پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سدسازی ترکیه‌ ضرورت توسعه یا نابودی محیط زیست

ترکیه در یک منطقه اقلیمی نیمه خشک و دارای تنش آبی قصد دارد گام‌های بیشتری برای استفاده موثر از منابع آبی محدود خود بردارد، زیرا بحران اقلیمی این کشور ۸۶ میلیون نفری را نیز تهدید می‌کند

سدسازی ترکیه‌ ضرورت توسعه یا نابودی محیط زیست

فصول خشک سال در کشور طولانی‌تر شده و مناطق وسیع‌تری را تحت‌ اثر‌ قرار داده است





سدسازی ترکیه‌ ضرورت توسعه یا نابودی محیط زیست

۱۱ تیر ۱۴۰۲، ۲۱:۲۲

ترکیه در یک منطقه اقلیمی نیمه خشک و دارای تنش آبی قصد دارد گام‌های بیشتری برای استفاده موثر از منابع آبی محدود خود بردارد، زیرا بحران اقلیمی این کشور ۸۶ میلیون نفری را نیز تهدید می‌کند. فصول خشک سال در کشور طولانی‌تر شده و مناطق وسیع‌تری را تحت‌ اثر‌ قرار داده است. افزایش ذخایر آب و کاهش تقاضا در این دوره جدید ضروری است. اداره دولتی هیدرولیک (DSI) با سدهای جدید، نیروگاه‌های برق آبی و مخازن در خط مقدم تلاش‌ها برای تقویت منابع قرار دارد. در سال 1931، مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، از دیاربکر، بزرگترین شهر با اکثریت کرد در جنوب شرقی آناتولی بازدید کرد. او با اشاره به تفاوت کیفیت زندگی این منطقه در مقایسه با غرب ترکیه، هدف خود را «دیدن کارخانه‌ها، کشاورزی آبی، جاده‌ها، روستاهای برق‌دار، خانه‌هایی با ساکنان سالم و جنگل‌های همیشه سبز» اعلام کرد و گفت: تمدن و زندگی در استانبول را نیز باید به اینجا آورد.
چهل سال بعد، و در ابتدای دهه هفتاد میلادی این چشم‌انداز با Güneydoğu Anadolu Projesi پروژه توسعه جنوب شرقی آناتولی یا به اختصار GAP اجرایی شد. این پروژه که بر اساس ساختار اداری‌ توسعه دره تنسی (TVA) در ایالات متحده طراحی شده بود، قصد داشت از قدرت رودخانه‌های منطقه برای جذب انرژی، آبیاری مزارع و سرمایه‌گذاری استفاده کند. تا سال 2017، 74 درصد از پروژه‌های انرژی و 26 درصد از پروژه‌های آبیاری در محدوده GAP تکمیل شد. اما منافع اقتصادی و آثار فرهنگی و محیط زیستی این پروژه بر منطقه هنوز گزارش نشده است. پروژه توسعه جنوب شرقی آناتولی (GAP) اولین بار توسط وزارت صنعت و فناوری ترکیه در دهه 1970 مطرح شد‌. این پروژه شامل ساخت 22 سد و 19 نیروگاه برق آبی است که سالانه 27 میلیارد کیلووات ساعت انرژی آبی تولید می‌کند و 1.7 میلیون هکتار زمین را آبیاری می‌کند. در دهه‌های 1980 و 1990، دامنه این پروژه به آموزش، حمل و نقل، صنعت و کاهش نابرابری گسترش یافت. ایالات متحده بر چشم‌انداز و اجرای GAP اثر داشته است. این پروژه برای «قرار دادن یک تمدن بزرگ دیگر در بالای تمام تمدن‌های گذشته در آناتولی» و عمدتاً با روش‌های برنامه‌ریزی حوضه رودخانه هدایت می‌شد. این به معنای تمرکز بر توسعه اکوسیستم کل رودخانه و بر اساس تحلیل هزینه و فایده بود. در نظر بود که تصمیمات مربوط به تقاضاهای رقابتی برای منابع آب با مدیریت متمرکز حل شود قرار بود «یک جغرافیای بزرگ را از یک بیابان به یک بهشت ​​نه فقط از نظر فیزیکی، بلکه با مؤسسات آموزشی، مؤسسات فرهنگی و شهرهای جدید تبدیل کند».
سلیمان دمیرل، یکی از بنیانگذاران GAP و رئیس جمهور ترکیه از 1993 تا 2000، بیشتر انگیزه خود را برای پروژه توسعه به برنامه دو ساله آمریکا در دهه 1940 نسبت داد. دمیرل در تأملات خود نوشت: «من اولین مهندس ترکی هستم که در سال 1949 توسط دولت برای ارتقای دانش و مهارت خود به ایالت‌های غربی در ایالات متحده فرستاده شدم. در آنجا چیزهای زیادی دیدم و این فرصت را داشتم که آنها را در کشورم به کار ببرم. وقتی سد هوور را بر روی رودخانه کلرادو در نوادا دیدم. . . سه روز روی صخره‌ای نشستم و آن را تماشا کردم.»
اما پروژه‌های آمریکا هم بدون انتقاد نبوده است. سد هوور که دمیرل در سال 1949 مشاهده کرد، با بدترین خشکسالی در 12 قرن اخیر مواجه است و بیش از 40 میلیون نفر را بدون آب آشامیدنی و برق خواهد گذاشت. پروژه‌های زیرساختی در امتداد رودخانه کلرادو، که منظم‌ترین بخش آب در جهان است، به‌طور گسترده مسئول «غم‌انگیزترین خسارات ‌محیط زیستی» در جهان بوده‌اند‌.
پروژه گپ‌ استان «آدیامان»، «باتمان»، «دیاربکر»، «غازی‌انتپ»، «کیلیش»، «ماردین»، «سیرت»، «شانلی اورفا» و «شیرناک» را پوشش می‌دهد که در حوزه فرات-دجله و دشت‌های میانرودان علیا واقع شده‌اند و 20 درصد از زمین‌های آبی کشور و 33 درصد از تمام پتانسیل انرژی کشور را تشکیل می‌دهد.
در ابتدا، توجیهات پروژه توسعه عمدتاً بر میراث تاریخی احیا شده، فرصت‌های اقتصادی و یکپارچگی اجتماعی متمرکز بود. در سال‌های اولیه، معماران پروژه اغلب تاریخ منطقه را به عنوان «محل اختراع شهر، نوشتن، چرخ، اهلی کردن حیوانات، کشاورزی، آبیاری و پیشرفت‌های پیشگامانه مشابه در تاریخ» ستایش می‌کردند با این عنوان که «پروژه جنوب شرقی آناتولی: مهد تمدن با فناوری مدرن بازسازی شد».
در سال 1993، سلیمان دمیرل، نخست وزیر وقت، گفت که زیرساخت‌های GAP برای «فعال کردن منابع یک کشور و کانالیزه کردن آنها به رفاه مردم لازم است.» زندگی ساکنان منطقه آنها عقب‌مانده و جاهلانه توصیف شد. برنامه اقدام اجتماعی GAP که در سال 1999 منتشر شد، خاطرنشان کرد که «ساختار اجتماعی و فرهنگی سنتی» شامل «ساختار نیمه فئودالی در کشاورزی، شیوه های سنتی در دامپروری و کوچ نشینی نیمه یا حتی کامل» در سراسر منطقه است. وابستگی مردم محلی به سیستم پیچیده‌ای از نهادهای قدیمی مانند قبایل، شیوخ و زمین‌داران در ارتباط با تولید و سازمان اجتماعی به عنوان موانع توسعه اجتماعی توصیف شد. نویسندگان گزارش همچنین اعتراف کردند که تعامل یا مشورت جامع با مردم محلی وجود ندارد. به جای مشارکت اجتماعی، برنامه‌ریزان GAP در استانبول بر نیاز به روش‌های تکنوکراتیک و از بالا به پایین توسعه اقتصادی برای خارج کردن منطقه از «عقب‌ماندگی تصور شده‌اش» تاکید کردند.
در سال 2011، وزیر توسعه ترکیه، جودت ییلماز، بر دیدگاهی اتوپیایی تأیید کرد‌: «ما به سمت یک GAP حرکت می‌کنیم که در آن از پتانسیل خود در سطح حداکثر استفاده می‌کنیم، به نحوی که شهرهای غنی‌تر و بهتر می‌سازیم، جایی که محیط متنوع‌تر و رنگارنگ‌تری با دانشگاه‌ داریم. جامعه مدنی، رسانه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و هنری، و جایی که مردم ما، به‌ویژه جوانان و زنان ما، در زندگی اجتماعی و اقتصادی بسیار بیشتر مشارکت می‌کنند.»
اما چنین رویکردی هزینه بر بود و مخالفت با پروژه GAP قریب‌الوقوع بود. در سال 2014، یک نماینده کُرد از شهر موش مدعی شد که دولت ترکیه «هدف خود را غیرقابل سکونت کردن منطقه از طریق سیاست ساخت سدهای بزرگ و نیروگاه های برق آبی و از بین بردن تنوع گیاهی و جانوری در منطقه GAP است. یکی دیگر از نمایندگان مجلس از شانلی اورفا اظهار داشت: «دولت همه چیز، تاریخ منطقه {حسنکیف} را فقط برای تولید چند کیلووات برق بیشتر نابود کرد، اما ضررها بیشتر از عواید تولید برق بود.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر