سرباز معلمهای سیستان و بلوچستانی در دومین سالگرد تصادف اتوبوس از سرنوشتشان میگویند
هیچ سربازی معلم نشد
«یک هفته پیش که برای پیگیری پرونده رفته بودیم، به ما گفتند که آماده باشید احتمال اینکه بروید آموزشی هست.» حسینعلی میگوید، پرونده آموزشی رفتن برای آنها بسته شده بود و معلوم نیست چرا دوباره این پرونده باز شده است
۲ تیر ۱۴۰۲، ۲۲:۱۴
آخرین صدایی که «موسی» شنید، صدای «لااله الا الله» بود. بعد چشمهایش را بست. موسی مرده بود، مثل «عبدالمطلب». آمارها آنها را کشته بودند. مرگ یک ماه ادامه داشت. او بالاخره چشمهایش را باز کرد، عبدالمطلب هم. چشمهایشان به مهتابیهای سفید و سقفی بیمارستانی در یزد خشک شد، بعد از مدتی یکی جای خالی دست چپش را دید و دیگری فهمید، یک گوش و طحال و انگشتانش سر جایشان نیستند. پرس و جوهایشان ادامه داشت؛ «راشد» کجاست؟ «حسینعلی» چه شد؟ از «محمد جواد» چه خبر؟ «عثمان» چرا نیست؟ بعد از مدتی همه چیز معلوم شد، حتی کما هم نتوانست خاطره سوم تیر سال ۱۴۰۰ را از ذهنشان پاک کند: «توی خواب و بیداری بودیم، اتوبوس ترمز نگرفت. همه اشهد خواندیم، اتوبوس خورد به تریلی، بعد غلت خورد.» رویای موسی و عبدالمطلب و ۳۱ سرباز معلم، سوم تیر، در بالا و پایینهای جاده دهشیر یزد، در یک اتوبوس ولووی قدیمی کشته شد. سرباز معلمهای دیروز با آرزوی معلم شدن، امریه سپاه گرفته بودند، یکی قرار بود در روستاهای محل زندگیاش در سیستان و بلوچستان ادبیات فارسی تدریس کند و یکی تربیت بدنی، یکی عاشق آموزش ابتدایی بود و دیگری میخواست ریاضیاتی که در دانشگاه خوانده بود را به زبان ساده برای دانشآموزان مرور کند. شمایل رویا و آرزو برای سرباز معلمهای دیروز حالا تغییر کرده است، رویای معلم شدن، جای خودش را به رویای تشکیل دادگاه و مشخص شدن مقصر و مثل روز اول شدن، داده است. همان روزی که گوش عبدالمطلب و دست چپ موسی سرجایش بود و راشد، طیب و عبدالرحمن زنده بودند.
سربازی عثمان، محمد جواد و حسینعلی، اول تیر، ۱۴۰۲ تمام شد. دو سالی که قرار بود به سربازی نگذرد اما گذشت: «از میان بچهها فقط موسی و عبدالمطلب معاف شدند.» حسینعلی نماینده سربازان است. او در تمام این دو سال یک پایش فارس بوده، یک پایش یزد و یک پایش سیستان و بلوچستان. پرونده سرباز معلمهای سیستان و بلوچستانی هم مانند نماینده بچهها در ایران چرخید. مقصد نهایی پرونده در نهایت تفت یزد تشخیص داده شد. حسینعلی میگوید در ابتدا، دادگاه هیچکدام از سرنشینان اتوبوس سرباز معلمها را نخواست: «من رفتم دادگاه تفت و رئیس دفتر قاضی پرونده گفت همه بچهها باید بیایند تفت و تمبر بخرند، بچهها یکی در میان تماس گرفتند و برخی هم رفتند و برخی هم نزدیکانشان را فرستادند.» بیخبری از سرنوشت پرونده، حسینعلی را دوباره به تکاپو انداخت، پرونده آذر پارسال راهی تهران شده بود، به سرباز معلمها گفته بودند، به حضور آنها نیازی نیست.
شش تیر سال ۱۴۰۰، محمد اسلامی، وزیر اسبق راه و شهرسازی در یک نشست با حضور مسئولان استان یزد، علت حادثه را «عدم کنترل وسیله نقلیه عمومی به دلیل سرعت بالا و نقص فنی در سیستم ترمز اتوبوس» اعلام کرد. حسینعلی و باقی بچهها هم علت سانحه را میدانند: «به ما گفتند بریدن ترمز و نابلد بودن راننده باعث تصادف شده است»
کمیسیونی در تهران قرار بود دربارهٔ مقصد نهایی پرونده تصمیمگیری کند: «پرونده رفت تفت، من هرچه زنگ میزدم، پیگیری میکردم، میگفتند فعلاً قاضی نیست.» روایتهای او را عبدالمطلب هم تأیید میکند: «میگفتند فعلاً قاضی نداریم.» یک ماهی میشود که قاضی تازه پرونده را به دست گرفته است: «میگویند به فکر شما هستیم، پرونده قطور است و نیاز به بررسی دارد.» شش تیر سال ۱۴۰۰، «محمد اسلامی»، وزیر اسبق راه و شهرسازی در یک نشست با حضور مسئولان استان یزد، علت حادثه را «عدم کنترل وسیله نقلیه عمومی به دلیل سرعت بالا و نقص فنی در سیستم ترمز اتوبوس» اعلام کرد. حسینعلی و باقی بچهها هم علت سانحه را میدانند: «به ما گفتند بریدن ترمز و نابلد بودن راننده باعث تصادف شده است» اما میگویند، چون دادگاه تشکیل نشده، هیچکس هم دیهای نگرفته است. فقط چند نفر بیمه غرامت سپاه دریافت کردند، مثل موسی: «صد میلیون دادند برای هزینههای بیمارستان اما این مدت هرچه دکتر رفتیم خودمان پرداخت کردیم.»
هیچ کدام رسمی نشدند
آنها در این دو سال اما به جای دیه وعده خوب شنیدند: «اول گفتند، از سربازی معاف میشوید، بعد گفتند استخدام آموزش و پرورش میشوید، یکی گفت ایثارگر به شمارتان میآورند چون حین مأموریت بودید.» به سربازان گفته بودند برای همهٔ وعدههایی که شنیدند، باید سند و مدرک بیاورند: «وقتی در بیمارستان بودیم، همه آمدند و به ما سر زدند و دربارهٔ استخدام به ما وعده دادند، حالا بعد از دو سال میگویند اگر کسی به شما قول کتبی داده است، بیاورید. همکاری میکنیم و شما را جذب میکنیم.» از آن جمع کسی استخدام رسمی آموزش و پرورش نشده است: «آزمون استخدامی دادم قبول نشدم، دوباره ثبت نام کردم.» از آن جمع کسی به آرزویش نرسید، فقط یک نفر نیروی خرید خدماتی شده است، معلم ۵۴ دانشآموز در شهرستان «فنوج» که مثل باقی معلمان خرید خدماتی معلوم نیست، چه زمان حقوق بگیرد. برخی آزمون استخدامی دادهاند و برخی دیگر خودشان را برای آزمون بعدی آماده میکنند.
«یک هفته پیش که برای پیگیری پرونده رفته بودیم، به ما گفتند که آماده باشید احتمال اینکه بروید آموزشی هست.» حسینعلی میگوید، پرونده آموزشی رفتن برای آنها بسته شده بود و معلوم نیست چرا دوباره این پرونده باز شده است.
کابوس دوره آموزشی
در این دو سال برخلاف روزهایی که سربازان در بیمارستان بستری بودند، خبری از هیچ مسئولی نیست. روانشناس و روانپزشک هم فقط همان روزها در بیمارستان سراغ بچهها آمده بودند. یکی از سربازان میگوید، در این حد از آنها پرسیدند که آیا تصادف میترسند، یا حاضرند دوباره با اتوبوس مسافرت بروند؟ برخی که هنوز کمردرد و پا درد دارند، هر از چندگاهی راهی مطب دکتر و بیمارستان میشوند. از آنها روزها فقط مرور وعدهها مانده است و تحیر آدمها وقتی از وضع بچهها خبردار میشوند و البته ترس از یک خبر تازه: «یک هفته پیش که برای پیگیری پرونده رفته بودیم، به ما گفتند که آماده باشید احتمال اینکه بروید آموزشی هست.» حسینعلی میگوید، پرونده آموزشی برای آنها بسته شده بود و معلوم نیست چرا دوباره این پرونده باز شده است: «هرکسی به ما میرسد میگوید چرا شما معاف نشدید، چرا ایثارگر نشدید، نشدیم دیگر…» حسینعلی با وجود تمام آمد و شدها امیدوار است. مثل عبدالمطلب و موسی که در آمارهای اولیه جزو کشتهشدهها به حساب آمدند اما زندگی زورش بیشتر بود. مثل عثمان و محمد جواد که شماره تلفن دیگر دوستانشان را میفرستند تا آنها هم بگویند که سوم تیر سال ۱۴۰۰ هیچ وقت از ذهن هیچکدامشان پاک نمیشود.
ولووی قدیمی بعد از دو سال، هنوز هم گاهی از جلوی چشم بچهها رژه میرود، در میان گردنههای جاده چپ و راست میشود، یک نفر اشهد میخواند و بچهها از خواب میپرند. در خواب همه ۳۳ نفر زندهاند و قرار است آرزوی خانوادههایشان را برآورده کنند، معلم شوند.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید