پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نیازمند مصالحه اجتماعی هستیم

گفت‌و‌گو با احمد شکرچی، جامعه‌شناس:

نیازمند مصالحه اجتماعی هستیم 





نیازمند مصالحه اجتماعی هستیم 

۱۲ مهر ۱۴۰۱، ۹:۱۴

التهابات روزهای اخیر در دانشگاه صنعتی شریف و سایر دانشگاه‌ها بار دیگر نگرانی هایی را برای حریم دانشگاه و حفظ امنیت دانشگاهیان را به وجود آورد. از این رو «پیام ما» به گفت‌و‌گو با احمد شکرچی، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت علمی این دانشگاه نشست. در این گفت‌و‌گو، راه عبور از تضادهای خشونت‌آمیز در روزهای بحران بررسی شد. از نظر این جامعه‌شناس، دانشگاه و دانشجو در بحبوحه روزهای ملتهب باید برای گذر از بحران نقشی راهبردی را به عهده بگیرد.

 آقای شکرچی با توجه به اینکه دانشگاه به شکل قانونی حریم خاصی دارد که از ورود افراد غیر مصون است و تنها طبق قانون حراست اجازه ورود خروج را تعیین می‌کند، نظر شما درباره ورود از خارج دانشگاه و برخورد قهری حاکمیت با دانشجویان در فضای دانشگاه شریف و دیگر دانشگاه‌ها چیست؟
به نظر من این اتفاق محکوم و کار خلاف قانون صورت گرفته است. به همین خاطر مسلماً باید از هر کار خلاف قانونی جلوگیری شود. اما به هر حال آنچه امروز ما شاهد آن هستیم، هرچند منشا روشنی ندارد اما متاسفانه به واسطه آشفتگی و شرایط مبهم، مرز میان شیوه اعتراضات در خیابان و دانشگاه مشخص نیست. به بیان دیگر، این دو ساحت از هم تفکیک شده نیستند. من گمان می‌کنم که حرمت دانشگاه در درجه اول به عهده خود ما دانشگاهیان است. همچنین باید بین آنچه در خیابان و دانشگاه اتفاق می‌افتد، تمایز واضح وجود داشته باشد تا بهانه‌ای برای ورود غیرقانونی برخی نیروهای غیرقانونی به حریم دانشگاه نشود. شاید بهتر باشد اینگونه بگوییم که حوادثی که تاکنون در دانشگاه‌ها شاهد بودیم، باردار وقایع و واکنش‌های غیرعقلانی در همه طرفین بوده است. چه در سمت مسئولان و برخی نیروهای خودسر و چه از سوی دانشجویان و دانشگاهیان. به نظر من هرچند عدم توازن قدرت وجود دارد اما از هر دو طرف انتظار می‌رود که حافظ حریم دانشگاه باشند.
منظور شما این است که باید بین فرد دانشگاهی و معترض در خیابان تفاوت قائل باشیم؟
خیر، منظور بنده این نیست که برتری وجود دارد. بلکه نظرم این است که فرد دانشجو یا دانشگاهی، زمانی که در قامت معترض در خیابان ظاهر می‌شود با زمانی که در دانشگاه اعتراض می‌کند، موقعیت متفاوتی دارد. در واقع شیوه اعتراض در دانشگاه، با توجه به مزیت قانونی مصون بودن حریم دانشگاه از ورود اغیار، باید با راه و رسم اعتراض در خیابان متفاوت باشد. از تیپ شعارها گرفته تا درگیری‌هایی که بین دانشجویان موافق و مخالف شکل می‌گیرد، باید رویکرد متمایز دیگری شکل بگیرد. در توصیف حوادث اخیر، میتوان یک مثلث را در نظر گرفت که یک ضلع آن معترضین، ضلع دیگر حکومت و ضلع سوم هم شهروندان راضی را نام برد. دانشگاهیان در این بخش باید نقش عقلانی جامعه را به عهده بگیرند. یعنی مغز متفکر جامعه در زمان بحران باید دانشگاهیان و نخبگان باشند. آن‌ها باید بتوانند ضمن ابراز نظرات و اعلام مواضع اعتراضی، نقش عقلانی را ایفا کنند. از تحصیل‌کرده‌های یک جامعه انتظار می‌رود که در زمان تنگنا، برای مسیر خروج از بحران و مدیریت آن و همچنین مسائل درونی آن؛ ایده‌پردازی کنند. به این ترتیب باید نقش متمایزی ایفا کنند.

ما در زمینه تغییرات فعلی جامعه دچار سردرگمی هستیم. هیچ‌‌کس نمی‌داند که در مقابل اتفاقات باید چه موضعی بگیرد و چه واکنشی نشان دهد. علت این سردرگمی هم آن است که جامعه ما با فرآیند تغییر ارزش‌های آشکاری در دو دهه اخیر، مواجه شده است. به واقع نسل جدید به ارزش‌های جدیدی باور دارند که به واسطه ورود آن‌ها به عرصه‌های اجتماعی، تغییر ارزش‌ها اتفاق افتاده است

یعنی شما محل گفت‌وگو و ابراز نظر دانشگاهیان را باز می‌بینید؟
ببینید، ما همه متوجه بن‌بست‌ها هستیم و دقیقاً در این شرایط است که باید تلاش کنیم به نقش فرد دانشگاهی رنگ تازه‌ای ببخشیم. اگر راه دیالوگ تماماً باز بود شاید ما هرگز به بحران نمی‌رسیدیم. ما باید در شرایط دشوار به راه‌حل‌های ابتکاری دست یابیم. اما نکته این است که وظیفه و نقش فرد دانشگاهی و دانشجو با یک شهروند در میدان اعتراضات متفاوت است. هر دو در جای خود به حق هستند و به طور کلی راه برون رفت از شرایطی که حریم دانشگاه‌‌ها را به خطر می‌اندازد، ایجاد نوعی راهبری عقلانی از سوی قشر دانشگاهی است.
با پذیرش نکته شما، چه مثال عملی برای رسیدن به راهبردی عقلانی وجود دارد؟
مسئله‌ای که ما امروز در جامعه با آن مواجه هستیم، نوعی فقدان مفهومی در سیاست‌گذاری مسائل اخلاقی است. ما نه در دانشگاه و نه از سوی سیاستگذار، هیچگاه به سراغ این مسائل نرفته‌ایم. این بحران فعلی هم مثل بسیاری دیگر از بحران‌ها، نه فقط در بعد سیاست‌گذاری بلکه به طور کلی از فقدان ایده‌پردازی رنج می‌‌برد. نقص جدی ما در زمینه مسائل اخلاقی، نقطه‌ای است که مفاهیم آن باز نشده است. ما باید بتوانیم ضمن توصیف مسئله، به مدل‌سازی و ایده‌پردازی برسیم و نتایج را در اختیار جامعه و نهاد‌های موثر قرار دهیم.
بر این اساس به نظر شما چگونه می‌توان از بحران فعلی به سلامت گذر کرد؟
به نظر من و به عنوان مثال، مسئله حجاب و پوشش زنان در جامعه از نقطه‌ای که بتوانیم آن را با توصیه‌‎های اخلاقی مدیریت کنیم، گذشته‌ است. در واقع امروز مسئله حجاب به وضعیتی رسیده‌ که نیازمند یک مصالحه اجتماعی است. اگر تمام ارکان جامعه نتواند در این باب به مصالحه اجتماعی برسد، وارد فاز تضادهای لاینحل و خشونت آمیز خواهیم شد. به بیان دیگر این ناآرامی‌ها و التهاب، کمابیش ممکن است ادامه پیدا کند و اگر به دنبال مصالحه بر سر آن نباشیم، التهاب باقی خواهد ماند. آن وقت ملتهب ماندن جامعه به نفع هیچ‌کس نیست و خشونت به راحتی گسترش می‌یابد. چراکه حوزه تغییر ارزش‌ها با احساسات و ارزش‌های بنیادین افراد در ارتباط است و افراد به راحتی در این بخش می‌توانند به میدان خشونت بغلتند.
به نظر شما در نقطه بحرانی فعلی و مسئله مصالحه اجتماعی بر سر حجاب، ایده‌پردازی دانشگاهیان چه کمکی خواهد کرد؟
بدون تردید ورود دانشگاهیان، یاری‌رسان خواهد بود. ما در زمینه تغییرات فعلی جامعه دچار سردرگمی هستیم. هیچ‌‌کس نمی‌داند که در مقابل اتفاقات باید چه موضعی بگیرد و چه واکنشی نشان دهد. علت این سردرگمی هم آن است که جامعه ما با فرآیند تغییر ارزش‌های آشکاری در دو دهه اخیر، مواجه شده است. به واقع نسل جدید به ارزش‌های جدیدی باور دارند که به واسطه ورود آن‌ها به عرصه‌های اجتماعی، تغییر ارزش‌ها اتفاق افتاده است. این تغییرات، چه در بین خود افراد این نسل تازه که حاملان این تغییرات هستند و چه در بین نسل‌های گذشته که به عنوان یک پدیده اجتماعی با تغییرات مواجه شده‌اند؛ سردرگمی ایجاد کرده است. اولاً جنس تغییرات ارزشی باید مشخص شود، ثانیاً باید اتفاقی که در دل جامعه در حال وقوع است، توصیف شود، ثالثاً این نسل‌های جدید چه مطالبه‌ و چه درکی از جامعه و خودشان دارند. همه این موارد نیاز به شناخت دانشگاهی دارد تا نوری به این شرایط مبهم تابیده شود. در مجموع به نظر من مسئله بسیار فراتر از حجاب و پوشش است و این تغییر هم بسیار عمیق‌تر از مسئله حجاب است. در گام اول باید راجع به این تغییر و پدیده صحبت شود و در گام بعدی باید نحوه مواجهه و تعامل با این پدیده به چه صورت باشد که جامعه به تضادهای خشونت آمیز کشیده نشود.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *