پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روایت 10 سال بی‌قراری «هامون»

گپ و گفتی با «حامد غلامی» درباره نمایشگاه آثار عکاسی‌اش

روایت 10 سال بی‌قراری «هامون»

در این سال‌ها، خشکسالی هویت آن منطقه را از بین برده است. زیرساخت‌هایی که برای زندگی معمولی وجود دارد کم است و جوانان مجبورند در سنین کم مهاجرت کنند.





روایت 10 سال بی‌قراری «هامون»

۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۰:۰۰

به یکی از عکس‌ها اشاره کرد و گفت «آن عکس یادآور کودکی من است» و به عکس دیگری نگاه کرد و گفت «اما این تصویر اکنون زندگی ماست.» «تلواسه» در لغت یعنی «آرزوی دل، بی‌قراری دل، بی‌تابی دل» و سالیان سال است که مردم این منطقه برای چهره سرسبز و نخشکیده هامون بی‌قرارند. «حامد غلامی»، عکاس اهل سیستان، سال‌هاست روایتگر زندگی مردم این خطه و روزگارشان است. او این بار در نمایشگاهی که در خانه هنرمندان برپاست از این تالاب که روزگاری مرواریدی در دل سیستان بوده روایت می‌کند. مجموعه‌ عکس‌هایی که طی 10 سال ثبت و در کتابی با عنوان «تلواسه هامون» جمع‌‌آوری شده‌اند.

 

خشک ماندن هامون سال‌هاست گریبان مردم منطقه را گرفته است. حقابه ایران از رودخانه هیرمند سال‌هاست که از سوی افغانستان تامین نمی‌شود. چه در زمان دولت گذشته این کشور و چه در زمان حاکمان فعلی آن. تا الان هرچه آب به سوی ایران آمده، یا سرریز سدها بوده یا سیلاب‌های مقطعی که به تالاب وارد شده است. این وضعیت، مدیریت آب در منطقه و معیشت مردم بومی را در شرایط سختی قرار داده است.
حالا حامد غلامی، عکاس جوان متولد زابل، مجموعه عکس‌هایش از این تالاب را در کتابی با همکاری انتشارات «ترانه» منتشر کرده که شامل ۱۲۷ عکس است. این کتاب سه دورهٔ ترسالی، خشکسالی و توفان شن در تالاب هامون را پوشش داده است. خود او می‌گوید «عکس‌ها روایت ده ساله‌ای از جغرافیای سیستان و بلوچستان و تالاب هامون است.»

در این سال‌ها، خشکسالی هویت آن منطقه را از بین برده است. زیرساخت‌هایی که برای زندگی معمولی وجود دارد کم است و جوانان مجبورند در سنین کم مهاجرت کنند.

شروع نمایشگاه‌هایش از «سیستان فراموش‌شده» در سال 93 در پارک دانشجو بوده است. در سال 95 نیز نمایشگاه انفرادی «گزنگاره‌ها» را برگزار کرده که تصاویری از ایستادگی مردم منطقه سیستان بوده است. نمایشگاه «صد و بیست» را هم در سال 98 به توفان‌های شن این منطقه اختصاص داده است.
ابتدا در حوزه خبر کار می‌کرده: «در آن سال‌ها هر چقدر بیشتر کار می‌کردم، می‌دیدم نمی‌توانم جغرافیایی که در آن زیست می‌کنم را نشان دهم. اواخر 88 دوربین خریدم و تا 91 به صورت آماتور عکاسی می‌کردم. بعدتر با عکاسی مستند آشنا و به آن علاقه‌مند شدم.»
ترسالی
زیر یک عکس نوشته است: «دادخدای 70 ساله بعد از 15 سال خشکسالی، در سال 93 توانست در تالاب هامون توتن (قایق محلی) خود را به آب بیندازد.»
غلامی از سیل‌های مقطعی می‌گوید که برای مدت کوتاه جان دوباره به تالاب می‌دهند: «بعضی از نقاط تالاب سال‌هاست سیل نیامده و زمانی که آب وارد منطقه می‌شود، آن‌قدر بسترش پوشش گیاهی دارد که به حالت طبیعی خودش برمی‌گردد.» و می‌گوید: «یکسری عکس‌ها مربوط به ورود سیلاب به این منطقه است. از سال 78 که خشکسالی اتفاق افتاد، سیل‌هایی داشتیم که به دلیل اینکه کشور افغانستان توان مدیریتش را نداشت از بهمن یا اسفند وارد منطقه می‌شد و نهایتا تا خرداد یا تیر می‌ماند. سال 98 بیشترین حجم آب وارد منطقه شد و تا آذرماه هم ماند و بخشی از تصاویر آبادانی در نمایشگاه مربوط به همان دوره است. مردم زمانی که آب وارد منطقه می‌شود، به محض اینکه مطلع می‌شوند هجوم می‌آورند و چشم انتظار آب هستند.»
با تأسف ادامه می‌دهد: «حالا بعد از خشک شدن تالاب هامون تنها جایی که می‌توانند خاطرات گذشته خود را تکرار کنند، چاه‌نیمه‌هاست که گودال‌هایی طبیعی برای آب شرب و کشاورزی هستند.»
خشکسالی
زیر عکس دیگری از باقی‌مانده‌های یک روستای کوچک نوشته است: «بسیاری از روستاهای سیستان به دلیل خشکسالی متروکه شده‌اند.»
می‌گوید که جمعیت جوانان منطقه، امیدی برای ماندن ندارند: «در این سال‌ها، خشکسالی هویت آن منطقه را از بین برده است. زیرساخت‌هایی که برای زندگی معمولی وجود دارد کم است و جوانان مجبورند در سنین کم مهاجرت کنند. از گذشته، ارتزاق مردمان سیستان براساس کشاورزی، دامداری و صیادی بوده است. در این منطقه نژادی گاو وجود دارد که در خود بستر تالاب بوده است. با خشک شدن تالاب، دامدارها به سختی آنها را نگه می‌داشتند و گاهی دام‌ها تلف می‌شدند و گاهی صاحبانشان مجبور بودند دام را با قیمت ارزان بفروشند.»
توفان شن
زیر عکسی دیگر نوشته است: «توفان شن و غلظت گردوغبار، زندگی را برای مردم به‌ویژه خردسالان و افراد مسن دشوار کرده است به طوری که آنها گاهی مجبور به حبس خود در خانه می‌شوند.»
جدا از بی‌آبی، توفان شن هم مصیبتی دیگر است. عموماً حاضران در عکس‌های این دورهٔ زمانی نمایشگاه را کودکانی شکل می‌دهند که به اجبار به توفان‌های مداوم و شن‌های معلق در هوا عادت کرده‌اند. «وقتی به عنوان عکاس خودت را معرفی می‌کنی تو را به عنوان کسی می‌بینند که برای حل مشکلشان آمده‌ای. به آنها باید توضیح بدهی که ثبت مشکلشان با توست اما حل آن از دستت خارج است. همه آنهایی که در این سال‌ها جلوی دوربین من قرار گرفتند، بالاتفاق فکر می‌کردند زمانی که مشکلشان ثبت می‌شود، حل می‌شود.»
او می‌گوید: «وقتی که دوربین را روشن می‌کنم، سوژه‌ای که جلوی دوربین قرار می‌گیرد بار من را سنگین می‌کند چرا که سعی بر معرفی آن جغرافیا دارم. از همین رو تلاش می‌کنم برگزاری نمایشگاه و چاپ کتاب زبانی باشد برای آن جغرافیا. بخش زیادی از مشکلات این منطقه سوءمدیریت‌ها، نگاه مُسکِن‌وار و لحظه‌ای به منطقه باعث شده شرایط زیستی منطقه ما فوق بحرانی و وحشتناک شود. گرچه ما 23 سال خشکسالی را پشت سر می‌گذاریم، اما ابتدا هامون از ما گرفته شد، بعد کشاورزی و اکنون آب شرب ما دچار مشکل است.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر