای میان دو مرکز مطالعاتی بزرگ حوزه خزر یعنی مرکز ملی مطالعات و تحقیقات خزر ایران و مرکز مطالعات خزر روسیه در شهر آستاراخان با نام «مرکز کاسپینیتس Caspnitz» امضا شد. تفاهم‌نامه‌ای که که به گفته مدیر سابق مرکز ملی مطالعات خزر، برنامه‌ها و دستاوردهای زیادی برای یک دوره 3 ساله داشت و زمینه ایجاد امضای تفاهم‌نامه‌های چند جانبه دیگری میان کشورهای روسیه، ایران، آذربایجان و قزاقستان در مورد مطالعه و پژوهش بر خزر، این پهنه آبی مشترک ایجاد کرد. با این همه پس از پایان این دوره در سال 1390، این تفاهم‌نامه با همه جنبه‌های گوناگونش به دست فراموشی سپرده شد. اما آنچه در حقیقت بیش از 3 دهه بود که از یادها رفت قانونی بود که در سال‌های نخستین دهه هفتاد به تصویب رسید. قانونی موسوم به «اجازه تشکیل مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر» با مشارکت دولت‌های فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران. دکتر همایون خوشروان، عضو هیات مدیره انجمن مهندسی سواحل و سازه‌های دریایی و نویسنده و پژوهشگر دریایی کشور است که در زمان تصدی‌اش بر کرسی ریاست مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر، این تفاهم‌نامه که براساس این قانون امکان اجرایش میسر می‌شد، را به امضا رساند. حالا او در گفت‌وگو با «پیام‌ما» از لزوم توجه به تلاش جمعی و هم‌افزایی دوباره دانش منطقه‌ای برای رفع چالش‌های اکوسیستم شکننده خزر و احیای دوباره قانون اجازه همکاری مشترک در این دریاچه کهن می‌گوید.

تفاهم‌نامه دوجانبه این دو مرکز علمی چطور شکل گرفت و بر چه محورهایی متمرکز بود؟
ایده این تفاهم‌نامه در بازدید از مرکز تحقیقات دریای خزر روسیه شکل گرفت. اما مبنای تشکیل آن، قانون اجازه تشکیل مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر با مشارکت دولت‌های فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران بود که در سال‌های نخستین دهه هفتاد از سوی مجلس شورای اسلامی مصوب شد. آن زمان دانشمند فقید دکتر سرگئی مناخوف ریاست مرکز روسی را بر عهده داشت. از دیدگاه من این تفاهم‌نامه برگ افتخاری در مدیریت تحقیقات آب کشور بود که موجب شد تا توان تخصصی مراکز مزبور برای مدیریت منابع ساحلی خزر افزایش یابد. مرکز کاسپنیتس نیز میزبان دانشمندان ایران در این مرکز بود. از جمله اتفاقات مثبت این تفاهم‌نامه حضور ایران در کنوانسیون گشت دریایی خزر بود. همچنین چاپ کتاب مشترک، تدوین مجلد در زمینه‌های تخصصی خزر، استفاده از دستاوردهای پژوهشی یکدیگر و در نهایت تحقیقات مشترک به نفع حل مشکلات خزر بود. اما متاسفانه این اقدام با تغییر دولت ابتر ماند و طی دهه گذشته دیگر کسی از آن یاد نکرد. طی سال‌های 2009 تا 2011 چندین کنفرانس برگزار شد. تفاهم‌نامه‌های چند جانبه‌ای با کشورهای حوزه خزر به امضا رسید. البته ترکمنستان آن زمان مرکز تحقیقات خزر نداشت. اگر این تفاهم‌نامه ادامه پیدا می‌کرد می‌شد پروژه‌های بسیاری ذیل آن تعریف کرد. اما متاسفانه دیگر وزارت نیرو و موسسه تحقیقات آب کشور رغبتی به آن نشان نداد. در حقیقت دغدغه اصلی در این است که چرا این قانون اجرا نمی‌شود و کاملا فراموش شده است.
از دیدگاه شما چرا این قانون به نتیجه نرسید و از یاد رفت؟
بگذارید کمی عقب‌تر برگردیم. با توجه به حساسیت و آسیب‌دیدگی اراضی ساحلی نسبت به افزایش سطح تراز آب دریای خزر طی سال‌های 1357- 1374 به میزان 250 سانتی متر و پیگیری مخاطرات و بحران حاصل توسط استانداری‌های ساحلی شمال کشور، ضرورت تشکیل مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر برای بررسی عوامل موثر در نوسانات سطح تراز آب دریای خزر و بالا آمدن آب دریا تشخیص داده شد و این موضوع پس از بحث و تبادل‌نظر در هیات دولت به عنوان لایحه‌ای به مجلس شورای اسلامی برای تصویب ارسال و در نهایت در 26 اردیبهشت 1374 قانونی مصوب شد که به کشور جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه اجازه تشکیل مرکز مشترک و همکاری های متقابل را داد. قانون اجازه تشکیل مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر با مشارکت دولت‌های فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی‌ایران به وزارت نیرو (‌سازمان تحقیقات منابع آب) اجازه داده می‌‌دهد که با مشارکت مرکز هماهنگی‌های علمی خزر وابسته به آکادمی علوم ‌فدراسیون روسیه مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر (‌مازندران) را تشکیل دهد. اساسنامه مرکز یاد شده به تصویب هیأت وزیران می‌رسد. ‌همچنین سایر دول ذیعلاقه حاشیه دریای خزر می‌توانند به عنوان اعضای جدید مرکز فوق با تصمیم مشترک دولت‌های مؤسس و اصلاح اساسنامه،‌عضو مرکز شوند. آنچه گفتم به صراحت در ‌صورت جلسه مورخ 26 فروردین سال 1372 قید شده است و البته نص قانون دارای جزئیات بیشتری است. مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر رسما در سال 1372 در بدنه شرکت آب منطقه‌ای مازندران شکل گرفت و مصوبه قانونی سال 1374 اهمیت راهبردی این مرکز را در مدیریت جامع منابع آب دریای خزر با همکاری مشترک فدراسیون روسیه افزایش داد. اما متاسفانه هیچ وقت تاسیس مرکز مشترک علیرغم نشست‌های متعدد با روس‌ها تحقق نیافت. تا اینکه در سال 1387 با ایجاد بستر مناسب در کمیته مراقبت‌های محیطی و همکاری‌های مشترک آب و هواشناسی در قزاقستان، اولین نشست تخصصی بین مدیران مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر و مرکز تحقیقات مسائل دریای خزر، کاسپنیتس برگزار شد و طرفین با بحث و تبادل نظر به این نتیجه رسیدند که تفاهم‌نامه همکاری مشترکی را برای تحقق اهداف مشروح در قانون مصوب 1374 به امضا برسانند. این تفاهم‌نامه با حضور ریاست موسسه تحقیقات آب وزارت نیرو در شهر آستاراخان روسیه به امضا مدیران مراکز تحقیقاتی دریای خزر رسید و پس از آن همکاری‌های فی مابین شکل تازه‌ای گرفت و دستاوردهای علمی مناسبی داشت. اما با توجه به اتمام دوره سه ساله این تفاهم‌نامه در سال 1391، سطح همکاری‌های فی‌مابین کاهش یافت ،عملا مسیر همکاری‌های مشترک تضعیف شد و تاکنون اقدام تازه‌ای برای احیاء آن صورت نگرفته است.
شما معتقدید که نیاز است این تفاهم‌نامه یا تفاهم‌نامه‌هایی مانند آن، به پشتوانه این قانون یک بار دیگر احیا شود؟
بله احیا تفاهم‌نامه همکاری مشترک، بایستی مطابق قانون مصوب مجلس شورای اسلامی پیگیری شود و دستاوردهای علمی حاصل از این توافق راه را برای مدیریت جامع منابع آب دریای خزر و بیلان آن هموار کند. مشکلات محیط‌زیستی عدیده‌ای که در اثر کاهش سطح تراز آب دریای خزر در سواحل آن رقم خورده است نیازمند همکاری موثر و قاطع مراکز تحقیقاتی منابع آب کشورهای ساحلی خصوصا روسیه است. برای مثال حل مشکل خلیج گرگان نیاز به مدیریت مطالعاتی و اطلاق فکر مشترک دارد. اگر به دستاوردهای تفاهم‌نامه قبلی توجه کنیم درمی‌یابیم که مدیریت منابع آب دریای خزر بدون همکاری کشورهای حاشیه آن غیر ممکن است. برای مثال گشت‌های دریایی مشترک برای اندازه گیری پارامترهای دریایی و محیط‌زیستی و یا تبادل اطلاعات و یافته‌های پژوهشی و آموزش کارشناسان و متخصصان دریایی، تمامی این موارد از طریق تفاهم‌نامه‌های همکاری مشترک قابل پیگیری و تحقق است. فراموش نکنیم در دهه 60 شمسی بزرگترین خلیج دریای خزر یعنی قره بغاز به طور کامل خشک شد و روس ها برای احیا و نجات آن مطالعات بسیار مهمی را انجام دادند که نتایج کار آنها می‌تواند در نجات خلیج گرگان موثر واقع شود.
شما وضعیت خلیج گرگان را در آینده چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
متاسفانه کاهش شدید سطح تراز آب دریای خزر موجب آسیب‌دیدگی محیط‌زیستی خلیج گرگان شده است، وسعت این آبگیر محدود با گذشت زمان در حال کاهش و زیستگاه‌های مهم آن در حال از بین رفتن است و اکوسیستم های خشکی در حال جایگزینی با اکوسیستم‌های آبی هستند. اگر دریای خزر با همین سرعت متوسط 5 سانتی متر در سال دچار پسروی شود خلیج گرگان تا 10 سال آینده به سوی خشکی کامل پیش خواهدرفت و متاسفانه دیگر عملیات لایروبی هم به حیات مجدد آن نمی‌تواند کمک کند زیرا با افت سطح تراز آب دریای خزر دیگر آبی قابل انتقال به درون خلیج گرگان نیست. بنابراین در حالت طبیعی فرجام خلیج گرگان به سمت خشک شدن کامل تا انتهای قرن بیست و یکم خواهد بود. اما با توجه به اینکه پیش‌بینی‌های اقلیمی در مورد دریای خزر همیشه با دقت لازم همراه نبوده است، امید تغییر بیلان مثبت دریای خزر با افزایش میزان بارش در حوضه آبریز رودخانه ولگا، طی سال‌های پیش رو وجود دارد و هنوز هیچ دلیل علمی مشخصی برای رد این نظریه ارائه نشده است. پس مناسب است تا زمان آینده اقدامات پیشگیرانه و سازگارانه با محیط زیست خلیج گرگان را در دستور کار قرار دهیم و ازفرصت‌های آبی پیرامون خلیج گرگان برای نجات آن بهره‌مند شویم.
با توجه به مسائلی که وجود دارد،‌ پیشنهاد شما برای خروج از این چالش چیست؟
امیدوارم نمایندگان شهرهای ساحلی استان مازندران بر اساس این مصوبه قانونی دولت را مکلف کنند این مرکز مشترک برای مدیریت جامع مناطق ساحلی دریای خزر ایجاد و یا تفاهم‌نامه همکاری بین این کشورها امضا و عملیاتی شود تا دستاوردهای مورد انتظار تحقق یابد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *