پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تاثیر کوشکی بر حفاظت یوزپلنگ

«کوشکی مرد.»

تاثیر کوشکی بر حفاظت یوزپلنگ

خبر کوتاه تلف شدن یوزپلنگ نر ۱۶ ساله در سایت تکثیر در اسارت یوزپلنگ، واقع در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران که دیروز منتشر شد به سرعت در میان علاقه‌مندان بازتاب داشت





تاثیر کوشکی  بر حفاظت یوزپلنگ

۹ بهمن ۱۴۰۱، ۸:۵۵

«کوشکی مرد.» خبر کوتاه تلف شدن یوزپلنگ نر ۱۶ ساله در سایت تکثیر در اسارت یوزپلنگ، واقع در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران که دیروز منتشر شد به سرعت در میان علاقه‌مندان بازتاب داشت. علت تلف شدن کوشکی، «کهولت سن» بیان شده اما با این حال کهولت سن، خود می‌تواند دلیلی بر به وجود آمدن عارضه‌ای منجر به تلف شدن شود و خود به تنهایی علت تلف شدن نیست. اگرچه معاون سازمان حفاظت محیط زیست ابتلای کوشکی به بیماری را رد کرده، دست کم تا زمان تنظیم این یادداشت، جزئیات بیشتری درباره علت تلف شدن کوشکی منتشر نشده است.
با اینکه حیوانات وحشی در اسارت معمولا فاقد ارزش اکولوژیک هستند و حتی جزء آمار جمعیت گونه خودشان محسوب نمی‌شوند، اما بدون اهمیت نیز نیستند. بلکه به عکس، وجود آنها گاهی به برنامه‌های حفاظت جان تازه‌ای می‌بخشند.
کوشکی هم از آن دسته حیوانات بود. پیش از او، یوزپلنگ ماده‌ای که به همراه خواهر و برادرش در نزدیکی بافق در سال ۱۳۷۳ پیدا شده بودند، نقش پررنگی در ایجاد انگیزه و امید برای حفاظت یوزپلنگ در زیستگاه‌های ایران بازی کرد. آن یوزپلنگ «ماریتا» نام گرفت و در همان ابتدای کار خواهر و برادرش تلف شدند و تنها او به مدت ۹ سال در پارک پردیسان زندگی کرد و در سال ۱۳۸۲ تلف شد. پیدا شدن ماریتا درست در زمانی رخ داد که بسیاری از کارشناسان حیات وحش از بقای یوز در طبیعت ایران قطع امید کرده بودند اما همین واقعه تلخ مرگ دو توله یوز و ادامه حیات سومی در شرایط اسارت، امیدها را زنده کرد و چه بسا که نقش پررنگی در شکل‌گیری پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بازی کرد.
پس از مرگ ماریتا، اگرچه با فعالیت پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در ایران، اطلاعات ما درباره یوزپلنگ و زیستگاه‌های آن در ایران بسیار افزایش یافته بود، اما این امید تنها معطوف به کارشناسان و متخصصان و علاقه‌مندان بود. توجه دیگر دستگاه‌های حاکمیتی و اجرایی به یوزپلنگ چندان در خور توجه نبود تا آنکه «کوشکی» پیدا شد.
این درست که حذف کوشکی و هر یوزپلنگ دیگری از طبیعت، دارای تبعات سوء اکولوژیک است و بر جمعیت و تنوع ژنتیکی یوزپلنگ در طبیعت تاثیر منفی دارد، اما از سوی دیگر این واقعه نگاه‌ها را نیز به سوی یوزپلنگ معطوف می‌کند. باید این واقعیت را بپذیریم که افراد غیرمتخصص و غیر دست‌اندرکار حوزه حیات وحش اعم از مردم عادی و مدیران و تصمیم‌گیران ارشد، خواه ناخواه به یوزپلنگ داخل فنس بیشتر از یوزپلنگ داخل طبیعت توجه نشان می‌دهند. از یوزپلنگ داخل فنس هر لحظه می‌توان عکس و فیلم تهیه کرد و درباره‌اش خبر نوشت. یا مسئولان را در هر زمانی برای بازدید از پروژه و دستاورد آن به محل برد و حامیان مالی نیز به حمایت چیزی که در هر لحظه حاضر و موجود است، بیشتر تمایل نشان می‌دهند.
وجود کوشکی هم چنین کارکردی داشت. پس از آنکه مدت کوتاهی در پارک پردیسان بود، به پناهگاه حیات وحش میاندشت منتقل شد. در آن منطقه به‌دلیل حضور کوشکی، یک سایت تکثیر و پرورش شامل دو فنس بزرگ و یک پاسگاه نسبتاً مناسب احداث شد. به‌علاوه توجه مقامات استانی همواره به این زیستگاه بیشتر از سایر زیستگاه‌های استان تازه‌تاسیس خراسان شمالی بود. به همین دلیل بود که بازگشت کوشکی به پردیسان در سال‌های بعد با مخالفت مسئولان استانی روبه‌رو بود.
معمولاً کارکرد حضور افرادی از گونه‌های در معرض انقراض در اسارت، علاوه بر استفاده از آنها در برنامه‌های تکثیر، جلب توجه و جذب حمایت و‌ کمک‌های مالی برای برنامه‌های حفاظت از گونه و زیستگاه و همچنین تکثیر در اسارت گونه است. اگرچه معمولا مدیران ارشد یا مردم عادی بیشتر به برنامه‌های تکثیر اسارات در مقایسه با برنامه‌های حفاظت زیستگاه علاقه نشان می‌دهند، اما این هنر مدیران تخصصی و حفاظت‌گرایان است که حمایت‌های جلب شده به سوی حیوانات داخل فنس را به گونه‌ای مدیریت کنند تا وظیفه اصلی که حفظ بقای گونه در زیستگاه طبیعی است، در رقابت با برنامه تکثیر مغلوب نشود.
گویی این یک واقعیت تلخ است که تا حیوانی همچون یوز از طبیعت جدا نشود، توجه و اقبالی در جامعه و در میان تصمیم‌گیران پیدا نمی‌کند! اما به نظر می‌رسد سوزاندن فرصت‌ها و مرثیه‌سرایی مداوم و خلاصه کردن توجهات صرفا به داخل فنس‌های نگه‌داری، اتفاقاتی تلخ‌تر را رقم خواهد زد.
آنچه در مورد کوشکی و پس از آن «دلبر» یوزپلنگ ماده پیدا شده در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران رخ داد، تلخ بود اما همین زوج که هیچ‌وقت صاحب توله هم نشدند، توانستند اقبال یوزپلنگ را دست کم در توجه عمومی و همچنین در بودجه‌های دولتی بالا ببرند. قطعا این معنای اسارت عامدانه یوزهای آزاد در طبیعت با هدف افزایش توجه نیست، بلکه به معنای تبدیل تهدید حذف یک فرد از طبیعت به فرصت جلب امکانات برای حفاظت بهتر است. آنچه در این سال‌ها برای یوزپلنگ انجام شده، ملغمه‌ای از آزمون و خطاهایی بوده که ناگزیر باید انجام می‌شده. امروز وضعیت یوزپلنگ در طبیعت ناپایدار است، اما دست کم آنچه از تجربیات حفاظت و برنامه‌های مورد نیاز می‌دانیم بسیار بیشتر از دو دهه قبل است و این خود راه را هموارتر می‌کند. اجرای برنامه‌ها و تصمیم‌گیری کم‌خطا خود داستانی دیگر است.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر