پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | فعالیت کم‌رمق مهمان‌پذیرها در نظام سکونت گذری تهران

فعالیت کم‌رمق مهمان‌پذیرها در نظام سکونت گذری تهران

مهمان‌پذیرها را به عنوان فرصتی برای اسکان ارزان قیمت بنگریم و تلاش کنیم به جای فراموشی، تخریب و تغییر کاربری‌شان تبدیل به فضاهایی پویاتری شوند





فعالیت کم‌رمق مهمان‌پذیرها در نظام سکونت گذری تهران

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۰:۰۰

سکان گذری شیوه مهمی از زندگی اجتماعی در جوامع بشری است که صورت‌های متعددی دارد و خیلی از آدم‌ها تجاربی از آن را دارند. در جامعه ایرانی به روایتی خانقاه (خانه‌گاه)‌ها فراهم کننده یکی از کهن‌ترین اَشکال این نوع سکونت در دوره اسلامی‌اند که قطعا ریشه‌های بس کهن‌تری در ادیان و سنت‌های اجتماعی قبلی دارند. خانقاه‌ها از یک سو، محل اجتماع صوفیان مقیم بودند و از سوی دیگر، مامنی برای صوفیان سالکی که به منظور سیر آفاق و انفس از شهری به شهر دیگر مدام در حال سفر بودند. مطابق با آداب صوفیان، سالکان تا هر وقت که می‌خواستند می‌توانستند مجانی در خانقاها سکنی گزینند و خیلی سریع عضویی از نظام همیاری اجتماعی و معنوی آنها می شدند، البته آنها به ندرت زندگی گذری را رها می‌کردند. تورقی کوتاه در فتوت نامه‌ها و کتب صوفیه به خوبی ما را به عمق و گستره فرهنگ سکونت خانقاهی در ایران آشنا می‌کند.

شاید بتوان گفت که مهمان‌پذیرهای امروزین که بخشی از نظام سکونت گذری را برای مسافران و نیز دیگر گروه‌های اجتماعی در شهرهای ایران فراهم می‌‎کنند در کنار ریشه‌هایی که در تجارب جهانی دارند میراث‌دار سنت‌های خانقاهی کهنی‌اندکه علی‌رغم دگردیسی‌های بنیادی که در جهت از دست دادن جنبه‌های غیرانتفاعی و معنوی داشته‌اند، تا حدود زیادی نشانه‌ها و کارکردهای اجتماعی شان را در خود نهفته دارند بطوری‌که تامین‌کننده یک نظام اسکان گذری و جمعی‌اند که نسبت به اجاره خانه یا گرفتن هتل وجهی اجتماعی‌تر و از نظر اقتصادی ارزان‌تر دارند.
آن طور که مالک یکی از مهمان‌پذیرهای قدیمی راه‌آهن می‌گوید مهمان‌پذیرش در حال حاضر اسکان دهنده مسافرانی است که برای کار به تهران می‌آیند و تا یک هفته‌ای می‌توانند در آنجا بمانند؛ چون اسکان طولانی مدت‌تر نیاز به اخذ مجوز خاص از اماکن دارد. او می‌گوید بحران‌های اقتصادی و از بین رفتن جذابیت‌های تهران در مقایسه با گذشته منجر به تغییر طبقاتی مشتریان‌ شده و دیگر کمتر توریست داخلی سر از میهمان‌پذیرش در می‌آورد. در حالی‌که در دهه‌های گذشته میزبان مسافران پولدارتری بود که برای دیدن زیبایی‌های آن روز تهران می‌آمدند و حیاط میهمان خانه‌اش به مراتب سرزنده‌تر و شادتر از این سال‌ها بود؛ بطوری‌که مهمانان در آن سیگارشان را دود می کردند و از زندگی‌ها و دیده‌هایشان برای همدیگر می‌گفتند. او ادامه می‌دهد که الان اگر کسی پولی هم داشته باشد سفر به مشهد و اصفهان را به تهران ترجیح می‌دهد. وقتی از چگونگی مواجه شدن‌اش با مسافران فقیر می‌پرسم می‌گوید در مواردی که از بی‌پولی طرف مطمئن شود تا دو شب بصورت مجانی اسکان‌اش می‌دهد و البته می‌گوید که دخلش پر از شناسنامه و کارت‌های شناسایی است که صاحبانشان رفته‌اند و دوباره برنگشته‌اند!
از منظر پراکندگی جغرافیایی بیشتر مهمان‌پذیرهای تهران در مناطقی چون میدان راه‌آهن، توپخانه و ناصرخسرو و دیگر مناطق پایین دست خیابان انقلاب واقع شده‌اند که بافت قدیمی‌تر شهر است. این امر باعث شده است که گیوتین نوسازی شهری مدام بالای سرشان باشد و به احتمال زیاد در سال‌های آتی نشانی از آنها باقی نمی‌ماند و یا تبدیل به هتل‌های لوکسی می‌شوند که فرهنگ مهمان‌پذیری کنونی‌شان را از دست خواهند داد. البته تعدادی از آنها به دلیل فرسودگی بنا یا سودآوری، تغییر کاربری داده‌اند و به مواردی چون انبار تبدیل شده‌اند که درآمد بیشتر و راحت‌تری را برای مالکان‌شان به ارمغان می‌آورند.
مهمان‌پذیرها به واسطه اشتراکی بودن خدماتی چون حمام و دستشویی، معماری کوچک مقیاس مبتنی بر فضاهای تعاملی چون حیاط، فرهنگ تعامل‌گرای اقشار فرودست‌تر، اخلاق کار سنتی مالکان و …نسبت به هتل‌ها در کنار ارزان بودن از فرهنگ جمعی‌تری برخوردارند. آنها به دلیل نداشتن رستوران و غذاخوری مسافران‌شان را به فضاهای شهری می‌کشانند تا شهر و محیط پیرامون را تجربه کنند. هر مهمان‌پذیری بطور عموم پاتوق اقشار، مسافران شهر یا ملیت خاصی است و فرهنگ خاص خودش را دارد که طی یک دوره تاریخی به مرور زمان شکل گرفته است.
در مطالعه میدانی که در مورد مهمان‌پذیرها داشتم متوجه شدم که در کنار مسافران، بخشی از مشتریان آنها گروه‌هایی از ساکنان شهر هستند که به دلایل متعددی ترجیح می‌دهند در خانه‌شان نباشند و فضای سکونتی متفاوت‌تری را برای چند ساعت یا چند روز تجربه کنند. یا سربازانی که آخر هفته مرخصی می‌گیرند تا از فضای پادگان خارج شوند یا دانشجویانی که در روزهای اول دانشگاه تا گرفتن خوابگاه یا خانه در آنها سکونت اختیار می‌کنند، تیپ دیگری از مشتریان مهمان‌پذیرهایند.
آن چیزی که باعث می‌شود به مهمان‌پذیرها از منظر نگاه اسکان اجتماعیِ گذری نگریست، رسوخ گرایشات قدرتمند سوداگری به عرصه مسکن‌سازی کلان‌شهرهایی چون تهران، بخصوص طی سه دهه اخیر است که دیگر خیلی از گروه‌های فرودست شهری توان داشتن مسکن مستقل را ندارند. برخی از آنها مجبور به ترک شهر و سکونت در شهرهای اقماری شده‌اند. گروه‌هایی که مانده‌اند یا در خانه‌های جمعی سکونت گزیده‌اند که در زبان املاکی‌ها به آنها «خانه دربستی» می‌گویند که مدتی قبل در محله مفت‌آباد امام حسین، با حکم دادستان با این توجیه که محل آسیب‌های اجتماعی‌اند و اهالی محل خواستار برخورد شده‌اند، پلمپ شدند. در این میان خیلی‌ها قبل از ورود به مرحله بی‌خانمانی، به سکونت در مهمان‌پذیرهای ارزان قیمتی روی آورده‌اند که اصطلاحاً «اتاق عمومی» دارند که از ساعت ۱۰ شب پذیرش می‌کنند و تا ۶ صبح اجازه سکونت می‌دهند و مبلغی حدود ۲۰ هزار تومان برای هر شب می‌گیرند.
نمی‌دانم چقدر نظام تامین مسکن در ایران در اثر فشارهای اجتماعی یا عقلانیت برنامه‌ریزی مسکن می‌تواند از شدت سوداگری کنونی حاکم بر بخش مسکن بکاهد و رنج دسترسی به آن را کاهش دهد ولی می‌توان مدیریت شهری را آگاه کرده که همین مهمان‌پذیرهای کنونی بخش مهمی از نظام سکونت گذری شهرند که تخریب، تغییر کاربری یا اعیانی‌سازی‌شان منجر به بی‌خانمانی تعداد زیادی از ساکنان شهر می‌شود و بر شدت معضلات اجتماعی خواهد افزود. در شرایطی که مسکن نه کالایی مصرفی بلکه به شدت سرمایه‌ای شده است تعداد محدودی از مهمان‌پذیرها که در شهر وجود دارند و امکان سکونتی ارزان را برای طیف متنوعی از متقاضیان فراهم می‌کنند نقشی جدی در مهار بی‌خانمانی دارند که با افزایش آگاهی عمومی و نیز جلب مشارکت مدیریت شهری می‌توان هم در جهت گسترش آنها تلاش کرده و هم کیفیت خدمات‌شان را حتی با اختصاص خدمات اجتماعی، ارتقا بخشید.
در جهتی دیگر، کنشگران شهری می‌توانند با اسطوره‌زدایی از انگاره‌های مسلط شده‌ای چون مالکیت شش دانگ واحد مسکونی یا استیجار اختصاصی آن، به ترویج اشکال اجتماعی‌تر سکونت کوشید. چنین جریانی می‌تواند حداقل دو پیامد ساختارشکنانه در جهت اسیر نشدن در وضعیت موجود داشته باشد. از یک سو، نظام برنامه‌ریزی و تولید مسکن را به سمت تولید فضاهای سکونتی جمعی‌تر سوق دهد و از سوی دیگر، با تغییر ذائقه‌های سکونتی تقاضای رو به تزاید مسکن فردی و مستقل را کاهش دهد. چنین رخدادهایی می‌توانند امکان‌های جدیدی برای سکونت آلترناتیو شکل دهند تا شاید قدری از رنج مسکن اقشار فرودست شهری کاسته شود.
بنابراین، ضروری به نظر می‌رسد که در چارچوب حفظ امکان‌های حداقلی موجود برای اسکان گذری در شهر تهران و مهار بی‌خانمانی‌های در راه در اثر روندهای مسکن‌زدایی از فرودستان شهری، نگاه متفاوتی به مهمان‌پذیرها داشته باشیم و آنها را به عنوان فرصتی برای اسکان ارزان قیمت بنگریم و تلاش کنیم به جای فراموشی، تخریب و تغییر کاربری‌شان تبدیل به فضاهایی پویاتری شوند. برای تحقق این مهم راهی جز بازاندیشی در مورد آنها در جهت گسترش و نیز محافظت شان نداریم. مدیریت شهری می‌تواند بخشی از خدمات اجتماعی و حمایتی‌اش را به این فضاها اختصاص دهد؛ هنرمندان می‌توانند برخی از رویدادهای هنری و شهری در آنها برگزار کنند؛ فعالان مدنی می‌توانند در کنار جستجوی فرم‌های جدید سکونت دسترس‌پذیر، حمایت اجتماعی لازم را برای نوزایی‌شان از طریق ترویج نگاه‌های متفاوت فراهم کنند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *