پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تردیدهایی درباره روش مدیریت جمعیت سگ‌ها

مهدی نبی‌یان، کارشناس حیات وحش به ادعای کاترین پولاک، کارشناس طبابت در پناهگاه پاسخ می‌دهد

تردیدهایی درباره روش مدیریت جمعیت سگ‌ها

چطور باید پذیرفت اگر به سگ‌ها غذا ندهیم می‌میرند. مگر 50 سال پیش، وانت وانت پای مرغ برای سگ‌ها می‌بردند؟ چطور آن زمان سگ‌ها نمی‌مردند و الان می‌میرند؟





تردیدهایی درباره روش مدیریت جمعیت سگ‌ها

۱ مرداد ۱۴۰۰، ۲۳:۰۷

همین چند سال پیش اگر به کوه‌های شمال تهران می‌رفتید کم پیش می‌آمد در مسیرتان چند سگ همزمان در یک جا ببینید،‌ اگر قصد داشتید از شهر خارج شوید هم سگ‌ها معدود بودند،‌ اگر به مناطق می‌رفتید که امکان دیدن سگ‌ها کم وکمتر می‌شد اما در این سال‌ها جمعیت سگ‌ها آنقدر زیاد شده که دیدن‌شان تعجب کسی را برنمی‌انگیزد،‌ حتی اگر محلی که آنها را می‌بینیم پارکی ملی با بالاترین درجه‌های حفاظتی باشد. درباره تبعات افزایش جمعیت سگ‌های ولگرد و ترددشان در مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط ‌زیست، کارشناسان بارها هشدار داده‌ و خواستار مدیریت این وضعیت به هر شکلی هستند. در مقابل مدافعان حقوق حیوانات روی کلمه «هر شکلی» بحث دارند و می‌گویند باید روی گزینه‌های عقیم‌سازی به جای یوتانایز متمرکز شد.
نمونه این افراد، «کاترین پولاک» کارشناس طبابت در پناهگاه است که اکنون در جایگاه مدیر مراقبت از حیوانات پرسه‌زن- جنوب شرقی آسیا برای سازمان بین‌المللی رفاه حیوانات، فور پاوز، در شهر بانکوک فعالیت می‌کند. او به تازگی در گفت‌وگویی با «پیام‌ما» عنوان کرد که «سگ‌کشی» راهکار کنترل سگ‌ها در ایران نیست و از عقیم‌سازی به عنوان راه‌ موثر در این زمینه نام برد. همچنین او عنوان کرد جمع‌آوری در پناهگاه تقریبا هیچ تاثیری بر تعداد واقعی سگ‌های پرسه‌زن ندارد و آمارگیری‌های انجام شده 1-2 سال پس از کشتار در بسیاری از مناطقی که کشتار سگ‌ها صورت می‌گرفت حاکی از افزایش تعداد سگ‌ها بود. کشتار سگ‌ها تنها خلائی در محیط ایجاد می‌کند که با مهاجرت سگ‌های جدید به این منطقه پر می‌شود. گزاره‌هایی که کاترین پولاک مطرح می‌کند، از سوی برخی کارشناسان ایرانی نظیر مهدی نبی‌یان مورد تردید است‌. نبی‌یان در گفت‌وگو با «پیام‌ما» از این تردیدها می‌گوید.

آیا آن طور که خانم پولاک مطرح می‌کند جمع‌آوری و حذف سگ‌ها در نهایت تاثیری در جمعیت آنها ندارد؟
این گزاره از اساس اشتباه است. اگر بپذیریم با جمع‌آوری یا حذف سگ‌ها بلافاصله سگ‌های جدید جایگزین آنها می‌شوند و تاثیری در کاهش جمعیت سگ‌ها ندارد، چرا نتوانیم همین موضوع را به سایر گونه‌ها تسری دهیم؟ آیا این گزاره به این معنی نیست که شکار کردن هیچ تاثیری در کاهش جمعیت گونه‌ها ندارد؟ آیا نمی‌شود چنین نتیجه گرفت که اگر گرگ‌ها را شکار کنیم به سرعت گرگ‌های جدید جایگزین آنها شده و شکار گرگ نقشی در کاهش جمعیت آنها ندارد؟ می‌شود گفت کشتن یوزپلنگ‌ها هم تاثیری در جمعیت آنها ندارد؟ اگر بتوان ثابت کرد شکار و حذف گرگ و پلنگ،‌ یوزپلنگ، قوچ و میش، گوزن و … تاثیری در کاهش جمعیت آنها ندارد می‌توان پذیرفت گفته خانم پولاک هم درست است.
حذف فیزیکی سگ‌ها یکی از موضوعاتی است که سال‌هاست فعالان حقوق حیوانات به آن اعتراض کرده و در مقابل عقیم‌سازی را پیشنهاد می‌کنند، اصرار شما بر حذف فیزیکی منطقی است؟
هزینه عقیم‌سازی هر سگ اگر گرفتن آن با خفت‌گیر باشد گاه تا ۵۰۰ هزار تومان می‌رسد که اگر بخواهیم آن را با اسلحه بیهوشی انجام دهیم حداقل به ۸۰۰هزار تومان می‌رسد. تخمینی که ما از جمعیت سگ‌های ولگرد داریم دست کم بین یک تا سه میلیون قلاده می‌رسد. بنابراین شما باید ۸۰۰ هزار را لااقل در یک میلیون سگ ضرب کنید و ببینید آیا گزینه عقیم‌سازی منطقی هست یا نه. فرض کنید شما تمام این سگ‌ها را هم عقیم کردید، غذارسانی به آنها چطور خواهد بود؟ هر سگ روزانه دست کم به یک کیلو غذا نیاز دارد و از آنجا که این حیوان گیاهخوار نیست باید بتوانید برایش یک کیلو پروتئین حیوانی تهیه کنید. اگر هر گوسفند را 50 کیلوگرم در نظر بگیریم شما باید روزانه به اندازه 20 هزار گوسفند را صرف تغذیه سگ‌های عقیم‌ شده کنید. چه فرد یا نهادی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ متاسفانه ما اغلب شاهد ارائه راهکارهایی هستیم که به اجرای آنها فکر نشده و بی‌منطق هستند. همانطور که اگر من بگویم بهتر است به جای حفاظت از معدود باقی‌مانده‌های یوز آنها را شکار کرده و لااقل تاکسیدرمی خوبی از آنها داشته باشیم، سخنم کاملا بی‌پایه و اساس خواهد بود.
با این حال تجربه‌ای که از میانمار ذکر می‌شود حاصل یک فعالیت اجرایی است.
اگر این راهکار منطقی است چرا آمریکا سالی 670 هزار سگ و ۸۶۰هزار گربه و انگلیس سالی ۹هزار سگ را یوتانیاز می‌کند؟ متاسفانه برخی روی تجربه کشورهایی دست می‌گذارند که داده‌ها و آمارهایشان مبهم است و هرگز به عنوان کشورهایی موفق در عرصه مدیریت محیط زیست و حیات وحش شناخته نمی‌شوند. میانمار هنوز آماری از مسلمانانی که پاکسازی کرده ندارد آن وقت درباره اقداماتش برای سگ‌های بلاصاحب داده‌هایش را معتبر می‌دانند؟ ما نمی‌توانیم روی آمار کشورهایی مانند ترکیه، میانمار‌، فیلیپین،‌ هند و … کار کنیم زیرا این کشورها اطلاعات‌شان در بسیاری از این موارد مبهم و غیردقیق است و کشورهایی با سابقه تخریب محیط زیست در جهان شناخته می‌شوند و انتخاب آنها به عنوان کشورهایی الگو از اساس غلط است. آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا، فنلاند، سوییس و نیوزیلند کشورهایی هستند که اقداماتشان در این رابطه معتبر و قابل استناد است.
برخی مانند کاترین پولاک جلوگیری از دسترسی سگ‌ها به منابع غذایی را غیراخلاقی می‌دانند شما چه نظری در این زمینه دارید؟
همانطور که پیشتر هم گفته شد در موضوع غذارسانی به سگ‌ها شما باید روزانه به اندازه ۲۰ هزار گوسفند یا یک میلیون مرغ مصرف کنید و به سگ‌ها بدهید‌ زیرا اگر نتوانید این کار را بکنید آنها سراغ موجودات دیگر مانند مارمولک،‌ تخم پرنده‌ها و شکار سایر حیوانات می‌روند و نمی‌شود شما مسئولیت این کار را نپذیرید.
در موسسه تحقیقات واکسن و سرم‌سازی رازی با آن همه عظمت سالانه میلیاردها تومان بودجه صرف می‌شود تا ۴۰هزار ویال داروی پادتن مار و ۷۰هزار ویال عقرب تهیه کنند زیرا هر سال به طور تقریبی یک نفر از مارگزیدگی و 10 نفر بر اثر عقرب گزیدگی در کشور جان خود را از دست می‌دهند. ‌این در حالی است که سگ‌ها در ایران لااقل سالانه 25 انسان را می‌کشند،‌۲۳۰ هزار حمله مستقیم و سگ‌گزیدگی با تبعات بالای درمانی را باعث می‌شوند،‌ موجب نزدیک به هزار مرگ غیرمستقیم در اثر ابتلا به انواع بیماری چون کیست هیداتیک و ابتلا به هاری می‌شوند. اینها جدا از لطماتی است که برای حیات‌وحش دارند،‌ نمونه‌اش مرگ ده‌ها گونه در خطر انقراض از جمله یوزپلنگ، کاراکال و میش‌مرغ که نیازمند حفاظت جدی هستند که طی سالیان اخیر شاهد افزایش آمار کشته شدن آنها توسط سگ‌ها هستیم.
کاترین پولاک و همفکران او معتقدند اگر غذارسانی انجام نشود علاوه بر بحث اخلاقی موضوع این است که سگ‌ها رفتار تهاجمی پیدا می‌کنند و این موضوع ممکن است برای انسان‌ها خطرناک‌تر باشد. آیا این گزینه قابل تامل نیست؟
اگر همین استدلال را بپذیریم پس چرا به گرگ‌ها غذا ندهیم؟ چرا به پلنگ‌ها غذارسانی نکنیم؟ اگر معتقدیم زیستگاه سگ‌ها می‌تواند مناطق چهارگانه باشد چرا همان رفتاری که با حیات‌وحش داریم با سگ‌ها نداریم؟ چطور باید پذیرفت اگر به سگ‌ها غذا ندهیم می‌میرند. مگر 50 سال پیش، وانت وانت پای مرغ برای سگ‌ها می‌بردند؟ چطور آن زمان سگ‌ها نمی‌مردند و الان می‌میرند؟ چرا ما تصمیم نگرفته‌ایم به کلاغ‌ها غذا بدهیم؟ چرا فقط سگ‌ها؟ آیا اگر در جوی خیابان زباله نریزیم چون باعث می‌شویم به موش‌ها غذای کمتری برسد و باعث کاهش زاد و ولدشان شود اینکار غیراخلاقی است؟ چه چیزی باعث شده یکباره این‌همه سگ‌ها اولویت پیدا کنند؟ آمریکا با همه امکاناتی که دارد رسما اعلام می‌کند که سالی 670 هزار سگ و 860 هزار گربه به همراه 500 هزار سگ باصاحب که مالکان آنها توان نگهداری‌‌شان را ندارند یوتانایز می‌کند. چطور آنها که درآمد سرانه‌شان با ما قابل مقایسه نیست این کار را انجام می‌دهند و بعد ما اولویت‌مان در حفاظت شده سگ‌های ولگرد.
مگر ما چقدر برای سگ‌ها هزینه می‌کنیم که درباره این موضوع وسواس داشته باشیم؟
در گفت‌وگویی که چندی پیش در یکی از شبکه‌های اجتماعی انجام شد سپنتا نیکنام، عضو سابق شورای شهر یزد اعلام کرد در سال 99 تنها در این شهر 5 میلیارد تومان برای پناهگاه سگ‌ها هزینه شده است. این را بگذارید کنار بودجه یک میلیارد تومانی حفاظت از یوز آسیایی و بودجه 500 میلیون تومانی میش‌مرغ. توجه داشته باشید این 5 میلیارد تنها در شهر یزد هزینه شده در حالی که ما برای حفاظت از یوز باید در چند استان و زیستگاه‌های متعدد کار کنیم. از نظر درجه حفاظتی هم باز این مقایسه کاملا معنی‌دار است. در کشور ما این بودجه هنگفت را برای گونه‌ای هزینه می‌کنند که بیشترین جمعیت مهره‌داران جهان را دارد. ما یک میلیارد و 200 میلیون سگ (به ازای هر هفت نفر یک سگ) در دنیا داریم؛ گونه‌ای اهلی که جزو حیات‌وحش تلقی نمی‌شود. ما جمعیتی از گرگ‌ها را هزاران سال پیش برای حفاظت از خود در برابر حیوانات درنده از طبیعت جدا کردیم و با اصلاح نژادی آنها را برای زند‌گی‌مان و دفاع از خود به کار گرفتیم. امروز در کمال بی‌مسئولیتی این سگ‌ها را به جان طبیعت انداخته‌ایم و استدلال‌مان هم این است که ما زیستگاه سگ‌ها را اشغال کرده‌ایم!
انسان طبیعت را با روندی برگشت ناپذیر و با ابزارهای مختلف تخریب میکند. سگ‌ها هم از ابزارهای بشرند که به بهترین دوست انسان و بزرگترین دشمن حیات وحش تبدیل شدند. این انسان است که با پرورش گسترده گاو و گوسفند جنگل و مراتع را نابود می‌کند و اینک با سگ‌های دست‌سازش به جان طبیعت افتاده است. پیش از ظهور تمدن انسانی در کره زمین چیزی به نام سگ در گیتی وجود نداشته که حال بخواهیم برای آن زیستگاهی قائل شویم. لحظه‌ای فکر کنیم،‌ تنها لحظه‌ای به طبیعت آسیب‌پذیر ایران فکر کنیم.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

بهارک قهرمان

در ضمن لطفا مدارک علمی و تخصصی دکتر کاترین پولاک را در زیر مشاهده کنید و خواهشمندم جناب نبیان مدارک کارشناسی خود در مورد حیات وحش را ارائه کنند. Katherine Polak, DVM, MPH, MS, DACVPM, DABVP (Shelter Medicine Practice)

بهارک قهرمان

آقای نبیان لطفا اعلام بفرمایند در مورد ادعاهایی که مطرح میکنند و روشهایی را زیر سوال می برند که از طرف متخصصان این زمینه با سابقه اجرایی طولانی و موفق مطرح شده اند چه مدرک و سند علمی دارند و چه مقدار تحقیقات میدانی انجام داده اند؟ به نظر شما بهتر نیست دست از غرض ورزی و تمرکز بر منافع شخصی برداشته و بدون داشتن هیچگونه آگاهی علمی و تجربی در یک زمینه در آن مورد اظهارنظر نکنیم؟ امثال جناب نبیان آگاه باشند که الان دوره قدیم نیست و مردم به انواع منابع علمی و پژوهشی دسترسی دارند و با یک جستجوی ساده در گوگل میتوانند دستاوردهای مثبت این دستورالعمل در سطح جهان را بدون واسطه شاهد باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر