گفتوگوی «پیام ما» با مجتبی موسوی، معاون اسبق زیباسازی شهرداری تهران
مدیران مجسمههای شهری را نمیشناسند
نبود درایت در بهرهبرداری درست، سمپوزیوم خانه هنرمندان را بهحاشیه برد
۲۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰:۰۰
«کفشهای آهنی کرانه رود دانوب» در بوداپست، «یادبود رهگذران ناشناس» در لهستان، بودای بزرگ در چین و تایلند. در شهرهای ایران خبری از هیچکدام این مجسمههای خلاق، غولپیکر یا حتی مفهومی نیست. مجسمه برای مدیران شهری ما در پرتره شهدا یا هنرمندان خلاصه شده است. در سفال و سنگ و برنزی که مشخص باشد، شمایلش به چه کسی تعلق دارد. شاید در تهران فارغ از پرتره و فیگور، دستکم المانهای مفهومی چون «هیچ» تناولی هم به چشم بیاید اما در شهرستانها خبری از هیچ نماد انتزاعی نیست. مثل سیرجان شهری که میزبان نخستین سمپوزیوم مجسمههای سنگی گلگهر بود اما میدانهایش از مجسمه فقیر است. مجتبی موسوی، معاون اسبق سازمان زیباسازی شهرداری تهران در دوره قالیباف و خالق ایدههایی چون «نگارخانهای به وسعت شهر» است. او در سال ۹۸ از زیباسازی خداحافظی کرد و اعلام کرد که در حد مشاور در سازمان زیباسازی باقی میماند. او اخیرا مدیریت هنری نخستین سمپوزیوم مجسمهسازی گلگهر را در سیرجان بر عهده داشت. در حاشیه این رویداد با موسوی درباره مجسمههای شهری گفتوگو کردیم. او به چند سوال کلیدی ما درباره علاقه مدیران به پرتره، کیفیت پایین مجسمههای فیگور و پرتره در شهرستانها پاسخ داد. سمپوزیوم مجسمهسازی خانه هنرمندان موضوع دیگر صحبت ما با او بود که او برای اولین بار و بعد از فاصله گرفتن از حواشی به منتقدان آن توضیحاتی ارائه کرد.
از نظر شما که سابقه سالها فعالیت در شهرداری تهران را دارید، چرا مدیران شهری در مراکز استانها و حتی پایتخت علاقه بیشتری به سفارش دادن پرتره و فیگور دارند؟ در این میان هنر مدرن یا مجسمههای انتزاعی در سطح شهر نمیبینیم؟
یک دیدگاه اشتباه که در بین عمده مدیران وجود دارد، این است که باید مجسمههایی در شهر بگذاریم که مردم آنرا بفهمند و به نظر میآید تعریف اینکه مردم مجسمه را بفهمند، بیشتر براساس دانش خودشان است، آنها آگاهی زیادی از مجسمه ندارند. مجسمههای کمی را دیدهاند و برداشت ظاهری را ملاک فهم اثر قلمداد میکنند به همین خاطر عمدتا سعی میکنند به سراغ فیگور بروند که این فیگورها میتواند انسانی باشد، میتواند حیوانی باشد، میتواند کاراکترهای عمومی باشد. عمدتا گرایش مدیران به این سمت است چون درک و برداشت آنها از مجسمه این است. یعنی مجسمه را به عنوان یک عنصر نمادین شهری که هم در تزیین، هم در هویت بخشی، هم در نشانهگذاری شهری و حتی به عنوان هنر مفهومی یعنی بیش از آنچه که در ظاهر دیده میشود (کاری که معانی عمیقتری را در خود دارد)، نمیشناسند و طبیعی است که ما نباید انتظار داشتهباشیم که چنین سفارش دهندهای رفتاری غیر از این داشته باشد.
شما خودتان مخالف حضور مجسمههای فیگوراتیو و پرتره در سطح شهر هستید؟
من مخالف کار فیگوراتیو در مجسمه نیستم، اتفاقا یک بخش عمدهای از جریان مجسمهسازی در طول تاریخ مجسمه فیگور بوده (عمدتا شخصیتهای انسانی) که اتفاقا به لحاظ زیبایی شناسی و به لحاظ ارتقا سواد بصری و آناتومی میتواند خیلی مؤثر باشد و باید باشد یعنی یکی از ژانرهای مجسمه سازی است که قابل حذف نیست. اما این هم دلیل نمیشود که ما آن بخش هنر امروزی یا هنر مدرن یا هنر انتزاعی یا هنر مفهومی را حذف کنیم چون فیگور را میفهمیم و هنر انتزاعی را نمیفهمیم. هیچکدام از اینها نباید منجر به حذف همدیگر شوند، هیچکدام جای همدیگر را تنگ نمیکنند، بلکه هر دو اینها میبایست در فضای عمومی حضور داشته باشند کما اینکه در دنیای پیشرفته این اتفاقات میافتد.
اما ما در فضای شهری فیگورها و پرترههای بسیاری میبینیم که کیفیت پایینی دارند، حال که مدیران بهاین سبک مجسمهسازی اقبال نشان میدهند، چرا کار باکیفیت وجود ندارد؟
یک دلیل آن این است که ما در این زمینه هنرمند مجرب و با مهارت کافی کم داریم. در کشور ما مجسمهسازی سالها تعطیل شد و بعد که دانشگاهها بازگشایی شدند، آناتومی و فیگور را بهدلیل محدودیتهایی که وجود داشت، تدریس نکردند. ولی به مرور زمان به دلیل نیازی که جامعه داشت تعدادی از هنرمندان مجسمهساز ما به این سمت گرایش پیدا کردند و خدا را شکر امروز نسبتا تعداد مجسمهسازانی که در این زمینه کار میکنند قابلتوجه است و آنقدری هستند که بتوانند در سطح کشور فعالیت کنند. یک نکته دیگر هم وجود دارد که عمدتا در شهرستانها این اتفاق میافتد، کسانی ادعا دارند که در مجسمه سازی فعال هستند، آماتورند طبیعتا به شهرداریها مراجعه میکنند، طرحهایی را پیشنهاد میدهند یا به دلیل اینکه محیط کوچک است و تعداد اینها کم است، شهرداریها در شهرهای خودشان فقط اینها را میشناسند و به آنها سفارشهایی داده میشود و هرکاری هم کنند کسی متوجه ضعف و اشکالات کارهایشان نمیشود چون سفارشدهنده هم شناخت و دانشی در این زمینه ندارد.
احتمالا مسائل مالی هم دخیل باشد.
من در مورد مسائل مالی آن اظهار نظری نمیکنم چون خیلی اوقات سفارشهای مجسمه آنقدر با بودجههای کم و ناچیزی اتفاق میافتد که بحث مالی آن آنقدر قوی نیست. عمدتا از نظر من، ضعف آن کسی که کار مجسمهسازی میکند، تسلط و مهارت کافی را ندارد، آموزش ندیده است و ناآگاهی و عدم شناخت مسئولی که سفارش میدهد و آن سفارش و مجسمه را تحویل میگیرد. اینها عمدهترین مشکلاتی است که در مجسمهسازیها بهخصوص در شهرستانها وجود دارد.
من درمورد موضوعات دیگر از جمله عناصر مبلمان شهری هم فکر میکنم که اگر از کارشناسان حوزه طراحی صنعتی و یا معمارها سوال کنید آنها هم ناراضی باشند چون شما در یک خیابان قدم میزنید و میبینید چندین نوع نیمکت، چندین نوع سطل زباله، چندین نوع پایه چراغ کار شده یا حتی نردهها و حفاظها چندین نوع دارند. میخواهم بگویم در آن زمینهها هم اگر آن مدیر دارای تخصص، آگاهی و دانش باشد، اجازه نمیدهد که چنین اتفاقی بیفتد اما چون مسئله ما مجسمه است و اتفاقا در سطح شهرها و فضای عمومی ایرادات مجسمهها خیلی بیشتر از ایرادات بقیه عناصر به چشم میآید.
بگذارید همینجا که بحث کیفیت پایین آثار و شاید اطلاعات ناکافی مدیران مطرح شد به سمپوزیومی اشاره کنم که در خانه هنرمندان تهران برگزار شد و پرتره هنرمندان در محدوده پارک نصب شد. به واسطه کیفیت پایین آثار بسیاری بهاین رویداد شکایت داشتند؛ هم هنرمندانی که در این رویداد شرکت کردند از نحوه قالبگیری آثار از سوی پیمانکار شاکی بودند و هم مدیرانی که خود نقشی در سفارش این پرترهها داشتند، شما دبیر این سمپوزیم بودید، برای این اتفاق چه توجیهی داشتید؟
این پروژه کوچکی در این دوره بود که انجام شد. سمپوزیم را من مدیریت کردم. سمپوزیوم پرتره مفاخر از ابتدا ایدهای بود که من آنرا داده بودم آنهم در زمانی که در سازمان زیباسازی مدیر هنری بودم. بعد به سمپوزیوم مجسمهسازی مفاخر تبدیل شد که پرتره مفاخر بود در دوره اول در انجمن شاعران انجام شد و همانجا نصب کردیم. دوره دوم پرتره هنرمندان بود که در گالری برگ(عمارت عینالدوله) انجام شد و قرار بود از ۲۷ کار، زبدههای اینها قالبگیری شوند و در خانه هنرمندان نصب شود که متاسفانه همه آنها در همانجا با چیدمان بد و پوشش نهایی که ما به آن پتینه یا رنگآمیزی نهایی، نصب شدند. مسائلی ایجاد شد و مردم و بعضی از اقشار جامعه واکنشی داشتند که اینها شبیه هستند یا نیستند. این یکی از برنامههای هنری بود که در آن دوره انجام شد، من مطمئن هستم کسی ماهیت برنامه را نفی نمیکند چون این برنامه خوبی است، از این باب که هم مجسمهسازی و هم تجلیل از مفاخر است.
به هرحال انتقادات ماجرا زیاد بود و بخش زیادی از آن هم متوجه کیفیت کار سازندگان بود.
اتفاقات جنبی باعث شد که این سمپوزیوم به چالش کشیده شود و حاشیهدار شود، اتفاق جنبی آن نبود درایت در بهرهبرداری درست از این کارها بود. اول از همه کار تکنیکی نهایی که رویشان انجام شد، کار غیرحرفهای و نامطلوبی بود. دوم از همه نحوه نصب و چیدمان اینها در کنار همدیگر و انتخاب فضای نصب برای اینها و فاصله اینها از هم دیگر بسیار اقدام ناشیانهای بود که به صورت خطی مثل سرباز و گروهبان پشت خط، نصب کرده بودند و این خیلی به مجموعه کارها لطمه زده بود. در نهایت هم اینکه در یک سمپوزیوم یا رویداد هنری که ۲۷ هنرمند حضور دارند و قرار است طی یک هفته تا ۱۰ روز پرتره بسازند ما انتظار نداریم که تمام آن پرترهها حرفهای و خوب باشند. بنابراین زمانی که میخواهیم آنها را نصب کنیم، آنهایی که از نظر کیفیت نهایی استاندارد نیستند باید حذف شوند. این چند دلیل متاسفانه علت حاشیهسازی برای این کار بود وگرنه در اصل کار ارزشمندی بود. بدتر از همه اینکه وقتی مدیران پاسخ می دهند، پاسخهای پرتوپلا میدهند، وقتی شما اشراف ندارید که چه اتفاقی افتاده اصلا چرا پاسخ میدهید؟ شما باید پاسخ را به کسی واگذار کنید که آگاهی و شناخت لازم را دارد و می داند چه اتفاقی افتاده است. حرفهای ضد و نقیض زدن، جامعه را بدتر آشفته میکند و بعد اگر حتی متخصص هم بیاید و حرفی بزند دیگر کسی به آن اهمیت نمیدهد. البته تا جایی که میدانم بعضی از دوستان که دور از این ماجرا بودند در فضاهای مجازی یکسری شیطنتهای ظریفی کرده بودند.
چه کسانی؟
آنهایی که خودشان در این کار حضور نداشتند مقداری شیطنت کرده بودند. اما در کل اعتقاد من براین است که این دلیل نمیشود که ما کار بی کیفیت انجام دهیم و اگر کاری میکنیم باید همه جوانب کار را به گونهای بررسی کنیم که در نهایت تاثیر مطلوبی از خود به جای بگذارد.
با تغییر مدیران در شهرداری، عموما معاونان تغییر میکند و به سبب آن، سیاستها و رویکردها نیز تغییر خواهند کرد. شما خودتان مدیر دوره آقای قالیباف بودید، در دوران اصلاحطلبان دیگر فعالیت نکردید. آینده فعالیتهای سازمان زیباسازی در تهران را چطور ارزیابی میکنید؟
درخصوص اتفاقاتی که در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و هنری در تهران رخ داده است، من فکر میکنم که ما مسیر طولانی طی کردیم تا به رشد فعلی رسیدیم. این رشدی که میگویم را بعضی نقد نکنند که در بعضی زمینهها ضعیفتر از گذشته عمل کردیم بله در بعضی کارها مصداقی اگر صحبت کنیم، ممکن است ضعیفتر از گذشته عمل کرده باشیم، اما در مجموع ما یک فرآیند خوب را طی کردیم. هم میتوانم ادعا کنم هم در مجمسهسازی و هم دیوارنگاری شهری، ما کمی و کیفی رشد داشتیم اما خب طبیعی است که وقتی کمیت بالا میرود، آثار ضعیف هم تعدادشان بالا میرود و بیشتر به چشم میآید اما نباید منکر آثار باکیفیت و رویدادهای خوب بود. منکر رشد کمی و کیفی هنرمندان هم نمیتوان بود. تعداد هنرمندانی که اکنون در حوزه شهری فعالیت میکنند، رشد چشمگیری داشته است. این نیروهایی که تربیت شدند و رویکردهایی در مدیریت هنری به وجود آمده و تثبیت شده است. بخشی از این اتفاقات هم به مطالبات جامعه تبدیل شده است. بنابراین من نگران این نیستم که اگر مدیریت عوض شود، ما قرار است متوقف شویم یا روبه عقب حرکت کنیم، اصلا جامعه رو بهجلو حرکت میکند و مدیران ما هم برآمده از بطن همین جامعه هستند، ممکن است نگرش سیاسی با مدیران قبلی متفاوت باشد اما در زمینه فعالیتهای هنری و فعالیتهای فرهنگی اگر حتی رویکردهای دیگری هم در نظر بگیرند، در ماهیت امر تغییری ایجاد نمیکند. من نگران توقف فعالیتهای فرهنگی هنری در شهر تهران نیستم و به نظرم آینده روشن است.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید
- علائم دندان آسیاب درآوردن کودکان چیست؟ 5 علائم + راه تسکین
- اجاق گازهای ﺧﺎﻧﮕﯽ بدون ترموکوپل توقیف و جمعآوری میشود
- معرفی تورهای خارجی ارزان
- آلبوم جدید مُجال ظرفیت جدی و جدیدی از موسیقی را فریاد میزند!
- آیا مشاوره حقوقی تلفنی کاربردی است؟
- برونشیت کودکان چیست و چه علائمی دارد؟
- برگزیدگان اجلاس توسعه نرمافزار ایران (۲۰۲۴) معرفی شدند بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید