پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | آموزش؛ چه آموزگاری چه آموزنده‌ای و کدام دانش؟

آموزش؛ چه آموزگاری چه آموزنده‌ای و کدام دانش؟





آموزش؛ چه آموزگاری چه آموزنده‌ای و کدام دانش؟

۹ آبان ۱۴۰۲، ۲۳:۰۰

از زمانی که آب علاوه بر جنبه‌های فنی، اجتماعی هم شده است، یکی از واکنش‌ها به آن تأکید بر ضرورت آموزش و توانمندسازی جامعه است؛ تا به‌جای ساختن سازه‌ها، فرهنگ‌سازی کنیم. ما متخصصان باید به شهروندان آموزش بدهیم که آب چیست و چگونه باید از آن استفاده کنند. این‌گونه می‌توان امیدوار بود که با جامعه‌ای مسئولیت‌پذیرتر مواجه هستیم تا آب را هدر ندهد و از آنچه بر سر آب می‌آید مطلع باشد. شهروند خوب کسی است که در جریان نتایج پژوهش‌ها و علوم جدید آب باشد. اما من اینجا گزاره‌های بالا را طرح نکردم تا آن را کاملاً تایید کنم، بلکه می‌خواهم نگاهی انتقادی به آنها داشته باشم. این گزاره‌ها را از سه جنبه به پرسش می‌کشم.

 

پرسش اول این است که چه‌چیزی در ما تبدیل به آگاهی می‌شود و آگاهی چه زمانی تبدیل به کنش و تغییر می‌شود؟ اگر چه انتظار داشتن از اینکه ارتقای دانش و اطلاعات شهروندان آنها را مسئولیت‌پذیرتر می‌کند بی‌راه نیست، اما در کنار آن شرایط مادی هم برای تحقق این هدف نیاز است. مثال ملموس اهمیت مادیت این است که شهروند تا زمانی که برای آب شهری بهای چندانی نمی‌پردازد، همواره انتظار دارد که با باز کردن شیر، آب از آن جاری باشد؛ و تا زمانی که در تصمیمات درباره آب حضور ندارد، اطلاع داشتن از گزاره‌هایی دربارهٔ وضعیت آب، حفظیاتی بی‌فایده است.

 

پرسش دوم این است که چرا مردم، آن هم مردمی که قرار نیست در جریان تصمیمات و سیاست‌ها حضور داشته باشند، باید به اندازهٔ متخصصان آب، به آن فکر کنند و برای یاد گرفتن آن انگیزه داشته باشند؟ هر کدام از ما در زندگی خود با متخصصان مختلفی در زمینه‌های متفاوت علوم، هنر، محیط‌زیست، انرژی، آموزش‌وپرورش، بهداشت و سلامت، ورزش، اقتصاد، سیاست و… مواجه هستیم که عمومی‌شدن دانش حوزهٔ تخصص خود را ضروری و مهم می‌دانند و معتقدند شهروندان باید با این ضروریات آشنا باشند. اگر چه با این توصیه، قرار است متخصصان مرجعیت جدیدی پیدا کنند، ولی شهروندان اساساً امکان این را ندارند که بخواهند برای یادگیری تمامی این حوزه‌ها انگیزه یا زمان زیادی داشته باشند.

 

پرسش سوم این است که خود ما متخصصان برای یاد گرفتن آنچه که از آب در جهان ذهنی گروه‌هایی دیگر وجود دارد، چقدر حریص هستیم؟ در چنین جهان‌هایی با هستی‌شناسی‌های دیگری از آب مواجه هستیم که با آب مدرنی که در دانشگاه می‌آموزیم تمایزهایی دارد. یک متخصص آب، مخصوصاً اگر مدعی رویکردهای اجتماعی باشد، نمی‌تواند دربارهٔ حکمرانی آب در کویر (یا هر محیط دیگری) حرف بزند و با نزدیک شدن به هستی‌شناسی آب از منظر یک کشاورز (یا هر بهره‌برداری دیگر) بی‌تفاوت برخورد کند. آن‌گونه که آب تولید می‌شود، به جریان می‌افتد، اندازه‌گیری می‌شود، کمبود یا مازادش مسئله درست می‌کند، توزیع می‌شود و ثروت و نابرابری خلق می‌کند، در دنیای ما و آنها متفاوت است. اینجا می‌بینیم که خیلی زود، جای استاد و شاگرد باید تغییر کند. اکنون باید پرسید که ما چقدر شاگردان خوبی هستیم؟

 

با طرح سه نقد بالا، قصد ندارم نتیجه بگیرم که متخصص آب تنها باید مشغول پژوهش در دفتر خود یا آموختن از دیگران باشد و بهتر است آموزگاری را کنار بگذارد. در مقابل، هدف از سه پرسش و نقد بالا، رسیدن به این موضوع است که باید به‌دنبال چه آموزشی باشیم؟ پاسخ من آموزشی است که هم متواضعانه و هم متعهد به تغییر واقعیت اجتماعی باشد. دانش در محیط پر منازعهٔ حکمرانی آب، قدرت برای تغییر در جریان آب و منافع حاصل از آن است. بنابراین نمی‌توانیم از کنشگری جامعه برای حکمرانی‌ای پایدارتر و عادلانه‌تر حرف بزنیم، اما در برابر دانش و اطلاعات ضروری برای آن بی‌تفاوت باشیم. همین‌جا شکلی از آموزش که به آن نیاز است، خود را متمایز می‌کند. ما به جریانی از دانش و اطلاعات نیاز داریم که به حرکت اجتماعی سرعت و اثربخشی می‌دهد. آموزشی که برای قدرت‌بخشی به جامعه است و نه ارشاد آن. دستیابی به این دانش و آموزش آن شرایط خاص خود را می‌طلبد. چنین دانشی در میدان کنش و جنبش اجتماعی ساخته می‌شود و متعهد به مسائل آن است. آموزش آن یا جریان دانش و اطلاعات نیز در میان همین کنشگران صورت می‌گیرد. این دانش و آموزش حاصل با هم بودن ما است و نه مسیری یک‌طرفه از جانب متخصص به مردم.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *